دانلود و خرید کتاب پرده در پرده ابرهارد هرمس ترجمه محمود حدادی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پرده در پرده اثر ابرهارد هرمس

کتاب پرده در پرده

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب پرده در پرده

کتاب پرده در پرده نوشتهٔ ابرهارد هرمس و ترجمهٔ محمود حدادی و ویراستهٔ مهدی سجودی مقدم است. انتشارات مهراندیش این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی تفسیر تراژدی «فاوست» اثر گوته.

درباره کتاب پرده در پرده

می‌دانید که نمایشنامه یا تراژدی «فاوست» به قلم گوته، حاصل ۶۰ سال گفت‌وگوی این شاعر کلاسیک آلمانی با میراث ادبی جهان است. گوته در این تراژدی از همهٔ سنت‌های ادبی غرب و شرق، از اسطوره تا متونِ مقدس، از قصهٔ عامیانه تا رمان عصر رنسانس و روشنگری توشه گرفته است تا با تفسیر تازهٔ آن‌ها بر برهه‌ای سرنوشت‌ساز از تاریخ چشم‌اندازی مفهوم‌تر باز کند. «فاوست» حاوی نمایشنامه‌ای اثر «یوهان ولفگانگ فون گوته» است که با مقدمه‌ای در باب بهشت شروع می‌شود. خداوند بنا به خواهش شیطان به او اجازه می‌دهد تا درستی و راستی فاوست، خدمتگزار خدا را آزمایش کند. «مفیستوفلس» با فاوستِ سالخورده معامله‌ای می‌کند. اگر فاوست برای یک لحظه با این معامله موافقت کند، روح از تنش پرواز خواهد کرد. فاوست دوباره جوان می‌شود و با مفیستوفلس به مسافرت می‌پردازد تا از تمام لذایذ زمینی برخوردار شود. او در زمین عاشق دختر ساده‌ای به نام «مارگارت» می‌شود؛ بعد به او خیانت می‌کند و مسبب سقوط و مرگ او می‌شود. مفیستوفلس گمان می‌کند که روح مارگارت را اسیر خواهد کرد، ولی صفای عشق او نسبت به فاوست و امتناع او از نجات‌یافتن از چنگال مرگ، سبب نجات او می‌شود. وقتی قسمت اول نمایشنامه به پایان می‌رسد، فاوست هنوز در دنیای شهوات و هوس‌ها، آن لحظهٔ پرشکوهِ هستی را که در آرزوی به‌چنگ‌آوردنش است، نیافته است. نویسندگان گوناگونی از همان قرن ۱۹ میلادی درمورد این تراژدی نوشته‌اند. کتاب پرده در پرده کوشیده است با تفسیرِ پرده‌به‌پردهٔ این اثر مشهور و جهانی، به درک محتوا و شخصیت‌های آن نزدیک‌تر شود. ابرهارد هرمس این کتاب را در چند بخش نوشته است.

خواندن کتاب پرده در پرده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۱۹ آلمان و قالب تفسیر نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پرده در پرده

«بی‌فاصله بعد از این وعدهٔ مِفیستو که فاؤست به‌زودی «در وجود هر زنِ هلن» را خواهد دید، اکنون و در این صحنه فاؤست را می‌بینیم که برای مارگارته، یا به نام خودمانی‌اش گِرِتْشِن، دست همراهی پیش می‌آورد و برایش چرب‌زبانی می‌کند: «خاتون خانم خوشگل، اجازه می‌دهید در خدمت شما باشم و شما را همراهی کنم؟»

صحنهٔ دهم،‌ خیابان ـ ۱ ـ مِفیستو' فاؤست و گِرِتْشِن را به‌هم می‌رساند.

اولین برخورد فاؤست با پدیده‌ای به نام زن کوتاه است و فاؤست در این برخورد بیگانگی‌اش را با زنانگی، نیز عطش ناشکیبایش را به آن آشکار می‌کند، آن‌هم به این شیوه که تصاحب در پیش می‌گیرد، هرچند هنوز این زن را نمی‌شناسد. رفتارش زمخت است و لحن و حرفش در چنین موقعیتی ناهم‌خوان. با گِرِتْشِن، بر اساس مناسباتِ فئودالی خطابی چنان‌که با خاتونان اشرافی در پیش می‌گیرد، درعین‌حال برای آشنایی سعی و سماجتی دور از وقار دارد. ازاین‌رو گِرِتْشِن، چنان‌که انتظار دیگری هم نمی‌رود، او را جا می‌گذارد و می‌رود؛ طوری‌که فاؤست در بیان احساساتش ناچار به خودگویه رو می‌آورد. آتش اشتیاق بیش از آنکه از یک زیباییِ بی‌همتا و آسمانی شعله برداشته باشد، بیشتر نتیجهٔ تازگیِ مشاهدهٔ مثالی از زن است.

با پدیدار شدن مِفیستو اینک اما چرخشی آشکار و ناخوشایند در رفتار او روی می‌دهد. اگر تا پیش‌ازاین مثل جوانی دل‌ودین‌باخته حرف می‌زد، حال کلمات مردی بر زبانش می‌نشیند تنها طالب لذت تنانی. یک‌باره از ذهنش می‌گذرد کافی است فقط دستور بدهد، پس بی‌هیچ تلاش به هرچه می‌خواهد می‌رسد و این دست‌یابی بدون زحمت به آرزو، با خصلت او جور است. اما مِفیستو درجا نعل وارو می‌زند و نقاب مردی آبرومند به چهره می‌زند، چراکه نمی‌تواند بدون چم‌وخم در خدمت ارباب خود باشد. آخر مارگارته دختری «پاک و پرهیزگار است و فریبش حتی برای مِفیستو کاری سخت.» پس در اول کار' فاؤست را با زنهار و سرزنش دست‌به‌سر می‌کند. به رخش می‌کشد که زیادی خوش‌اشتهاست و خلق‌وخوی فرانسوی‌ها را پیدا کرده است، درحالی‌که نمی‌داند «لذتِ سهل‌یاب لطفی ندارد.» و پندش می‌دهد «وقتی خوب نقشه چیدی و طرح ریختی و عروسکت را با زمینه‌سازیِ درست وَرز دادی و آماده‌اش کردی، شادی به‌مراتب بیشتر می‌شود.» سپس راهکاری طرح می‌ریزد تا فاؤست و مارگارته را رفته‌رفته به‌هم برساند. فاؤست نخست در ناشکیباییِ همیشگی‌اش منظور او را بد می‌فهمد وقتی‌که مِفیستو قول می‌دهد همین امروز او را به اتاق این دختر خواهد برد. پس بر اساس همین کج‌فهمی بی‌تابانه می‌پرسد: «آیا می‌بینمش و مال من می‌شود او؟» و پاسخ مِفیستو یک نفیِ قاطعانه است: «نه!» مِفیستو با این نه گفتنِ محکم' فاؤست را به موافقت با طرح خود وامی‌دارد و افزون بر این به اشتیاقش اوج می‌بخشد. پس او را به اتاق مارگارته می‌برد تا «در ساحت گرمای وجود این دختر سِیر کند.» دستور بعدی فاؤست به مِفیستو اینکه برود و طلا و جواهر برایش تهیه کند، تا این پیرِ تازه جوان‌شده، دست‌خالی و بدون هدیه نزد مارگارته نرود.

به‌این‌ترتیب شاخص آغازین این ماجرای عاشقانه اینکه فاؤست برای دست یافتن به معشوقه زحمتی به خود نمی‌دهد، بلکه زحمت هر اقدامی را به مِفیستو واگذار می‌کند و به‌این‌ترتیب دست او را در برقراری این رابطه به شیوه‌ای هم‌خوان با کردار شیطانی او، باز می‌گذارد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۶۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان