بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شهر گربه ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب شهر گربه ها

بریده‌هایی از کتاب شهر گربه ها

۱٫۶
(۵)
فکر کردن به جزئیات چیزها پس از آنکه دیگر کار از کار گذشته است یکی از دیگر از مرض‌های مزمن من بود.
n.l.r
من هیچم. حق با توئه. من مثل کسی‌ام که شبانه وسط اقیانوس انداخته شده باشه و تک‌وتنها روی آب غوطه بخوره. دستم رو دراز می‌کنم اما هیچ‌کس نیست. هیچ اتصالی به هیچ جا ندارم.
n.l.r
می‌خواستم تمام این زباله‌ها، این تکه‌پاره‌های زندگی را جمع کنم، داخل کشویی بگذارم و درش را ببندم یا آتشش بزنم و تماشا کنم که چطور دود می‌شود و به هوا می‌رود
n.l.r
«وقتی خلئی شکل می‌گیره، باید یک چیزی بیاد پرش کنه. همه همین کار رو می‌کنن.»
Azadehana
می‌دانست که واقعیت می‌تواند بعضی اوقات به‌شدت غیرواقعی جلوه کند.
Azadehana
لحظه‌هایی در این دنیا وجود دارن که درشون صرفاً انجام ندادن کار خطا کفایت نمی‌کنه. بعضی افراد از این خلأ بی‌عملی به‌عنوان فرصت استفاده می‌کنن.
Azadehana
درنهایت زبانی که به آن حرف می‌زنیم شکل‌دهندهٔ وجود ماست.
Azadehana
گفتم: «کنجکاوی. عطش به دونستن.» لبخند محوی روی صورتش نشست. «درسته. کنجکاوی. عطش برای بیشتر دونستن.» «حلقه‌های رشدمون رو این‌طوریه که گسترش می‌دیم.» گفت: «هر چی تو بگی.»
Azadehana
آن‌ها دو انسان منفصل از هم بودند که از دو جای کاملاً متفاوت آمده و به دو جای کاملاً متفاوت نیز می‌رفتند. بر حسب اتفاق، سال‌هایی از زندگی را نیز با هم سپری کرده بودند. صرفاً همین.
n.l.r

حجم

۱۴۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۱۴۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۴,۷۰۰
۷۰%
تومان