دانلود و خرید کتاب گل های داوودی و چند داستان دیگر جان استاین بک ترجمه رامین باغبانیان
تصویر جلد کتاب گل های داوودی و چند داستان دیگر

کتاب گل های داوودی و چند داستان دیگر

معرفی کتاب گل های داوودی و چند داستان دیگر

کتاب گل های داوودی و چند داستان دیگر نوشتهٔ جان استاین بک با ترجمهٔ رامین باغبانیان است و انتشارات خوب آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب گل های داوودی و چند داستان دیگر

کتاب گل های داوودی و چند داستان دیگر مجموعه‌ای از چند داستان کوتاه است با نام‌های

گل‌های داوودی

آقای هوگن چگونه به یک بانک دستبرد زد؟

بلدرچین سفید

قتل

ادیت مَک‌گیلکِدی چطور با آر. ال. استیونسن آشنا شد؟

استاین‌بک ساده می‌نویسد و شاهد نبوغ او همین بس. او به یاد می‌آورد و همان یادهای عزیز و شیرین را بر کاغذ جاری می‌سازد که موجی چنین برومند از معبر سال‌ها و قرن‌ها از شهرهای گاوچرانی آمریکا تا فلات ایران را درمی‌نوردد و بر صخرهٔ اندیشهٔ ما پهلو می‌گیرد. این‌همه به برکت از جان سرودن است؛ اعجازِ از درون خویش گفتن و خود خویش را نوشتن است؛ در مقام یک انسان، با همهٔ پلیدی‌ها، پلشتی‌ها، شکوه و زیبایی‌اش. او برای نگارش داستان «ادیت مک‌گیلکدی» به یاد می‌آورد. می‌کوشد تمام شگفتی و بی‌همتاییِ آن لحظه از کودکی‌اش را در سینهٔ زمان مخلد و جاودان کند و جامه بر خیال بپوشاند. در «بلدرچین سفید»، خلسه‌های کودکیِ مری را زیسته و ما را به کودکی‌مان تاب می‌دهد تا در زمان سفر کنیم و شکلاتی را که اجازهٔ خوردنش را نداشتیم، یا خبر کوچ عزیزانمان را از نو، با همهٔ شکوه و اندوه نهفته در توبه‌توی زمان به یاد آوریم.

استاین‌بک به مرگ امان نمی‌دهد تا به‌سان سیاه‌چاله‌ای همه‌چیزی را به تندبادی درنوردد و فروبلعد. یادگاری از چنگال ژرف مرگ می‌رباید و به قامت روایاتی ساده و دل‌نشین به جانمان پیوند می‌زند. ما حالا جیم و یلکا را در آن شب مهتاب اسرارآمیز، وقتی یلکا کنار پنجره می‌بافد و جیم بی‌تاب عشرت شبانهٔ دیگری‌ست، تا همیشه هرطور که دلمان بخواهد پیش چشم می‌آوریم. به برکت این به یاد آوردن است که هر زمان اراده کنیم آقای هوگن را با ماسک میکی‌موسش و اسلحه‌ای در دست، پشت باجهٔ هر بانکی خیال می‌کنیم. شاید دیگر در همهٔ گل‌فروشی‌ها از قندهار و تهران و دمشق گرفته تا پاریس و کارولینای شمالی، هرجا که چشممان به گل‌های داوودی بیفتد، شمایل برومند الیزای سی‌وپنج‌ساله تجسد یابد. ما حالا شب‌ها که ستاره سوسو می‌زند، به لطف یادهای او از درهٔ سالیناس، نام دره را جست‌وجو می‌کنیم و تصاویر آن دشت‌ها و کوهپایه‌های قصه‌های استاین‌بک را به‌سادگی از نظر می‌گذرانیم.

خواندن آثار استاین‌بک سوای مباحث زیباشناختی هنر و ارضای میل به کتاب‌خوانی، ما را با اعجاز ساده‌نویسی و مواهب از سویدای جان نوشتن آشنا می‌سازد. لحظات ناب هستی را که به زبان دریفوس، چون ابدیتی جاری هماره در هزارپردهٔ جانمان لانه کرده‌اند، به دهان ژرف مرگ بدین‌سان سهل سپردن نشاید. شجاعت و شور این روزهای وطن باید که به یاد آورده شود و با اعجاز ساده‌نویسی و از نهفتِ جان سرودن از بی‌کران تاریخ عبور کند و به دست نسل‌های پسین خوانده شود تا بدانند ما از چه سان زیستیم، جنگیدیم، آرزوهایمان چگونه خشکانده شد و دوباره جوانه زد.

خواندن کتاب گل های داوودی و چند داستان دیگر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جان اشتاین بک

جان ارنست اشتاین‌بک جونیور در سال ۱۹۰۲ در کالیفرنیا متولد شد. او یکی از شناخته‌شده‌ترین و پرخواننده‌ترین نویسندگان قرن بیستم آمریکا و همچنین یکی از مهم‌ترین نمایندگان مکتب ادبی ناتورالیسم در دنیا می‌باشد. از بهترین آثارش می‌توان به خوشه‌های خشم اشاره کرد. پدر او خزانه‌دار و مادرش آموزگار بود. بعد از تحصیل ادبیات انگلیسی در دانشگاه استانفورد، در سال ۱۹۲۵ بی‌آنکه تحصیلش را تمام کند دانشگاه را رها کرد و به نیویورک رفت. در این شهر شروع به خبرنگاری کرد و بعد از دو سال به کالیفرنیا برگشت. مدتی به عنوان کارگر ساده مشغول به کارشد و به همین دلیل با مشکلات کارگران آشنا شد. بعد از آن نگهبانی از خانه‌ای را قبول کرد که به او وقت کافی برای نوشتن و خواندن می‌داد. زمانی که جهان شروع به مدرن شدن کرد و وسایل جدید کشاورزی جایگزین بیل و گاوآهن می‌شد، او در اندیشه‌ غم و درد و رنج آنان بود.

جان اشتاین بک نخستین اثرش جام زرین را در سال ۱۹۲۹ نوشت. نگاه انسان‌دوستانه او به جهان پیرامون و چهره‌ رنج‌کشیده‌ خودش سبب درخشش او در نوشتن آثاری چون موش‌ها و آدم‌ها و خوشه‌های خشم شد.

جان اشتاین‌بک در سال ۱۹۶۲ برنده جایزه‌ نوبل ادبیات شد. مشهورترین آثار او موش‌ها و آدم‌ها و کتاب برنده جایزه پولیتزر، خوشه‌های خشم هستند که هردو نمونه‌هایی از زندگی طبقه کارگر آمریکا و کارگران مهاجر در دوره رکود بزرگ را نشان می‌دهند.

در اولین کتاب مجموعه داستان های کوتاه خود به نام «دشت‌های سبز آسمان» که در سال ۱۹۳۲ به چاپ رساند به تشریح شرایط سخت و دشواد جامعه‌ کشاورزان و مزدبگیران جنوب کالیفرنیا اشاره می‌کند. از سویی دیگر او به‌صورت مستقیم شروع به همکاری با دنیای سینما کرد و در این هنر نیز در مقام نویسنده فیلمنامه، تاثیر بزرگی بر جامعه گذاشت. آخرین کتاب‌های جان اشتاین بک شامل پنجشنبه شیرین، یک تقلید، روزگاری آن‌جا جنگی بود، زمستان نارضایتی ما، سفرها با چارلری برای کشف آمریکا، آمریکایی و آمریکایی‌ها. جان‌ اشتاین‌بک در سال ۱۹۶۲ جایزه نوبل ادبی را دریافت کرد و در سال ۱۹۶۸ درگذشت.

بخشی از کتاب گل های داوودی و چند داستان دیگر

«مه غلیظ خاکستری مخملین زمستان، درهٔ سالیناس را از آسمان و مابقی جهان جدا می‌کرد. از هر سو چون درپوشی بر کوهساران رخت می‌گستراند و درهٔ وسیع را به‌سان سبویی سربسته درمی‌آورد. گاوآهن‌ها بستر زمین‌های هموار را در سطحی وسیع شخم عمیق می‌زدند و خاک تیره را آنجا که تیغه‌ها زیرورو کرده بودند، همچون فلزی رخشان رها می‌کردند. در آن‌سوی رودخانهٔ سالیناس، روی مزارع دامنهٔ کوه، زمین‌های طلایی‌رنگ کُلَش زیر تلألؤ آفتابِ چاییده و بی‌رمق لمیده بودند. اما حالا در دسامبر، خبری از آفتاب در دره نبود. درختچهٔ کوتاه و انبوه بید با برگ‌های زرد شاداب و روشنش، در کنار رودخانه شرار می‌افروخت.

وقت وقت سکوت و انتظار، و هوا لطیف و خنک بود. نسیم ملایمِ وزان از جنوب‌غرب کشاورزان را پس از مدت‌ها به بارشی دل‌خواه بشارت می‌داد، اما مه را چه به باران و باران را چه به مه!

در آن‌سوی رودخانه، در مزرعهٔ هنری آلن روی دامنهٔ کوه، همهٔ کارها رتق‌وفتق شده بود:یونجه‌ها درو و انبار شده و باغ‌ها شخم زده شده بودند تا از نعمت باران نهایت بهره را ببرند. پشم دام‌های دامنه‌های بالاتر هم رو به پرپشتی و زبری بود.

الیزا آلن همان‌طور که در باغ گلش مشغول به کار بود، نگاهی به آن‌سوی حیاط انداخت و همسرش هنری را که گرم گفت‌وگو با دو مرد در لباس اداری بود، نظاره کرد. هر سه در کنار سولهٔ تراکتور فوردسان ایستاده و هرکدام یک پایشان را به آن تکیه داده بودند. همگی سیگار دود می‌کردند و حین گپ‌وگفت ماشین را بررسی می‌کردند.

الیزا برای لحظاتی نگاهشان کرد و از نو به کار مشغول شد. سی‌وپنج‌ساله بود، با صورتی استخوانی و پرصلابت و چشمانی به زلالی آب. شمایلش در لباس باغبانی، دست‌نیافتنی و ژرف می‌نمود. کلاه مردانهٔ سیاهی به سر داشت که تا روی چشمانش پایین کشیده بود، با کفش‌های زمخت و سنگین، یک لباس سرتاسری طرح‌دار که رویش پیش‌بندی بزرگ بود با چهار جیب فراخ برای نگهداری برش‌ها، چنگک و بیلچهٔ باغبانی، به‌همراه بذرها و چاقوی مخصوص کار و دستکش‌های سنگین چرمی که برای حفاظت از دستانش هنگام کار می‌پوشید.

مشغول کوتاه کردن ساقه‌های داوودی پارسال با یک قیچی محکم و کوتاه بود و گهگاه به مردان ایستاده در کنار سولهٔ تراکتور نظری می‌انداخت. رخسارش مشتاق و برومند و دلپذیر بود. حتی کار کردنش با قیچی بسیار قاطع و مشتاقانه بود. ساقه‌های داوودی در برابر نیروی او بس کوچک و دم‌دست بودند.»

کاربر 3184398
۱۴۰۳/۰۴/۱۷

عالی

حجم

۷۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۷۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۴۷,۰۰۰
تومان