کتاب قطار سانست لیمیتد
معرفی کتاب قطار سانست لیمیتد
کتاب قطار سانست لیمیتد رمانی در فرم اجرایی (نمایشنامه) نوشتهٔ کورمک مک کارتی با ترجمهٔ فرانک حیدریان است و انتشارات دیدآور آن را منتشر کرده است. پروفسوری میانسال قصد دارد خود را جلوی قطار سانست لیمیتد که قطاری سریعالسیر است بیندازد که مردی سیاهپوست سر بزنگاه او را نجات میدهد و به خانهاش میبرد و... .
درباره کتاب قطار سانست لیمیتد
در آپارتمانی کوچک، دو مرد که با نام «سیاه» و «سفید» شناخته می شوند، مکالمهای را آغاز میکنند که گذشتهٔ هر کدام از آنها را به تصویر میکشد و خاستگاههای دو جهانبینی کاملا متضاد را آشکار میکند. «سفید» یک استاد دانشگاه است که زندگی به ظاهر راحت و رشکبرانگیزش، او را در ناامیدی غرق کرده است. «سیاه» که قبلا خلافکار و معتاد بوده، امید بیشتری نسبت به دوستش دارد؛ اگرچه او نیز ناامیدانه در تلاش است تا قدرت ایمان را به دوستش اثبات کند. هدف آنها از انجام این مکالمه، چیزی نیست جز کشف معنای زندگی.
کورمک مک کارتی، با نام اصلی چارلز مک کارتی، رماننویس، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس آمریکایی، در سال ۱۹۳۳ متولد شد. او ده رمان در سبکهای گوتیک جنوبی، وسترن و پسارستاخیزی (آپوکالیپتی) نوشته است و جوایزی نیز برده است، از جمله جایزهٔ پولیتزر و جایزهٔ یادبود جیمز تِیت بلک، برای رمان جاده به سال ۲۰۰۶.
در سال ۲۰۰۵، بر اساس رمان جایی برای پیرمردها نیست فیلمی ساخته شد که در چهار رشته، از جمله بهترین فیلم، جایزهٔ اسکار را نصیب خود کرد. او برای رمان همهٔ اسبهای زیبا نیز برندهٔ جایزهٔ کتاب ملی و جایزهٔ کتاب ملی حلقهٔ منتقدان (NBCC) شد، و بر اساس همین رمان و دو رمان جاده و فرزند خدا فیلمهایی ساخته شد.
رمان نصفالنهار خون که به سال ۱۹۸۵ شد، در لیست صد کتاب برتر منتشرشدهٔ بین سالهای ۱۹۲۳ و ۲۰۰۵ مجلهٔ تایمز قرار گرفت، و نیویورک تایمز نیز در سال ۲۰۰۶ آن را بهعنوان بهترین داستان امریکایی در بیستوپنج سال گذشته معرفی کرد. هارولد بلوم، منتقد امریکایی، کورمک مککارتی را یکی از چهار رماننویس برتر عصر خویش، در کنار دن دلیلو، تامس پینکن و فیلیپ راث، ارزیابی کرده است. کورمک مککارتی در کنار رمانهایی که نوشته دو نمایشنامه نیز به نامهای سنگتراش (۱۹۹۵) و قطار سانسِت لیمیتد (۲۰۰۶) دارد.
قطار سانسِت لیمیتد که خود رمانی نوشتهشده در قالب نمایشنامه است، برای نخستین بار توسط تئاتر استفن وُلف در شیکاگو تولید و در ۱۸ مه ۲۰۰۶ به صحنه رفت، و همان سال در نیویورک سیتی نیز اجرا و همزمان با شروع اجراهای نیویورک راهی کتابفروشیها شد. در سال ۲۰۱۱، بر اساس این رمان، فیلمی تلویزیونی برای شبکهٔ اچبیاو به همین نام و به تهیهکنندگی و کارگردانی تامی لی جونز ساخته شد که نقشآفرینانش ساموئل ال. جکسون و تامی لی جونز بودند.
خواندن کتاب قطار سانست لیمیتد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار کورمک مک کارتی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قطار سانست لیمیتد
«سیاه: خُب، باید باهات چی کار کنم، پروفسور؟
سفید: چرا فکر میکنی باید کاری کنی؟
سیاه: گفتم که هیچ ربطی به من نداره. امروز صبح که میرفتم سر کار، ابداً هیچجا تو برنامههام نبودی، اما الان اینجایی.
سفید: هیچ معنایی نداره. هر اتفاقی که میافته، لزوماً معنی خاصی نمیده.
سیاه: آهان. معنی نمیده.
سفید: نه. نمیده.
سیاه: پس چی؟
سفید: هیچ معنیای نداره. تو با مردم مواجه میشی و ممکنه بعضیهاشون مشکل داشته باشن یا هر چی، اما معنیش این نیست که در قبالشون مسئولی.
سیاه: آهان.
سفید: به هر حال، آدمهایی که همیشه گوشبهزنگ غریبههای بیعیبان، به اعتقاد من اغلب واقعاً دنبالش نیستن. اگه فقط کاری رو انجام بدی که فکر میکنی بهت تکلیف شده، پس دیگه قهرمان نیستی.
سیاه: و من میخوام قهرمان باشم؟
سفید: نمیدونم. میخوای باشی؟
سیاه: خب، ملتفتام که بعضی از حرفهات ممکنه درست باشه. اما تو این مورد خاص باید بگم قطعاً نمیدونستم گوشبهزنگ کی بودم، یا بعد از اینکه پیداش کردم، باید باهاش چی کار کنم. اما تو این مورد خاص یه چیز خاص بود.
سفید: چی؟
سیاه: اینکه این آدم اونجا وایستاده و من باید بهش نگاه کنم و بگم «خب، اون شبیه برادر دینیم نیست. اما اونجاست. پس شاید بهتره دوباره نگاهش کنم.»
سفید: و این کار رو کردی.
سیاه: خب، طبیعیه. نادیدهگرفتنت سخت بود. باید بگم تو مستقیم اومدی سمت من.
سفید: من سمت تو نیومدم. من حتا تو رو ندیدم.
سیاه: آره جون خودت. درسته.
سفید: من باید برم. دارم میرم روی اعصابت.
سیاه: نه. نمیری. بیخیال من. تو مرد خوبی هستی، پروفسور. هر جور حساب میکنم، نمیفهمم چهطور خودت رو تو همچین موقعیت داغونی قرار دادی؟
سفید: باشه.
سیاه: حالت خوبه؟ دیشب خوابیدی؟
سفید: نه.
سیاه: کِی به این نتیجه رسیدی که امروز وقتشه؟ امرو روز خاصیه؟
سفید: نه! خُب... امروز روز تولدمه. اما قطعاً به شکل خاصی بهش نگاه نمیکنم.
سیاه: خب تولدت مبارک، پروفسر.»
حجم
۶۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
حجم
۶۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه