کتاب مصدق، کارتل نفت و کلید کودتا
معرفی کتاب مصدق، کارتل نفت و کلید کودتا
کتاب مصدق، کارتل نفت و کلید کودتا پژوهش و نوشتهٔ سیروس بینا است و انتشارات آده آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب مصدق، کارتل نفت و کلید کودتا
کتاب مصدق، کارتل نفت و کلید کودتا هرگز ادعای تحلیل کامل از اقتصاد سیاسی و تاریخ اجتماعی ایران در رابطه با عملکرد مصدق و دولت ملی وی را ندارد. مطلب مورد بررسی در این مقاله صرفاً به گوشهٔ کوچکی از بحث، حولِ محور بررسی تئوریک تحولات جهان، ملی شدن صنعت نفت در ایران و نقشِ تاریخساز مصدق تعلق دارد.
فصلهای کتاب مصدق، کارتل نفت و کلید کودتا از این قرار هستند:
۱- استعمار کهن، استثمار نوین و مبارزات جهانشمول تودههای طالب استقلال.
۲- مراحل تکاملی فراملی شدن صنعت نفت در جهان.
۳- چگونگی قراردادهای پنجگانهٔ پیشنهادی نفت.
۴- کمیسیون نفت، نقش مصدق و جو سیاسی حاکم در ایران.
خواندن کتاب مصدق، کارتل نفت و کلید کودتا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ تاریخ معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مصدق، کارتل نفت و کلید کودتا
«در سالهای بین دو جنگ جهانی، نظام فرتوت پاکس بریتانیکا، در عمل چشم از جهان فروبست و امپراطوری انگلیس به انحطاط کامل و سقوط تاریخی خویش نزدیک شد و دستِآخر، اندکی پس از خاتمهٔ جنگ جهانی دوم، با ضربهٔ استقلال هند، جز نامیننگین از آن باقی نماند. بحرانهای پیدرپی سیاسی و اقتصادیِ ناشی از چپاول عریان، همراه با سرکوب نظامی از یک سو و مبارزات پیگیر و گستردهٔ تودههای عظیم تحتسلطه از سوی دیگر، همراه با عدمتناسب مناسبات اجتماعی قرون وسطایی، عدم کارایی تولید، افزایش روزافزون هزینههای اداری و سرکوب مستعمرات و بالاخره کاهش قابل ملاحظهٔ سودآوری در قالب استعمار کهن، انگلیس را بهتدریج از پای در آورد. بدینگونه انگلیس، که زمانی آفتاب در سراسر سرزمینهای تحتسلطهاش هرگز غروب نمیکرد، از درون فرو پاشید. اما علیرغم این همه فروپاشیدگی، اِفلاس و احتضار نهایی، دولتهای انتخابی بریتانیا (چه لیبرال و چه محافظهکار) و کارگزاران و حامیان فئودالمنش آن در جریان ملی شدن صنعت نفت در ایران، هرگز خود را از تکوتا نیانداختند و با دستیازیدن به اهرمهای ناروای سیاسی، بهعنوان نمایندگان یک جامعهٔ متمدن و قانونشناس، در تریبونهای بینالمللی به رجزخوانی پرداختند و با سوءاستفاده از اُرگانها و سازمانهای مدرن بینالمللی (مانند سازمان ملل متحد و بهویژه دادگاه بینالمللی لاهه) بیدریغ و بیشرمانه به حربهٔ دروغ و افترا متوسل شدند.
پافشاری دولت انگلیس در بُطلان ملی شدن صنعت نفت در ایران و اصرار شدید و تهدیدآمیز در بازگردانیدن شرکت سابق به مَسنَد تعیین و تکلیف به دولت و مردم ایران، همهوهمه از ضعف مطلق و اوضاع متمایل به احتضار این امپراطوری پوسیده سرچشمه میگرفت. دولت انگلیس بهجای قبول اصل ملی شدن نفت در ایران (اصلی که خود در مورد صنایع داخلی خویش به اجرا در آورده بود)، و ابراز آمادگی جهت حل اختلافات میان دولت ایران و کُمپانی خصوصی نفت، ترجیح داد که مانند توتالیتری زمخت و حاکمیجبار از مبانی فاسد و فرسودهٔ یک نظام مرده و نامتمدن دفاع کند. کمپانی نفت نیز، بهجای درک حقایق زمانی، در ظاهر مانند یک کودک کتکخورده با زاری و زنجموره به مادر کهنهکار خویش متوسل شد. دولت انگلیس و نمایندگان آن، با چهرهای حقبهجانب، یک قرارداد خصوصی استعماری را در کیفرخواست خود در دادگاه بینالمللی لاهه، تا پایهٔ یک عهدنامهٔ معتبر بینالمللی ارتقا دادند و همچنین نمایندهٔ انگلیس، همزمان با اینگونه خیمهشببازیها، با ژستهای تراژیک در شورای امنیت سازمان ملل، چنان غُلغُلهای بر پا کرد که در دروغپردازی و اِرعاب، بهحق روی گوبلز، تبلیغاتچی بدنام آلمان هیتلری، را نیز سفید کرد.»
حجم
۱۴۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
حجم
۱۴۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه