کتاب یک مشت ستاره رفیق شامی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب یک مشت ستاره

کتاب یک مشت ستاره

نویسنده:رفیق شامی
دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب یک مشت ستاره

کتاب یک مشت ستاره (Eine Hand voller Sterne / ید ملأی بالنجوم) نوشته رفیق شامی و ترجمه ستار جلیل‌زاده و ویراسته غلامحسین دهقانی، رمانی در باب زندگی نوجوانی در محله‌ای کوچک از دمشق است. این رمان که انتشارات دیدآور آن را منتشر کرده، روزمرگی‌ها، دغدغه‌ها و آرزوهای این نوجوان را در بستر خانواده، مدرسه و جامعه‌ی سوریه به تصویر می‌کشد. داستان به‌شکل یادداشت‌های روزانه پیش می‌رود و از خلال خاطرات، ماجراها و گفت‌وگوهای شخصیت‌ها، تصویری زنده و ملموس از زندگی در دمشق دهه‌های گذشته ارائه می‌دهد. دغدغه‌های نوجوانان، روابط خانوادگی، دوستی، عشق‌های خاموش، کار و تلاش و شوخی‌ها و بازی‌های کودکانه، همگی در دل این رمان جای گرفته‌اند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب یک مشت ستاره

کتاب یک مشت ستاره، رمانی به قلم رفیق شامی و شامل داستان نوجوانی ۱۴ساله است که در محله‌ی العباره‌ی در دمشق زندگی می‌کند. ساختار این رمان بر پایه‌ی یادداشت‌های روزانه‌ی این نوجوان شکل گرفته و هر یادداشت، بخشی از زندگی و دغدغه‌ها و رؤیاهای او را بازتاب می‌دهد. فضای داستان، محله‌ای شلوغ و پرهیاهو است که در آن خانواده‌ها، همسایه‌ها و دوستان، هر یک نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت و نگاه راوی دارند. کتاب با زبانی ساده و صمیمیانه، جزئیات زندگی روزمره، کار در نانوایی، روابط با پدر و مادر، دوستی با عموسلیم و ماجراهای مدرسه را به تصویر می‌کشد. دغدغه‌های نوجوانان، آرزوی روزنامه‌نگارشدن، عشق پنهان به دختری به نام نادیا و تلاش برای فرار از سرنوشت از پیش تعیین‌شده‌ی نانواشدن، در بستر تحولات اجتماعی و اقتصادی دمشق روایت شده است. رفیق شامی در این رمان، تصویری چندلایه از جامعه‌ی سوریه با همه‌ی تضادها، امیدها و تلخی‌های آن ارائه داده است.

خلاصه داستان یک مشت ستاره

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

رمان با یادداشت‌های روزانه‌ی نوجوانی آغاز می‌شود که در خانواده‌ای نانوا در محله‌ای قدیمی در دمشق زندگی می‌کند. او از همان ابتدا دغدغه‌ی نوشتن و ثبت خاطرات را دارد و با تشویق دوست پیرش، عموسلیم تصمیم می‌گیرد هر روز بخشی از زندگی‌اش را بنویسد. روایت‌ها از کار در نانوایی، کمک به پدر، تجربه‌های مدرسه، دوستی با محمود و یوسف و رابطه‌ی صمیمی با عموسلیم شکل می‌گیرد. پدرش انتظار دارد او حرفه‌ی نانوایی را ادامه دهد، اما راوی آرزو دارد روزنامه‌نگار شود و از دنیای کوچک محله فراتر برود. در کنار دغدغه‌های خانوادگی، عشق راوی به نادیا (دختر همسایه) و رقابت پنهان با یوسف، رنگ‌وبوی تازه‌ای به زندگی راوی می‌دهد. او با دوستانش گروهی به نام «باند مشت سیاه» تشکیل می‌دهد و ماجراهای کودکانه و گاه خطرناکی را تجربه می‌کند. کارهای تابستانی، کارگاه نجاری، ماجراهای مدرسه و حتی بازی‌های خیابانی، بخشی از زندگی روزمره‌ی او است. در این میان، بیماری کم‌خونی، فشارهای اقتصادی و محدودیت‌های اجتماعی، سایه‌هایی بر آرزوهایش می‌اندازند. کتاب با طنز، تلخی و امید، تصویری از بلوغ، مقاومت و جست‌وجوی هویت در جامعه‌ای سنتی و در حال تغییر ارائه می‌دهد. راوی در کشاکش میان خواسته‌های خانواده و آرزوهای شخصی، تلاش می‌کند راه خود را پیدا و ستاره‌های کوچک زندگی‌اش را در دل تاریکی‌ها حفظ کند.

چرا باید کتاب یک مشت ستاره را بخوانیم؟

رمان یک مشت ستاره، تجربه‌ی زیستن در محله‌ای قدیمی در دمشق را از زاویه‌ی نگاه یک نوجوان به تصویر می‌کشد. این کتاب نه‌تنها داستان بلوغ و رشد فردی راوی را روایت می‌کند، بلکه تصویری زنده از روابط خانوادگی، دوستی‌ها، دغدغه‌های اجتماعی و اقتصادی و حتی شوخی‌ها و بازی‌های کودکانه ارائه می‌دهد. حضور شخصیت‌هایی مانند عموسلیم و نادیا و ماجراهای روزمره‌ی مدرسه و کار، به داستان عمق و رنگ می‌بخشد. کتاب با طنز و تلخی، امید و ناامیدی و آرزوهای کوچک و بزرگ نوجوانی، مخاطب را با دنیایی آشنا و درعین‌حال متفاوت روبه‌رو می‌کند. خواندن این اثر فرصتی است برای لمس زندگی در جامعه‌ای دیگر با همه‌ی فرازونشیب‌ها و زیبایی‌هایش.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان رمان‌های اجتماعی، دوستداران روایت‌های مرتبط با بلوغ و نوجوانی، کسانی که به شناخت فرهنگ و زندگی روزمره در خاورمیانه علاقه دارند و افرادی که دغدغه‌ی هویت، خانواده و آرزوهای فردی را دارند، پیشنهاد می‌شود.

درباره رفیق شامی

رفیق شامی (Rafik Schami) نویسنده‌ای سوری‌تبار و آلمانی‌زبان است که در سال ۱۹۴۶ میلادی در دمشق، پایتخت سوریه و در خانواده‌ای مسیحی به دنیا آمد. او در فضایی آمیخته با فقر و خرافات اما سرشار از پیوندهای انسانی و روابط اجتماعی غنی رشد یافت. دوران کودکی و نوجوانی او زیر سایه‌ی تنگدستی، کار اجباری و آشفتگی‌های سیاسیِ ناشی از کودتاهای پیاپی گذشت. بااین‌حال فرهنگ زنده و پربار کوچه‌وبازار دمشق، سرشار از قصه‌ها، مثل‌ها و حکمت‌های مردمی، زمینه‌ای شد برای پرورش تخیل و شکل‌گیری دنیای داستانی او. زندگی رفیق شامی برخلاف آرامش یک حوض بی‌موج، پرتحرک و پرتلاطم بود؛ ترکیبی از رنج و الهام. از آثار شناخته‌شده‌ی او می‌توان به مجموعه داستان «مگس‌دوش» و رمان «یک مشت ستاره» اشاره کرد. دنیس شِک (Denis Scheck) معتقد است وقتی رفیق شامی داستان خود را روایت می‌کند، بیابان شکوفه می‌زند.

این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟

رفیق شامی در سال ۱۹۸۵ برنده‌ی جایزه‌ی آدلبرت فون شامیسو (Adelbert-von-Chamisso-Förderpreis) شد و یک سال بعد جایزه‌ی تادئوس ترول را از انجمن نویسندگان آلمان در بادن - وورتمبرگ دریافت کرد. در سال ۱۹۸۷ موفق به کسب جایزه‌ی ZDF-Leseratten و جایزه‌ی کتاب کودک و نوجوان زوریخ La vache qui lit و همچنین جایزه‌ی «مار آبی» (Die blaue Brillenschlange) شد. او در سال ۱۹۸۹ جایزه‌ی Jenny-Smelik-Kiggen و جایزه‌ی افتخاری دولت اتریش را به دست آورد و در سال ۱۹۹۰ نیز برنده‌ی جایزه‌ی Rattenfänger شهر هاملن و جایزه‌ی فانتزی شهر وتسلار شد. در سال ۱۹۹۱، ترجمه‌ی انگلیسی یکی از آثارش با عنوان A Hand Full of Stars جایزه‌ی Mildred L. Batchelder را دریافت کرد. رفیق شامی همچنین برنده‌ی جایزه‌ی اصلی آدلبرت فون شامیسو در سال ۱۹۹۳، جایزه‌ی ادبی هرمان هسه در سال ۱۹۹۴ و جایزه‌ی هانس - اریش نوساک در سال ۱۹۹۷ بوده است. این نویسنده در سال ۲۰۰۶ میلادی، جایزه‌ی نلی زاکس را دریافت کرد و در سال ۲۰۲۲ نیز موفق به دریافت مدال کارل تسوکمایر شد.

نظر افراد یا مجله‌های مشهور درباره این کتاب چیست؟

نشریه‌ی مطالعه‌ی کتاب آلمان می‌نویسد که این رمان از منظر نوجوانی که در دمشق زندگی می‌کند، نگاهی بسیار صمیمانه از درون فضای اجتماعی و سیاسی شهر عرضه می‌کند و با سبک خاطره‌نویسیِ روزنامه‌وار، خواننده را با واقعیت‌هایی چون بی‌عدالتی، محدودیت‌های خانوادگی و آرزوهای جوانان همراه می‌سازد.

بخشی از کتاب یک مشت ستاره

«حدود ساعت نه، مدیر مدرسه وارد کلاس شد. هر سال کارنامه را شخصاً به ما تحویل می‌داد. از قبل می‌دانستم نمره‌هایم خوب‌اند، اما هرگز تصور نمی‌کردم شاگرد اول بشوم. مدیر مدرسه از من تعریف و تمجید کرد و گفت در ابتدا دانش‌آموز نسبتاً متوسطی بودم و اکنون الگوی دانش‌آموزان دیگر شده‌ام. طبق معمول کسی به حرفش گوش نمی‌کرد و همه عجله داشتند از کلاس بیرون و به خانه بروند یا کیف و کتاب‌ها را به گوشه‌ای پرت کنند و مشغول بازی شوند. هر چه باشد، در آستانهٔ تعطیلات آخر سال تحصیلی بودیم، هرچند من از سخنرانی خسته‌کنندهٔ مدیر سیر نمی‌شدم.

منِ بچه‌نانوا، شاگرد اول کلاس! دوست داشتم همهٔ دنیا را به آغوش بکشم. از در حیاط خانه که وارد شدم، نزدیک بود به دوستِ مادرم برخورد کنم که زیر سایهٔ درخت نارنج نشسته بود و قهوه می‌خورد. مادرم با افتخار مرا بوسید و تبریک همسایه را با کمال میل پذیرفت.

مشتاق بودم که کارنامهٔ فوق‌العاده‌ام را به پدر نشان دهم تا بتوانم به او ثابت کنم که شایستهٔ ادامهٔ تحصیل‌ام، چون او همیشه در این مورد شک داشت. مردم طبق معمول جلو نانوایی جمع شده بودند، اما من مثل ماری ماهر از میان مردم خزیدم و وارد نانوایی شدم. پدر دمِ در ایستاده بود. با صدای بلند شادی‌ام را از شاگرد اول شدن به او اعلام کردم، اما او اهمیتی نداد و با وجود همهٔ تلاش‌هایم، شریک شادی‌ام نشد. فقط جلو مشتری‌ها سرم داد زد: «چرا این‌جا وایستادی؛ به مصطفای احمق کمک کن. نمی‌بینی نون‌ها جلوش تلنبار شده؟ قفسه‌ها هنوز خالی‌اند و اون هم مثل لاک‌پشت فقط پاهاش رو روی زمین می‌کشه.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۳۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

حجم

۳۳۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان