
کتاب جیم مثل جواد
معرفی کتاب جیم مثل جواد
کتاب الکترونیکی «جیم مثل جواد» نوشتهٔ معصومه حیدریان، حنانه سادات بهشتی و مهشید سلیمانی است که نشر نظری آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای از خاطرات واقعی معلمان و دانشآموزان ایرانی است که با نگاهی صمیمانه و جزئینگر به تجربههای زیسته در کلاس درس و مدرسه میپردازد. روایتها از دل روزمرگیها، دغدغهها و چالشهای معلمان و دانشآموزان شکل گرفتهاند و تصویری ملموس از فضای آموزشی و روابط انسانی در مدارس ابتدایی ارائه میدهند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب جیم مثل جواد
«جیم مثل جواد» اثری در قالب ناداستان و خاطرهنویسی است که به روایت تجربههای معلمان در مدارس ابتدایی ایران میپردازد. نویسندگان، هر یک با قلم خود، خاطراتی از سالهای تدریس و مواجهه با دانشآموزان را بازگو کردهاند. این کتاب در سال ۱۴۰۲ منتشر شده و فضای آن عمدتاً حول محور کلاسهای درس، تعاملات معلم و دانشآموز، و چالشهای روزمره معلمان میچرخد. ساختار کتاب به صورت مجموعهای از روایتهای کوتاه و مستقل است که هرکدام به موضوعی خاص یا اتفاقی ویژه در مدرسه میپردازد. این روایتها گاه طنزآمیز، گاه تأملبرانگیز و گاه تلخ و شیریناند و تصویری چندوجهی از زندگی معلمان و دانشآموزان ارائه میدهند. نویسندگان تلاش کردهاند با بازگویی جزئیات و احساسات، خواننده را به فضای مدرسه و کلاس درس نزدیک کنند و از خلال خاطرات، دغدغهها و امیدهای معلمان را به تصویر بکشند.
خلاصه کتاب جیم مثل جواد
کتاب «جیم مثل جواد» مجموعهای از خاطرات واقعی معلمان است که هرکدام به گوشهای از زندگی روزمره در مدرسه و کلاس درس میپردازد. روایتها از نخستین سالهای تدریس نویسندگان آغاز میشود؛ زمانی که با دلهره و شوق وارد کلاسهای شلوغ و پرهیاهوی دانشآموزان میشوند. در این خاطرات، معلمان با دانشآموزانی از خانوادهها و فرهنگهای گوناگون روبهرو میشوند و هر روز با چالشهایی تازه مواجهاند؛ از دانشآموزی که به دلیل مشکلات خانوادگی بیحال سر کلاس حاضر میشود تا دوقلوهایی که جای خود را عوض میکنند و معلم را به اشتباه میاندازند. در بخشهایی از کتاب، نویسندگان به تفاوتهای میان مدارس دخترانه و پسرانه اشاره کردهاند و تجربههای خود را از تدریس همزمان در هر دو محیط به اشتراک گذاشتهاند. روایتهایی از شیطنتها و حساسیتهای دانشآموزان، دغدغههای معلمان برای ایجاد عدالت و آرامش در کلاس، و تلاش برای برقراری ارتباط مؤثر با خانوادهها، بخش مهمی از کتاب را تشکیل میدهد. در کنار لحظات طنز و شوخی، خاطراتی از مواجهه با مشکلات اقتصادی دانشآموزان، تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی، و حتی چالشهای شخصی معلمان نیز روایت شده است. کتاب با زبانی صمیمی و جزئینگر، تصویری از فرازونشیبهای حرفهٔ معلمی و تأثیر آن بر زندگی معلمان و دانشآموزان ارائه میدهد.
چرا باید کتاب جیم مثل جواد را بخوانیم؟
این کتاب با روایت خاطرات واقعی و ملموس از فضای مدارس ابتدایی، فرصتی فراهم میکند تا خواننده با دنیای کمتر دیدهشدهٔ معلمان و دانشآموزان آشنا شود. «جیم مثل جواد» نهتنها به چالشها و دغدغههای معلمان میپردازد، بلکه لحظات شیرین، طنزآمیز و گاه تلخ زندگی روزمره در مدرسه را نیز به تصویر میکشد. خواندن این کتاب میتواند نگاه تازهای به نقش معلم، اهمیت آموزش و تأثیر روابط انسانی در فضای مدرسه ایجاد کند. همچنین، روایتهای کتاب به درک بهتر تفاوتهای فردی و اجتماعی دانشآموزان و نقش معلم در مواجهه با این تفاوتها کمک میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای معلمان، دانشجویان رشتههای علوم تربیتی و علاقهمندان به حوزهٔ آموزش و پرورش مفید است. همچنین والدینی که میخواهند با فضای واقعی مدارس و دغدغههای معلمان آشنا شوند، میتوانند از خواندن این اثر بهره ببرند. «جیم مثل جواد» برای کسانی که به دنبال شناخت بهتر روابط انسانی و چالشهای حرفهٔ معلمی هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب جیم مثل جواد
«سال سوم کاری بود که در پایه اول تدریس میکردم. خیلی بچههای کلاس اول را دوست داشتم یک حس خوبی به من دست میداد. وقتی توی کلاس بچههای اول بودم خیلی پاک و بیآلایش بودند خیلی مهربان و بیادعا یهطوری ساده و معصوم که هیچ کاری از اونها آدم رو ناراحت نمیکرد. حتی گاهی میآمدند و از من میخواستند تا دکمه شلوارشون رو باز کنم تا بتونند به سرویس بهداشتی بروند. برام جالب بود که منو مثل مادر پا خواهر بزرگتر خودشون میدونستند و این به من اعتماد به نفس بیشتری میداد. اون روز هم مثل همیشه با روحیه شاد به کلاس رفتم، شاگردام رو خیلی دوست داشتم به محض ورود به کلاس بچهها با صدای بلند صلوات میفرستادند. کلاس همهمه بود به بچهها اجازه نشستن دادم و با سلام و احوالپرسی گرم و خندان از بچهها خواستم تا دفتر دیکتههاشون رو روی میز بگذارند. آخه اون روز املا داشتیم تعداد بچههای کلاس حدود چهل و هشت نفر بود خیلی زیادتر از نیمکتهای کلاس. رعایت فاصله باشد بعضی از بچهها بیرون از نیمکت میآمدند و روی سکوی کلاس پا روی میز من املا مینوشتند. دو تا از بچهها در دو سر میز معلم قرار گرفتند ظاهراً همه چیز آماده بود برای نوشتن املا. شروع کردم. به نام خدااا...»
حجم
۴۱۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۴۱۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه