کتاب گفتگوهایی با اوژن یونسکو، ساموئل بکت، ژان - لویی بارو درباره آثارشان
معرفی کتاب گفتگوهایی با اوژن یونسکو، ساموئل بکت، ژان - لویی بارو درباره آثارشان
کتاب گفتگوهایی با اوژن یونسکو، ساموئل بکت، ژان - لویی بارو درباره آثارشان نوشتهٔ احمد کامیابی مسک (دکتر دتا) است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی چندین مصاحبه و توضیحاتی دربارهٔ چگونگی برگزاری یک گفتوگوی علمی.
درباره کتاب گفتگوهایی با اوژن یونسکو، ساموئل بکت، ژان - لویی بارو درباره آثارشان
کتاب گفتگوهایی با اوژن یونسکو، ساموئل بکت، ژان - لویی بارو درباره آثارشان در ابتدا به زبان فرانسه در پاریس انجام گرفته، بر نوار صوتی ضبط و سپس بهصورت کامل و بدون دخل و تصرف بهروی کاغذ منتقل شد. هر گفتوگو از ماهها قبل برنامهریزی شده و مطالعات، سفرها و پژوهشهایی را موجب شده است. احمد کامیابی مسک در دیباچهٔ این اثر بیان میکند که قرار ملاقاتگرفتن و دیدار نویسندگان نامدار و فرهیختهای همچون ساموئل بکت و اوژن یونسکو که هر روز دهها پژوهشگر و روزنامهنگار از سراسر جهان درخواست دیدار و گفتوگو با آنها را داشتند، کار سادهای نبود. احمد کامیابی مسک (دکتر دتا) در این اثر مصاحبههایی عمیق از سه نویسندهٔ مشهور را گردآوری کرده است. اوژن یونسکو، ساموئل بکت و ژان - لویی بارو در این اثر از تفکرات و آثارشان صحبت کردهاند.
خواندن کتاب گفتگوهایی با اوژن یونسکو، ساموئل بکت، ژان - لویی بارو درباره آثارشان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقهمندان به مطالعهٔ مصاحبهها پیشنهاد میکنیم.
درباره احمد کامیابی مسک
احمد کامیابی مسک ملقب به «دکتر دتا» در ۵ اردیبهشت ۱۳۲۲ به دنیا آمد. او نویسنده، مترجم و استاد دانشکدهٔ هنرهای زیبا در دانشگاه تهران و حوزهٔ کاری او هنرهای نمایشی یا رشتهٔ تئاتر بوده است. در ۱۸سالگی آموزگار آموزشوپرورش در ایستگاه راهآهن بکران میان شاهرود و سبزوار شد. بهسبب کمسالی و برخلاف میل باطنی با خدمت ۷ سال در شهرستان از خدمت سربازی معاف شد. از ۱۸سالگی در دبیرستانهای شاهرود در سیکل دوم تدریس کرد؛ درحالیکه شاگردانش از او مسنتر بودند. همزمان با تدریس، نمایشنامه نوشت و برای دانشآموزان دبیرستان اجرا کرد. در سال ۱۳۵۰ دورهٔ عالی پیشآهنگی را با رسالهٔ «دربارهٔ تعلیموتربیت جوانان» و با دریافت گواهینامه از انگلستان طی کرد. برنامههای پیشآهنگی و کوهنوردی برای بچهها ترتیب و در همان زمان به تحصیلاتش ادامه داد. تا دو سال دیپلم طبیعی گرفت. در سال ۱۳۴۶ وارد دانشکدهٔ ادبیات مشهد شد و این هم برخلاف میلش بود؛ چون میخواست بازیگر و هنرمند شود، اما چون از دوران کودکی در ده به بازی و کارگردانی شبیه و تعزیه میپرداخت به تئاتر هم علاقهمند بود و در مشهد همزمان تحصیل در دانشکده، در کلاسی که از طرف وزارت فرهنگ و هنر تشکیل شده بود، شرکت کرد. روی تئاتر پژوهش کرد و نخستین رسالهٔ لیسانس خود را در تئاتر سارتر گذراند؛ سپس در فوقلیسانس رشتهٔ ادبیات فرانسه در دانشگاه تهران پذیرفته شد. آنجا هم نمایشنامههای سارتر و کامو و داستانهای آنتوان دو سنت اگزوپری را پژوهید. نمایشنامهٔ «در جستوجوی دوست» را بر اساس داستان مشهور شازدهکوچولو در سال دوم دانشگاه برای اجرا تنظیم و ترجمه کرد که بعدها در پاریس در دانشگاه سوربون و در سالن شمارهٔ یک سازمان فرهنگی یونسکو روی صحنه برد.
سبب علاقهٔ کامیابیمسک به سنت اگزوپری، این بود که او نقاشی و جغرافیا و خلبانی را دوست داشت و این هر سه آرزو را برآورده کرد. در ۱۸سالگی دو نمایشگاه از نقاشیهایش ترتیب داد و در سال ۱۳۴۸ موفق به گرفتن گواهینامهٔ خلبانی گلایدر شد و همچنین استادی مدلسازی هواپیما. او دو گواهینامهٔ کوهنوردی گرفت و چکاد توچال را فتح کرد. در سال ۱۳۵۱ برای ادامهٔ تحصیل به فرانسه رفت. در سال نخست دو دیپلم گرفت و یک فوقلیسانس دیگر در ادبیات مدرن. نام رسالهاش «تحول فردسانهای آفریدهٔ سارتر در سه نمایشنامهٔ دستهای آلوده، گوشهنشینان آلتونا و شیطان و خدای خوب» بود. در این رساله، روشی جدید در تجزیهوتحلیل به کار برد که مورد تحسین استادان فرانسوی، دانشجویان و محققان قرار گرفت. در سالهای تحصیل در دانشگاه «مون پلیه» با دپارتمانهای زبان و ادبیات اسپانیایی و فرانسه همکاری کرد و چند نمایشنامه به زبان اسپانیایی در دانشگاه به صحنه برد. برای دکترا ثبتنام کرد و موضوع رسالهاش با کارهای پیشین بیارتباط بود؛ «کرگدنهای اوژن یونسکو». او بیش از سه سال روی این رساله کار کرد.
احمد کامیابی مسک در سال ۱۳۵۶ قبل از اینکه به ایران برگردد، بلافاصله برای دکترای دولتی که بالاترین مدرک دانشگاهی جهان است نامنویسی کرد و موضوع این رساله «مسئلهٔ انتظار و چگونگی اجرای آن در نمایشنامههای یونسکو و بکت در سراسر جهان و ارتباط فرهنگی بین شرق و غرب» بود رسالهای که موردتأیید ساموئل بکت و اوژن یونسکو در زمان حیاتشان و بیشتر دانشگاهیان و منتقدان تئاتر در سراسر جهان بود. هدف او این بود که ثابت کند اوژن یونسکو در انتخاب «کرگدن»، همچون نماد و سمبل نازیها اشتباه کرده است. یونسکو به درستیِ این مسئله اعتراف کرد. کامیابی برای فهم نمایشنامههای یونسکو به کشورهای مختلف سفر کرد. یونسکو ده روز پس از دریافت رسالهٔ کامیابیمسک، مفصلترین مقدمهای را که تا پایان عمرش نوشته بود، بر آن نگاشت و برایش فرستاد. در سال ۱۳۹۸ تماشاخانهای به نام او در بیرجند افتتاح شد. کامیابی در پژوهشهایش با تعداد زیادی از همکارانش در سراسر جهان تبادل نظر کرده است. از اساتید ایرانی کامیابی میتوان به علی شریعتی، جواد حدیدی، ابراهیم شکورزاده و غلامرضا ذاتعلیان اشاره کرد. در میان شاگردان او در ایران و فرانسه بسیاری از هنرمندان و معلمان را میشود نام برد؛ سیدعلی صالحی، عطاالله کوپال و مصطفی مختاباد.
بخشی از کتاب گفتگوهایی با اوژن یونسکو، ساموئل بکت، ژان - لویی بارو درباره آثارشان
« باید یادآور شوم که به هنگام گفتگو، به پاسخ بکت چندان توجهی نکردم ولی بعد اندیشیدم: چرا با لحنی تلخ و طنزآمیز این جمله را ادا کرد. چندی بعد برای شناخت بهتر بکت و آثارش به ایرلند (دوبلین) رفتم و پس از یک هفته پژوهش در کتابخانهها و دانشگاهها و ملاقات با متخصصان آثار بکت (استادان دانشگاه، کارگردانان و بازیگران) به عمق اندوه بکت و همچنین لحن تلخ و طنزآمیزش پی بردم. با اولین استادی که برخورد کردم مرا برای شام به خانهاش دعوت نمود و به هنگام ورود از پسر و دختر ۱۲ و ۱۴ سالهاش خواست روبروی هم بایستند و مدت ده دقیقه به زبان ایرلندی صحبت کنند تا من بتوانم تفاوت این زبان را با زبان انگلیسی دریابم و در نتیجه تفاوت ملت ایرلند را با ملت انگلیس. سپس با چشمانی اشکآلود و با هیجان، خشنودی خود را از پذیرایی یک ایرانی اعلام کرد زیرا که دو ملت به یک اندازه از دست انگلیسیها رنج برده بودند. این نوع برخورد در ملاقاتهای دیگر نیز برایم پیش آمد. ایرلندیها دکتر مصدق، نخستوزیر ایران را قهرمان ملی خودشان میدانستند و برای او احترام بیش از حد قائل بودند، و اما چیزی که باعث تعجب من شد این بود که اولاً در کتابخانة ملی دوبلین فقط سه جلد از آثار بکت ضبط شده بود و در کتابخانة بسیار زیبا و قدیمی ترینیتی کالج، دانشگاهی که بکت در آنجا تحصیل و سپس تا سی سالگی تدریس کرده بود نیز بیش از چند کتاب و چند بریدهٔ جراید چیزی نبود. و وقتی در کتابفروشی بزرگ جلوی دانشگاه خواستم کتابهای او را بهزبان ایرلندی بخرم، کتابفروش در پاسخ به پرسش من که آیا آثار بکت را دارید؟ گفت: "بکت! کی؟ گفتم ساموئل بکت، هموطن شما که جایزة نوبل برده است. کمی فکر کرد و گفت: "آهان آن فرانسوی را میگویید! نه، فقط یک رمان بهزبان انگلیسی دارم." وقتی این موضوع را برای رئیس بخش تئاتر دانشگاه دوبلین گفتم، توضیح داد: "که بله، ایرلندیها، بکت را فرانسوی میدانند و طرد کردهاند چرا که وطنش را ترک کرده است و حتا جایزة نوبل او برای آنها افتخاری نیست" و اضافه کرد که قصد دارد سرانجام یکی از سالنهای نمایش دانشگاه را به نام بکت نامگذاری کند." (قبلاً در نیویورک در "برادوی" یک تئاتر بهنام بکت نامگذاری شده بود) البته در بازگشت، در هواپیمای ایرلندی، مجلة جدید هواپیمایی را دیدم که برای تبلیغات، عکس و شرححال مختصری از بکت چاپ کرده بود. باید یادآور شوم که ماهها بعد از گفتگو با بکت نزدیک عید نوئل، نامهای از او دریافت کردم. در پاکت، یک چک هزار فرانکی هم بهنام من فرستاده بود و نوشته بود: "خواهش میکنم برای جشن نوئل بچهها از طرف من یک کادو بخرید". کامپیوتر کوچکی برای فرزندم افلاتون خریدم که هنوز به نام "کامپیوتر بکت" در خانه نگهداری میکند.»
حجم
۴۴۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۴۴۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه