دانلود و خرید کتاب هری پاتر (جلد پنجم؛ هری پاتر و محفل ققنوس) جی. کی. رولینگ ترجمه ویدا اسلامیه
تصویر جلد کتاب هری پاتر (جلد پنجم؛ هری پاتر و محفل ققنوس)

کتاب هری پاتر (جلد پنجم؛ هری پاتر و محفل ققنوس)

معرفی کتاب هری پاتر (جلد پنجم؛ هری پاتر و محفل ققنوس)

کتاب هری پاتر (جلد پنجم؛ هری پاتر و محفل ققنوس) نوشتهٔ جی. کی. رولینگ و ترجمهٔ ویدا اسلامیه است. انتشارات کتابسرای تندیس این کتاب مشهور فانتزی را منتشر کرده است. این کتاب در ۲۱ ژوئیه سال ۲۰۰۳ میلادی منتشر شده است و یکی از تاریک‌ترین داستان‌های هری و دوستانش را روایت می‌کند. این جلد، طولانی‌ترین داستان این مجموعه است. نسخه‌ٔ انگلیسی آن ۸۷۰ صفحه دارد و در ۱۲۵۰ صفحه به فارسی برگردانده شده است.

درباره کتاب هری پاتر (جلد پنجم؛ هری پاتر و محفل ققنوس)

کتاب هری پاتر (جلد پنجم؛ هری پاتر و محفل ققنوس) از مجموعهٔ هری‌پاتر نوشته‌ٔ جی. کی. رولینگ است. کتاب هری پاتر (جلد پنجم؛ هری پاتر و محفل ققنوس) یکی دیگر از داستان‌های جذاب و هیجان‌انگیز مدرسهٔ جادوگری «هاگوارتز» را به تصویر می‌کشد. «لرد ولدمورت»، «سدریک دیگوری» را در قبرستان اجدادی «رایدل» به قتل رساند و توانست با گرفتن خون هری پاتر، قدرت ازدست‌رفتهٔ خود را بازیابد. حالا که «اسمش را نبر» برگشته است، خطر بیشتری هری و دوستان وفادارش را تهدید می‌کند. داستان از این قرار است که هری پاتر مثل هر سال تابستان کسل‌کننده‌ای را می‌گذراند، ارتباط چندانی با دوستانش ندارد و از آخرین اخبار دنیای جادو بی‌خبر است. روزی او و پسرخاله‌اش یک دعوای حسابی راه می‌اندازند. ناگهان نگهبان‌های زندان «آزکابان» یا همان دیوانه‌سازها از راه می‌رسند و به آن‌ها حمله می‌کنند. هری پاتر توان مقابله با این شیاطین را در خودشان نمی‌بیند؛ پس برای دورکردن آن‌ها مجبور است قوانین را نادیده بگیرد. هری دیوانه‌سازها را با جادو فراری می‌دهد. وزارت سحر و جادو بلافاصله وارد عمل می‌شود و او را به دادگاه فرا می‌خواند. هری می‌داند تا ۱۷سالگی اجازهٔ استفاده از جادو را ندارد و حالا در ۱۵سالگی این جرم را مرتکب شده است، اما او تبرئه می‌شود و به هاگوارتز بازمی‌گردد. امسال هم معلم جدیدی وارد این مدرسه شده است. خانم «آمبریج» زنی سخت‌گیر است که با وضع قوانین جدید، آسایش هاگوارتز را به هم می‌زند. او به کسی اجازه نمی‌دهد از طلسم‌های مقابله با جادوی سیاه استفاده کند یا آن‌ها را به دیگران بیاموزد. هری که نگران است، تصمیم می‌گیرد یک محفل مخفی برای آموزش این طلسم‌ها تشکیل دهد. محفل ققنوس برای مقابله با ولدمورت آماده می‌شود.

خواندن کتاب هری پاتر (جلد پنجم؛ هری پاتر و محفل ققنوس) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به نوجوانانی که به داستان‌های تخیلی علاقه دارند و دوستداران مجموعهٔ هری پاتر پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جی. کی. رولینگ

جی. کی. رولینگ با نام کامل «جوآن کاتلین رولینگ» یکی از مشهورترین نویسنده‌های انگلیسی‌زبان جهان است که بیشتر او را به‌عنوان نویسندهٔ مجموعهٔ داستانی پرطرفدار «هری پاتر» می‌شناسیم. رمان‌های رولینگ در سراسر جهان بیش از ۴۰۰ میلیون نسخه فروش رفته‌اند، جوایز متعددی را از آن خود کرده‌اند و بر فیلم‌ها، سریال‌ها و نمایش‌های بسیاری اثرگذار بوده‌اند. گفته شده است که مجموعه داستان‌های «هری پاتر» بود که منجر شد رولینگ تنها طی پنج سال از فردی فقیر به مولتی‌میلیونری شناخته‌شده تبدیل شود. او که در ۳۱ جولای ۱۹۶۵ در شهر یاته واقع در شهرستان گلاسترشر در انگلستان متولد شد، از خردسالی داستان‌های تخیلی کوتاه می‌نوشت و به نوشتن علاقهٔ بسیار داشت. پس از طی درجات در مدرسه و کالج، در سال ۱۹۸۶ از دانشگاه اکستر مدرک لیسانس ادبیات فرانسه و ادبیات باستانی یونان و روم را دریافت کرد و سپس در مؤسسهٔ عفو بین‌الملل لندن به‌عنوان محقق و منشی دوزبانه مشغول به کار شد. ایدهٔ داستان‌های «هری پاتر» زمانی به ذهن رولینگ خطور کرد که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده و در جست‌وجوی چیزی بود که زندگی‌اش را با عشق و علاقه وقف آن کند. او در شغل‌های بسیاری فعالیت کرده بود، اما هیچ‌یک از آن‌ها شغلی نبود که او را مجذوب خود کند. در همین اثنا، مادر رولینگ پس از نبردی ده‌ساله با بیماری تصلب، در ۴۵سالگی از دنیا رفت. رولینگ که در اثر مرگ زودهنگام مادرش دچار افسردگی شده بود، به پرتغال رفت تا زندگی ماجراجویانهٔ خود را به‌عنوان معلم انگلیسی در این کشور ادامه دهد و در همین روزها بود که ایدهٔ داستان‌های «هری پاتر» به ذهنش خطور کرد.

در سال ‍۱۹۹۷، رولینگ توانست با چاپ کتاب «هری پاتر و سنگ جادو» در انگلستان به ثروت و شهرت عظیمی دست پیدا کند. او در این دوره دیگر با نام مستعار «جی‌. کی. رولینگ» شناخته می‌شد. علت انتخاب این نام توسط او این بود که رولینگ نمی‌دانست پسرهای مخاطب داستان‌هایش چه واکنشی به یک نویسندهٔ زن داشته باشند؛ بااین‌حال او تا به امروز با همین نام مستعار فعالیت کرده است. رمان «هری پاتر و سنگ جادو» توانست جوایز متعددی از جمله جایزهٔ کتاب بریتانیا را دریافت کند. یک سال بعد و در ۱۹۹۸، در ادامهٔ کتاب نخست هری پاتر، رولینگ کتاب «هری پاتر و تالار اسرار» را منتشر کرد. این کتاب یکی دیگر از بزرگ‌ترین موفقیت‌های رولینگ به شمار می‌رفت و در پاییز همان سال، کمپانی وارنر قراردادی را با رولینگ جهت ساخت یک فیلم بلند امضا کرد. پس از این دو کتاب، رولینگ کتاب‌های «هری پاتر و زندانی آزکابان» (۱۹۹۹)، «هری پاتر و جام آتش» (۲۰۰۰)، «هری پاتر و محفل ققنوس» (۲۰۰۳) و «هری پاتر و شاهزادهٔ دورگه» (۲۰۰۵) را از مجموعه داستان‌های «هری پاتر» منتشر کرد. این کتاب‌ها در بیش از ۲۰۰ کشور و حدود ۶۰ زبان در دسترس هستند؛ هفتمین رمان این مجموعه نیز با عنوان «هری پاتر و یادگاران مرگ» نیز در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.

مجموعهٔ هفت‌قسمتی «هری پاتر» شوروشوق بسیاری را در میان کودکان، نوجوانان، جوانان، بزرگسالان و کهنسالان جهان برانگیخت و باعث علاقه‌مندشدن آن‌ها به مطالعه شد. نسخه‌های سینمایی این کتاب‌ها بین سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۱۱ ساخته شد. مجموعه فیلم‌های «هری پاتر» توانست به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های جهان تبدیل شود؛ علاوه بر این، رولینگ مجموعه‌های «جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آن‌ها» (۲۰۰۱) را نوشت که یک مجموعه فیلم با اقتباس از نوشته‌های او از روی آن‌ها ساخته شده است. همگی این داستان‌ها از کتاب‌هایی که هری پاتر و دوستانش در دنیای داستانی این مجموعه خوانده‌اند، سرچشمه گرفته است. بسیاری از هواداران این نویسنده زندگی او را شبیه به یک افسانه می‌دانند. جی. کی. رولینگ و آثارش برندهٔ جوایز بسیاری شده‌اند. کتاب‌های «هری پاتر» از سال ۱۹۹۷ برندهٔ جوایز و عناوین متعددی از بهترین کتاب سال کودکان، بهترین کتاب سال، دسته‌بندی‌های مختلف جایزهٔ کتاب بریتانیا، جایزهٔ برام استوکر برای بهترین اثر برای خوانندگان جوان و جایزهٔ آندره نورتون شده‌اند؛ خودِ رولینگ نیز توانسته جوایز بسیاری را از جمله بهترین نویسندهٔ سال، جایزهٔ دستاورد برجسته از جایزهٔ کتاب بریتانیا و همچنین جایزهٔ بفتا برای مشارکت برجستهٔ بریتانیا در سینما را از آن خود کند. جی کی رولینگ در سال ۲۰۱۰ توسط نشریات برتر، به‌عنوان تاثیرگذارترین زن بریتانیا شناخته شد. مجموعه رمان «کارآگاه استرایک» از آثار دیگر این نویسنده است.

بخشی از کتاب هری پاتر (جلد پنجم؛ هری پاتر و محفل ققنوس)

«آمبریج دستش را که به موهای هری چنگ زده بود به شدت تکان داد چنان‌که هری به تته‌پته افتاد. آمبریج پرسید: «می‌خوام بدونم برای چی به دفتر من اومدی.»

هری تته‌پته‌کنان گفت: «اومده... اومده بودم... دنبال آذرخشم.»

آمبریج دوباره سر او را به شدت تکان داد و گفت: «دروغگو! آذرخشت توی دخمه‌ها تحت محافظت شدیده. خودتم اینو خوب می‌دونی، پاتر. سرت رو کرده بودی توی آتیش من. با کی تماس گرفتی؟»

هری که می‌کوشید خود را از چنگ او برهاند گفت: «با هیچ‌کس.»

احساس کرد دسته‌ای از موهایش همراه با پوست سرش کنده می‌شود. آمبریج فریاد زد: «دروغگو!»

آمبریج هلش داد و از خود دورش کرد. هری محکم به میز خورد. اکنون می‌توانست میلی‌سنت بالسترود را ببیند که هرماینی را میان خودش و دیوار گیر انداخته بود. مالفوی نیز به لبهٔ پنجره تکیه داده بود و درحالی‌که با یک دست چوبدستی هری را به هوا می‌انداخت و می‌گرفت، پوزخند می‌زد.

صدای جاروجنجالی از بیرون به گوش رسید و چند دانش‌آموز اسلیترینی قوی هیکل وارد شدند. آن‌ها رون، جینی و لونا را محکم نگه داشته بودند. هری در کمال تعجب متوجه شد که نویل نیز با آن‌هاست. کراب دستش را دور گردن نویل انداخته و چنان محکم گرفته بود که به طور جدی در معرض خطر خفگی بود. دهان هر چهار نفر را محکم بسته بودند. ورینگتون با خشونت رون را به داخل اتاق هل داد و گفت: «همه‌شونو گرفتیم.»

با انگشت قطورش به نویل سیخونک زد و گفت: «این یکی... تقلا می‌کرد که نگذاره این رو بگیریم.»

به جینی اشاره کرد که می‌کوشید به ساق پای دختری از گروه اسلیترین لگد بزند که نگهش داشته بود. ورینگتون ادامه داد: «برای همین اونم آوردم.»

آمبریج که به تلاش و تقلای جینی نگاه می‌کرد گفت: «خوبه، خوبه. از قرار معلوم به زودی هاگوارتز منطقه‌ای عاری از ویزلی‌ها می‌شه، درسته؟»

مالفوی چاپلوسانه با صدای بلندی خندید. آمبریج لبخند گسترده و خودپسندانه‌اش را بر لبش نشاند و روی یک صندلی راحتی گلدار نشست و همچون وزغی که در باغچه‌ای نشسته باشد به اسیرانش نگاه کرد و گفت: «خب، پاتر، پس تو در اطراف دفتر من نگهبان گذاشتی و این دلقک رو فرستادی پیش من...»

آمبریج با حرکت سرش به رون اشاره کرد و مالفوی بلندتر خندید. آمبریج ادامه داد: «که به من بگه روح مزاحم می‌خواد توی قسمت تغییرشکل خرابکاری کنه درحالی‌که من اطمینان داشتم اون سخت مشغول جوهری کردن بخش چشمی تمام تسلکوپ‌های مدرسه‌ست چون آقای فیلچ همون لحظه این موضوع رو به من اطلاع داده بود... کاملاً مشخصه که صحبت کردن با این شخص خیلی برات مهم بوده. اون کی بود، آلبوس دامبلدور بود؟ یا اون هاگرید دورگه بود؟ گمان نمی‌کنم مینروا مک‌گونگال باشه چون شنیدم هنوز حالش خیلی بده و نمی‌تونه حرف بزنه...» »

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۹۴۴ صفحه

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۹۴۴ صفحه

قیمت:
۵۳۰,۰۰۰
۴۷۷,۰۰۰
۱۰%
تومان