دانلود و خرید کتاب شهر گربه ها هاروکی موراکامی ترجمه فرزین فرزام
تصویر جلد کتاب شهر گربه ها

کتاب شهر گربه ها

معرفی کتاب شهر گربه ها

کتاب شهر گربه ها مجموعه‌ای از پنج داستان کوتاه به قلم هاروکی موراکامی است. داستان‌هایی تکان‌دهنده از زندگی، عشق و روابط انسانی. موراکامی مثل همیشه در این اثر هم خواننده را غافل‌گیر می‌کند و به حیرت وامی‌دارد. داستان‌های این مجموعه درواقع آینه‌هایی شفاف هستند به روی انسان مدرن با تمام رنج‌ها، تنهایی، دغدغه‌ها و مشکلاتش.

نشر نون این مجموعه داستان را با ترجمه فرزین فرزام منتشر کرده است. نسخه الکترونیکی شهر گربه‌ها را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب شهر گربه ها اثر هاروکی موراکامی

شهر گربه‌ها، شهرزاد، سامسای عاشق، کینو و دیروز پنج داستان کوتاهی هستند که در کنار هم مجموعه‌ی شهر گربه‌ها نام گرفته‌اند. داستان‌ها از هم مستقل‌اند اما هرکدام برشی از زندگی‌اند. زندگی واقعی و روزمره بدون هیچ پرده‌ای. موراکامی در هر داستان برشی از زندگی ارائه داده است؛ در داستانی به حفره‌ی درون انسان‌ها می‌پردازد، در داستان بعدی به سراغ خاطرات گذرا و موقت می‌رود و در داستان دیگری از جزئیات و قدرت زندگی حرف می‌زند.

فضای داستان‌ها با وجود داشتن رگه‌هایی از رئالیسم جادویی، به‌قدری ملموس و قابل حس هستند که خواننده بارها و بارها احساسات خودش را در درون آن‌ها می‌یابد و با شخصیت‌های داستان احساس همذات‌پنداری می‌کند. موراکامی درواقع صدای انسان هم‌عصر خودش است؛ انسانی که با وجود رسیدن به راه‌های ارتباطی بی‌شمار هنوز با تنهایی و حفره‌های درونش درگیر است و در مواقعی هویت خودش را نمی‌شناسد.

کتاب شهر گربه‌ها یکی از بهترین مجموعه‌های موراکامی است چراکه هم به لحاظ ایده و هم به لحاظ پرداخت اثری تحسین‌برانگیز به شمار می‌آید و هر داستانش روی یکی از دغدغه‌های انسان امروز دست می‌گذارند. لحن و نثر موراکامی هم مثل همیشه ساده، شفاف و روان است و خواننده بی‌آن‌که درگیر پیچیدگی‌های متن شود، از نثر روان و درون‌مایه‌ی آشنای داستان‌ها لذت می‌برد.

خرید و دانلود کتاب شهر گربه‌ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

شهر گربه‌ها برای علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه و داستان‌هایی با موضوع چالش‌های درونی انسان، انتخاب بسیار مناسبی است. این داستان‌ها حادثه‌محور نیستند و بیشتر به درون انسان می‌پردازند تا حوادث عجیب، بنابراین اگر می‌خواهید اثری در مورد زندگی، انسان و رنج‌هایش بخوانید، این مجموعه داستان برای شماست.

چرا باید کتاب شهر گربه ها با ترجمه فرزین فرزام را بخوانیم؟

موراکامی نویسنده‌ی انسان امروز است؛ نویسنده‌ای خوش‌فکر که داستان را بلد است و می‌تواند هر خواننده‌ای از هر کجای جهان را با خودش همراه کند. هر داستان از مجموعه‌ی شهر گربه‌ها به یکی از دغدغه‌های مشترک انسان‌های مدرن می‌پردازند؛ یکی به سراغ تنهایی می‌رود، دیگری فقدان و دیگری از فرصت‌های ازدست‌رفته. در هر داستان از این مجموعه می‌توانیم بخشی از خودمان را پیدا کنیم و از پرداخت دقیق نویسنده به مسائل و موضوعات لذت ببریم.

درباره هاروکی موراکامی

موراکامی نام بزرگی است که حتی به گوش کسانی که علاقه‌ای به ادبیات ندارند، آشناست. نویسنده‌ی بزرگ ژاپنی که داستان‌هایش در سرتاسر جهان طرفداران زیادی دارند و به زبان‌های زیادی ترجمه و منتشر شده‌اند. او در واقع از بیست‌ونه‌سالگی و در یک مسابقه‌ی بیسبال تصمیم گرفت نویسنده شود و شد. آن هم نویسنده‌ای جهانی که کارنامه‌اش مملو از جوایز مختلفی از سرتاسر دنیاست.

اگرچه موراکامی تحت تاثیر نویسندگان بزرگ غرب است، بااین‌حال داستان‌های او جهان خودشان را دارند و اغلب از چالش‌ها و مسائل دنیای مدرن جان گرفته‌اند. ایده‌های جالب، شخصیت‌پردازی بسیار قوی، پرداختن به درون‌مایه‌های همه‌شمول و نثر روان و خواندنی از ویژگی‌های قلم این نویسنده است.

افتخارات موراکامی

در لیست افتخارات هاروکی موراکامی نام جوایز بسیار معتبر جهانی به چشم می‌خورد. جایزه‌ی فرانتس کافکا در سال ۲۰۰۶، جایزه یومیوری در سال ۱۹۹۵، جایزه اورشلیم، جایزه‌ نوما، جایزه پرنس استوریاس در سال ۲۰۲۳، ترجمه به بیشتر از ۳۰ زبان زنده دنیا، فروش میلیونی، اقتباس‌های سینمایی متعدد و... تنها بخش‌هایی از افتخارات و جوایز این نویسنده‌ی بزرگ هستند.

ژانر داستان‌های کتاب

داستان‌های شهر گربه‌ها اکثراً در ژانر رئالیسم جادویی نوشته شده‌اند و در عین پرداختن به واقعیت، عنصری عجیب و جالب در دلشان دارند.

کتاب شهر گربه‌ها مناسب کدام رده سنی است؟

شهر گربه‌ها به دلیل درون‌مایه و فضای خاصش مجموعه داستانی برای بزرگسال‌هاست.

نقد کوتاهی بر کتاب

شهر گربه‌ها داستان‌هایی خوب و خواندنی دارد. درون‌مایه‌ی داستان‌ها به مسائل مهم بشری مثل هویت، عشق و تنهایی پرداخته‌اند ولی بعضی‌هایشان در این مسائل اساسی عمیق نشده‌اند و در مواقعی حالت شعارگونه به خود گرفته‌اند. البته این مسئله تنها در بعضی از داستان‌ها وجود دارد.

نظرات افراد و مجله‌های مشهور درباره هاروکی موراکامی

درباره موراکامی بسیار گفته‌اند و نوشته‌اند. در ادامه به بعضی از این نظرات اشاره می‌کنیم.

مهدی غبرائی: «به‌نظرم راز محبوبیت موراکامی در درآمیختن استادانه عناصر زندگی روزمره با تخیل و غرایب مالیخولیایی است و درآمیختگی سنت‌ها و عناصر فرهنگی شرق و غرب و معنا بخشیدن به هر رمان و داستان جداگانه و حرفی که در پس این همه غرایب نهفته است.»

Randomwire: «موراکامی یکی از مشهورترین نویسندگان ژاپنی است که آثارش طنزآمیز و سورئال است و اغلب بر موضوعات بیگانگی و تنهایی تمرکز دارد. بسیاری از رمان‌های او بر زندگی روزمره مردم عادی متمرکز است که ناگهان در شرایط آشفته‌ای گرفتار می‌شوند.»

چه ناشران و مترجمانی کتاب شهر گربه‌ها را به فارسی ترجمه کرده‌اند؟

شهر گربه‌ها در انتشارات سوالار با ترجمه محمدصادق رئیسی و در انتشارات نون با ترجمه فرزین فرزام منتشر شده است.

کدام ترجمه از کتاب را بخوانیم؟

ترجمه فرزین فرزام در نشر نون توانسته ضمن حفظ روح آثار موراکامی، لحنی روان و شفاف از داستان‌های او ارائه دهد. فرزین فرزام در این ترجمه موفق شده نزدیک‌ترین فضا به اثر موراکامی را برای خواننده بسازد و از سد تفاوت‌های زبان تا حد خوبی بگذرد.

درباره فرزین فرزام؛ مترجم

فرزین فرزام، مترجم ایرانی، متولد سال ۱۳۶۲ است. او تا به حال دو اثر موراکامی و یک اثر از تونی موریسون را ترجمه کرده است. ترجمه‌های فرزام متعهد و حرفه‌ای‌اند و مشکلی بابت لحن و زبان برای مخاطب ایجاد نمی‌کنند.

نگاهی بر داستان‌های کتاب شهر گربه‌ها

شهر گربه‌ها: تنگو پسری سی‌ساله است. پسری خیال‌پرداز که عطش عجیبی برای کشف زندگی و سردرآوردن از رازهای آن دارد. او برخلاف پدرش فردی بی‌پرواست و می‌خواهد زندگی کند. تنگو بچه که بود، پدرش مسئول دریافت حق اشتراک برای یک شبکه رادیو و تلویزیون نیمه‌دولتی بود، بنابراین هر یکشنبه تنگو را با خودش می‌برد تا خانه به خانه مبلغ حق اشتراک را دریافت کنند. تنگو این پرسه‌گردی‌ها را پیش از رفتن به مهدکودک آغاز کرده بود و بدون اینکه حتی یک پایان هفته را استراحت کند، تا کلاس پنجم این کار ادامه داشت. به فکرش هم نرسید که آیا بقیه جمع‌کنندگان مبالغ حق اشتراک هم روزهای یکشنبه کار می‌کردند، ولی تا آنجایی که به یادش می‌آمد پدرش همیشه کار می‌کرد. پدرش حتی با شور و شوق بیشتری از حد معمول کار می‌کرد چون مردمی که در طول هفته معمولاً سرِ کار بودند، روزهای یکشنبه در خانه می‌ماندند که او می‌توانست از همه آن‌ها حق اشتراک را بگیرد. پدر تنگو چند تا دلیل داشت که توی این خانه‌بدوشی او را با خودش می‌برد. یکی از دلایل این بود که نمی‌توانست بچه را تنها توی خانه بگذارد. تنگو یک روز ناگهان به خاطرات کودکی و زندگی سخت پدرش فکر می‌کند و بعد کتاب شهر گربه‌ها را می‌خواند. این کتاب روایت زندگی مردی است که بعد از پیاده شدن از قطار متوجه می‌شود وارد شهری شده که تمام ساکنانش گربه‌ هستند...

شهرزاد: شهرزاد روایت زندگی زنی به همین نام است. زنی معمولی که از از دست دادن می‌ترسد و موقتی بودن تمام اتفاق‌ها و آدم‌ها او را به وحشت می‌اندازد.

سامسای عاشق: این داستان اثری در ستایش زندگی و جزئیاتش است. در این داستان می‌بینیم که زندگی از هر چیز دیگری قوی‌تر است و آدم‌ها حتی در سخت‌ترین شرایط مثل جنگ هم باز میل به زندگی کردن دارند. داستان سامسای عاشق را باید اقتباس و برداشتی از داستان بلند و مشهور «مسخ» نوشته فرانتس کافکا دانست؛ داستانی که در آن گریگور سامسا را که صبح یک روز عادی متوجه می‌شود به حشره‌ای شبیه سوسک تبدیل شده است، دنبال می‌کنیم.

کینو: کینو روایت زندگی مردی است که در زندگی‌اش هیچ دستاوردی نداشته! زندگی او درواقع یک خالی بزرگ است و اگر قرار باشد از آن حرف بزند چیزی برای گفتن ندارد!

دیروز: دیروز روایت فرصت‌ها و انتخاب‌هاست. فرصت‌های زندگی مثل بادی می‌گذرند و انتخاب‌های ماست که سرگذشتمان را می‌سازد. در این داستان می‌بینیم که زندگی هرکدام از ما با انتخابی دیگر می‌توانست تا چه حد تغییر کند.

بخشی از متن کتاب شهر گربه ها

«در ایستگاه کوئِنجی، تِنگو قطاری را سوار شد که به سمت چوئو می‌رفت. واگن خالی بود. آن روز هیچ برنامه‌ای نداشت. اینکه به کجا برود و چه کاری انجام دهد (یا چه کاری انجام ندهد) کاملاً به خودش بستگی داشت. ده صبح یک روز تابستانی خالی از وزش باد بود و خورشید بی‌امان می‌تابید. قطار از شینجوکو،‌ یوتسویا و اوچانومیزو گذشت و به انتهای خط یعنی ایستگاه مرکزی توکیو رسید. همه پیاده شدند و تنگو هم همین‌طور. سپس روی نیمکتی نشست و دربارهٔ اینکه بهتر است کجا برود کمی فکر کرد. به خودش گفت: «هر جا بخوام می‌تونم برم. به نظر می‌رسه که قراره روز داغی بشه. می‌تونم برم ساحل.» سرش را بلند کرد و راهنمای سکو را خواند.

و در آن لحظه تازه متوجه شد که در تمام این مدت چه می‌کرده است.

سرش را چند بار تکان داد اما ایده‌ای که به او هجوم آورده بود دست از سرش برنمی‌داشت. احتمالاً همان موقع که در کوئنجی سوار قطار خط چوئو شده بود به‌طور ناخودآگاه تصمیمش را گرفته بود. آهی کشید و از روی نیمکت بلند شد و از یکی از کارمندهای ایستگاه دربارهٔ سریع‌ترین خط منتهی به چیکورا پرسید. مرد صفحات یک کتاب قطور برنامهٔ قطارها را ورق زد و گفت که باید قطار خط ویژهٔ ساعت ۳۰: ۱۱ به مقصد تامایا را سوار شود و از آنجا به بعد با یک خط محلی ادامه دهد و به این ترتیب اندکی دیرتر از ساعت دو به چیکورا خواهد رسید. تنگو یک بلیت دوسرهٔ توکیو ـ چیکورا خرید. سپس به یکی از رستوران‌های ایستگاه رفت و برنج و کاری و یک سالاد سفارش داد.

ملاقات با پدر دورنمایی افسرده‌کننده بود. هرگز پدرش را چندان دوست نداشت و پدرش هم نسبت به او هیچ مهر ویژه‌ای نداشت. چهار سال پیش، بازنشسته شد و پس از آن خیلی زود به آسایشگاهی در چیکورا رفت که تخصصش رسیدگی به بیماران مبتلا به اختلالات شناختی است. تنگو بیش از دو بار به دیدنش نرفته بود. اولین بار درست پس از اینکه وارد آسایشگاه شده بود، که به‌دلیل بروز مشکلی در روال اداری لازم بود تنگو به‌عنوان تنها خویشاوند حاضر باشد، و ملاقات دوم هم شامل یک مسئلهٔ اداری می‌شد. دو بار. همه‌اش همین.

آسایشگاه در قطعه زمین بزرگی کنار ساحل واقع شده بود. ترکیب عجیبی از ساختمان‌های چوبی قدیمی شیک و ساختمان‌های نوساز سه طبقهٔ از بتون تقویت‌شده. به هر حال، هوا تازه بود و گذشته از خروش شکستن امواج بر خط ساحل، همیشه بی‌سروصدا. ردیف پرابهتی از درختان کاج، در امتداد کنارهٔ باغ، یک بادشکن درست کرده بود. تجهیزات پزشکی عالی بود. پدر تنگو با بیمهٔ سلامتی، پاداش بازنشستگی، پس‌انداز بانک و مقرری‌اش احتمالاً می‌توانست باقی عمر را آنجا در آسایش سپری کند. ممکن بود هیچ ارثیهٔ قابل توجهی به‌جا نگذارد اما حداقل ترتیب نگه‌داری‌اش داده می‌شد. و تنگو از این جهت بسیار شکرگزار بود. تنگو به‌هیچ‌وجه قصد نداشت چیزی از او بگیرد یا چیزی به او بدهد. آن‌ها دو انسان منفصل از هم بودند که از دو جای کاملاً متفاوت آمده و به دو جای کاملاً متفاوت نیز می‌رفتند. بر حسب اتفاق، سال‌هایی از زندگی را نیز با هم سپری کرده بودند. صرفاً همین. اینکه کار به اینجا کشیده بود مایهٔ تأسف بود اما در این رابطه هیچ کاری از دست تنگو برنمی‌آمد.»

معرفی نویسنده
عکس هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی

هاروکی موراکامی در ۱۲ ژانویه سال ۱۹۴۹ میلادی در توکیوی ژاپن چشم به جهان گشود. پدر و مادر او، هر دو معلم بودند و در مدارس مختلف، ادبیات ژاپنی تدریس می‌کردند. پدرِ هاروکی از سربازان جنگ دوم امپراتوری ژاپن و چین بود و در طی این درگیری‌ها به‌شدت دچار جراحت شده بود. موراکامی بعدها در مقاله‌ای به نام از «پدرم که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم» بیان کرد که آسیب‌های وارده بر پدرش در زندگی او تأثیر به‌سزایی داشته است.

علی
۱۴۰۲/۱۲/۰۸

اغلب داستان های کوتاه این کتاب در طاقچه رایگان یا خیلی ارزان، موجودند.

من هیچم. حق با توئه. من مثل کسی‌ام که شبانه وسط اقیانوس انداخته شده باشه و تک‌وتنها روی آب غوطه بخوره. دستم رو دراز می‌کنم اما هیچ‌کس نیست. هیچ اتصالی به هیچ جا ندارم.
n.l.r
آن‌ها دو انسان منفصل از هم بودند که از دو جای کاملاً متفاوت آمده و به دو جای کاملاً متفاوت نیز می‌رفتند. بر حسب اتفاق، سال‌هایی از زندگی را نیز با هم سپری کرده بودند. صرفاً همین.
n.l.r
گفتم: «کنجکاوی. عطش به دونستن.» لبخند محوی روی صورتش نشست. «درسته. کنجکاوی. عطش برای بیشتر دونستن.» «حلقه‌های رشدمون رو این‌طوریه که گسترش می‌دیم.» گفت: «هر چی تو بگی.»
Azadehana
درنهایت زبانی که به آن حرف می‌زنیم شکل‌دهندهٔ وجود ماست.
Azadehana
لحظه‌هایی در این دنیا وجود دارن که درشون صرفاً انجام ندادن کار خطا کفایت نمی‌کنه. بعضی افراد از این خلأ بی‌عملی به‌عنوان فرصت استفاده می‌کنن.
Azadehana
می‌دانست که واقعیت می‌تواند بعضی اوقات به‌شدت غیرواقعی جلوه کند.
Azadehana
«وقتی خلئی شکل می‌گیره، باید یک چیزی بیاد پرش کنه. همه همین کار رو می‌کنن.»
Azadehana

حجم

۱۴۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۱۴۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۴,۷۰۰
۷۰%
تومان