دانلود و خرید کتاب هیتلر و ظهور حزب نازی فرانک مک دانو ترجمه آرش کلانتری
تصویر جلد کتاب هیتلر و ظهور حزب نازی

کتاب هیتلر و ظهور حزب نازی

معرفی کتاب هیتلر و ظهور حزب نازی

کتاب هیتلر و ظهور حزب نازی نوشتهٔ فرانک مک دانو و با ترجمهٔ آرش کلانتری است و نشر نی آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب هیتلر و ظهور حزب نازی

آدولف هیتلر (۱۸۸۹-۱۹۴۵) رهبر حزب نازی، پیشوای ملت آلمان در عصر رایش سوم و از سرشناس‌ترین مردان تاریخ بشریت. در ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ در برانائو اَم اینِ اتریش پا به جهان گذاشت. در ۱۶ سالگی بدون اخذ مدرک از مدرسه فرار کرد و تا پیش از آنکه در ۱۹۱۴ وارد خدمت در ارتش آلمان شود، اوقاتش را در وین و مونیخ سپری می‌کرد. در ۱۹۱۹ به حزب کارگران آلمان پیوست. این حزب در اندک‌زمانی به حزب نازی تبدیل شد. سخنرانی‌های درخشان او چنان بود که نام او و حزب نازی را در عرصهٔ سیاسی کشور بر سر زبان‌ها انداخت. در دههٔ ۱۹۲۰ سیاستمدار زیرکی شد و درنهایت هیندنبورگ را متقاعد ساخت تا وی را بر مصدر قدرت بنشاند. هیتلر آلمان را به عرصهٔ دیکتاتوری فردی خود مبدّل ساخت. آوریل ۱۹۴۵ در پناهگاه شخصی خود دست به خودکشی زد و از اروپا جز تلّی خاک باقی نگذاشت.

برای پاسخ دقیق به این پرسش که چرا هیتلر به قدرت رسید، می‌باید چند نکته را مدِّ نظر قرار داد: خصوصیات اخلاقی و ایدئولوژی آدولف هیتلر؛ اسناد و مدارک موجود از افرادی که عزم خود را جزم کرده بودند تا از حزب نازی حمایت کنند؛ تجزیه و تحلیل دقیق رفتار انتخاباتی رأی‌دهندگان به حزب نازی در مقطع حساسِ پس از ۱۹۳۰ که حمایت از نازیسم به‌ناگاه اوج گرفت؛ شگرد هیتلر (سیاستمداری تیزهوش و غریزی‌) در بهره‌گیری از معضلات مزمن اقتصادی و اشتباهات محاسباتیِ مخالفین؛ و دست‌آخر بررسی اشتباهات فاحش هیندنبورگ و دسیسه‌های پنهانی اطرافیان رئیس‌جمهور سالخورده‌ای که سرانجام تسلیم رأی مشاوران نزدیک خود شد و رهبر حزب نازی را به مقام صدراعظمی منصوب کرد. درهرحال، این رأی‌دهندگان آلمانی بودند که هیتلر را به مقام عالی رهبری و هدایت آلمان رساندند تا کشور را به‌سمت فاجعه سوق دهد.

کتاب هیتلر و ظهور حزب نازی از این منظر سعی می‌کند پژوهشی جامع باشد برای بررسی این سوالات و رسیدن به پاسخی مبسوط و کامل.

خواندن کتاب هیتلر و ظهور حزب نازی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران رشته‌های تاریخ جهان، علوم سیاسی و فلسفه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب هیتلر و ظهور حزب نازی

«آغاز جنگ جهانی اول در اوت ۱۹۱۴ آلمان را در چنان شور و هیجانی فروبرد که به جنون پهلو می‌زد. آلمانی‌ها اطمینان خاطر داشتند که قوای نظامی کشور در نبرد در راه استیلا بر اروپا پیروز میدان خواهند بود. فرماندهی عالی ارتش نبردی سریع ـ‌به‌سبک جنگ‌های پروسی‌ــ طراحی کرده بود. البته، پس از نخستین نبرد مارن، نزاع در سنگرهای جبههٔ غرب به ورطهٔ جنگ فرسایشی افتاد. با این‌همه، ارتش آلمان در ۱۹۱۴-۱۹۱۸ بی‌شک هولناک‌ترین قوای رزمی زمان خود قلمداد می‌شد. در ۱۹۱۷ پیکار در جبههٔ شرق با پیروزی نیروهای آلمان به پایان رسید. ناپلئون و هیتلر هم قدرت انجام چنین کاری نداشتند. در ۱۹۱۸ با حملهٔ ژنرال لودندورف به جبههٔ غرب، آلمان در آستانهٔ رسوخی سرنوشت‌ساز به خطوط دفاعی دشمن قرار گرفت، اما تاکتیک جنگ فرسایشیِ نیروهای ائتلافیِ غرب با ورود هزاران نیروی تازه‌نفس امریکایی و محاصرهٔ فلج‌کنندهٔ دریایی، سرانجام باعث برتری این نیروها شد. پیش از پاییز ۱۹۱۸ ارتش آلمان کاملاً تحلیل‌رفته و آشفته بود. رویدادی محال در شرف وقوع بود. آلمان در جنگ جهانی اول شکست خورد، آن‌هم در شرایطی که نیروهای دشمن حتا قدم در خاک این کشور نگذاشته بودند؛ اتفاقی تکان‌دهنده و غیرقابل درک. سربازان بازگشته‌ازجنگ احساس می‌کردند که در نبرد با دشمنان قدرتمند از پا درنیامده‌اند، بلکه درعوض «لیبرال‌ها»، «سوسیالیست‌ها» و «سودجویان یهودی» در «جبههٔ داخلی» به آنان از پشت خنجر زده‌اند. سربازان اساساً متوجه نبودند که بسیج امکانات انسانی و صنعتی کشور به‌پشتوانهٔ دیون سنگین حکومت میسر شده و قرار بوده از جانب دشمنان شکست‌خوردهٔ آلمان بازپرداخت گردد. درعوض، حال این آلمانِ مغلوب است که می‌باید قبول تعهد نماید. آسیب روانی شکست در جنگ جهانی اول تبعات عمیق نظامی، سیاسی و اقتصادی داشت.

وقتی معلوم شد آخرین تهاجم قوای آلمان حاصلی جز شکست نداشته است، اریش لودندورف و پل فون هیندنبورگ، دو فرماندهٔ برجستهٔ ارتش آلمان، پیشنهاد دادند حکومت جدیدی تشکیل شود و هدف اصلیِ خود را میانجی‌گری جهت دستیابی به آتش‌بس قرار دهد. این پیشنهاد درواقع ترفندی بود تا گناه شکست در جنگ از شانهٔ حکومت قیصر و ارتش بر دوش حکومت تازه‌تأسیسِ دموکرات بیفتد. ژنرال‌ها تصور می‌کردند دستگاه حکومتیِ دموکرات ـ‌که درهرصورت نیروهای ائتلافی خواستار تشکیل آن بودندــ شاید به دفع خطر انقلاب کمونیستی توفیق یابد و شرایط مورد نظر آنان را در قرارداد صلح تأمین نماید. قرارداد صلح در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ منعقد شد. کلیهٔ قوای نظامی آلمان مجبور به ترک ساحل شرقی رودخانهٔ راین شدند و معاهدهٔ تنبیهیِ برست‌لیتوفسک که آلمان به اتحاد جماهیر شوروی تحمیل کرده بود، کأن‌لم‌یکن اعلام شد. ناوگان آلمان می‌بایست تسلیم نیروهای ائتلاف شود، اما فرماندهان نیروی دریایی شناورهای خود را به‌عمد غرق کردند تا از این دستور سر باز زنند. این نافرمانی خبر از توفانی در راه می‌داد. قیصر ویلهلم [دوم]، امپراتور آلمان ـ‌همانند بیشتر نظامیان‌ــ مدعی شد که قوای نظامی آلمان «با دسیسه‌چینی‌های معاندین داخلی، از پشت خنجر خورده است».»

کاربر 7302167
۱۴۰۲/۰۹/۱۵

هیتلر کاش بیشتر عمر میکردی تا امروز شاهد این همه جنایت جنگی در غزه نمیشدیم

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴۵ صفحه

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴۵ صفحه

قیمت:
۸۶,۰۰۰
تومان