کتاب پادشاهی اشکانیان، پادشاهی ساسانیان
معرفی کتاب پادشاهی اشکانیان، پادشاهی ساسانیان
کتاب «پادشاهی اشکانیان، پادشاهی ساسانیان» نوشتۀ ابوالقاسم فردوسی و به اهتمام سیدمحمد دبیرسیاقی است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. پادشاهی اشکانیان، پادشاهی ساسانیان بیستویکمین جلد از مجموعۀ نامورنامۀ باستان شاهنامۀ فردوسی است که به شرح پادشاهی اردشیر بابکان تا بهرام شاپور میپردازد.
درباره کتاب پادشاهی اشکانیان، پادشاهی ساسانیان
شاهنامۀ فردوسی حقیقتاً گنجی است که نهتنها تاریخ، روایات داستانی و اساطیری ایران را روایت میکند بلکه مهمتر از آن آینۀ فرهنگ ایران از آغاز تا پایان قرن ۴ است. پایانبندیهای عبرتآموزی که در اکثر داستانهای شاهنامه آمده، نصیحتها و اندرزها دربارۀ روزگار و سرنوشت خوب و بد مردمان از اندیشههای والای معتزله، شیعه و عرفان نشئتگرفته و پیوندی که میان خرد،سخن و دین در شاهنامه برقرار شده در بسیاری از روایات و آثار مذهبی هم منعکس شده است. تمامی این ویژگیها شاهنامه را به شاهکاری ابدی تبدیل کرده و خواندنش برای تمام ایرانیان یک ضرورت شده است
در آغاز کتاب پادشاهی اشکانیان،پادشاه ساسانیان، حکیم ابوالقاسم فردوسی خود را شاعری فرتوت میخواند و سپس بیان میکند که پس از اسکندر سلسلۀ ۲۰۰ سالۀ اشکانیان از نوادگان آرش کمانگیر هستند و هرکدام در جایی فرمانروایی میکردند بههمینخاطر به ملوکالطوایف معروف بودند. او پس از معرفی فرمانروایان به سراغ اردوان میرود که از شیراز تا اصفهان پادشاهیاش بود. این کتاب بیستویکمین جلد از مجموعۀ ۲۶ جلدی داستانهای نامورنامۀ باستان شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی را دربرمیگیرد. داستانها در این مجموعه به صورت کامل از متن اصلی شاهنامه به نثر بازآفرینی و در پای هر صفحه برای لغات توضیحاتی ارائه شده است. یک یا ۲ بیت از برخی از داستانها حذف شده که در پاورقی به آن اشاره میشود. از آنجایی که این کتاب تمامی داستانهای شاهنامه را شامل میشود، شمارۀ ابیات هر داستان به طور دقیق آمده است تا بتوان با کشفاالابیات تطبیق داد.
دکتر سید محمد دبیرسیاقی برای تهیۀ کشفالابیات از علائم و تقسیمبندی ولف پیروی کرده است. ولف، دانشمند آلمانی، داستان پادشاهان شاهنامه را بهصورت مجزا به ترتیب زمان پادشاهی تقسیمبندی کرد و به سرگذشت هر پادشاه شماره داد مثلاً داستان کیومرث شمارۀ ۱ است و هوشنگ شمارۀ ۲ تا یزدگرد پسر شهریار شمارۀ ۵۰ و ابیات هر داستان را جداگانه شمارهگذاری کرد. برای مثال شمارۀ ۱ که مربوط به پادشاهی کیومرث است ۷۶ بیت دارد و هوشنگ که شمارۀ ۲ است ۴۷ بیت.
خواندن کتاب پادشاهی اشکانیان، پادشاهی ساسانیان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به علاقهمندان به شاهنامۀ فردوسی پیشنهاد میکنیم.
درباره ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم فردوسی را پرچمدار هویت ایرانی دانستهاند. او در روزگاری که زبان فارسی مهجور مانده و آنطور که باید قدر نمیدید، نه با شمشیر و زره پولادین، بلکه با قلم فرهنگ و سرمایهٔ عمر، به جنگ با نادیدهانگاری این زبان برخاسته و آن را از خطر نابودی نجات داد. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ حماسهسرا و سرایندهٔ کتاب ارزشمند شاهنامه، همواره میان مردم ایران و جهان از موقعیتی والا برخوردار بوده است. برخی بر این باورند که فردوسی در سالهای ۳۲۵ یا ۳۲۶ هجری قمری یا در حدود سالهای ۳۲۹ تا ۳۳۰ هجری قمری به دنیا آمده است. شواهد و قرائن موجود حاکی از آن است که در روزگار جوانی فردوسی، فردی به نام «ابومنصور احمد بن محمد دقیقی» که گویا از همشهریان فردوسی بوده، به نظم داستانهای کهن فارسی بر مبنای شاهنامهٔ ابومنصوری همت گماشته، اما قبل از اینکه کار سرایش این داستانها را به سرانجام برساند، توسط غلامش کشته شده و این عاملی شده است تا فردوسی تصمیم بگیرد کار نیمهتمام او را به پایان برساند. دیری نپایید که فردوسی بهواسطهٔ سرودن داستانهای کهن ایرانی در بین مردم آن روزگار شهرت یافت و همه مشتاق بودند تا بخشی از سرودههای او را بشنوند. هر چند فردوسی در طول زندگی خود از اثر ماندگارش قدر ندید، اما با مرگ او روزبهروز بر ارج و قرب این اثر نزد مردم افزوده شد و عدهٔ بسیاری، داستانهای کهن ایرانی را در قالب اشعار شاهنامه برای فرزندان خود نقل کردند و بدینوسیله زبان فارسی نیز در میان مردم جایگاه خود را بازیافت. پس از مرگ فردوسی، مردم جسم بیجانش را به قبرستان مسلمانان بردند تا به خاک بسپارند، اما فرد متعصبی، فردوسی را بیدین و کافر (رافضی) خوانده و اجازهٔ دفن او میان مسلمانان را نداد؛ بنابراین فردوسی را در میانهٔ باغی که به خود او تعلق داشت به خاک سپردند. مزار او در طوس در استان خراسان پایدار است.
بخشی از کتاب پادشاهی اشکانیان، پادشاهی ساسانیان
«روزی اردوان با پسران و اردشیر آهنگ شکار کرد. در بیابان گوری پدید آمد. همگان اسب سوی او تاختند. اردشیر پیشتازی کرد و به گور رسید و از کمان بزه تیری بر گور زد که با پر و پیکان از تن گور گذشت چون اردوان بر سر شکار رسید و آن ضرب دست را دید بر زننده آفرین کرد و پرسید تیر از شست کیست. پسر اردوان گفت از من است. اردشیر گستاخانه گفت از تو نیست. اگر توانی دشت فراخ است و گور بسیار، دیگری را به همین حال شکار کن، سخن تو دروغ است.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۰۶ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۰۶ صفحه