دانلود و خرید کتاب کمین گاه ترجمه فرزانه راجی
تصویر جلد کتاب کمین گاه

کتاب کمین گاه

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب کمین گاه

کتاب کمین‌گاه با ترجمۀ فرزانه راجی و ویراستاری نیما ملک محمدی در نشر چشمه به چاپ رسیده است. این کتاب گزیدۀ ۷ داستان کوتاه معاصر آمریکایی است که در فاصلۀ سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ در مجله‌ها و گاهنامه‌های آمریکایی منتشر شده‌اند.

درباره کتاب کمین گاه

اصل کتاب کمین‌گاه شامل ۲۰ داستان کوتاه آمریکایی است که اولین‌بار در مجلات منتشرشده در فاصلهٔ ژانویهٔ ۲۰۰۵ تا ژانویهٔ ۲۰۰۶ چاپ شده‌اند و بعد در مجموعۀ بهترین داستان‌های کوتاه آمریکایی گردآوردی و دوباره منتشر شدند. عنوان کمین‌گاه نام یکی از این داستان‌ها است. ویراستار مجموعۀ بهترین داستان‌های کوتاه آمریکایی برای انتخاب داستان‌ها چند معیار لحاظ کرده بود: ۱. چاپ اول آن‌ها در گاهنامه‌های سراسری آمریکایی یا کانادایی؛ ۲. انتشار به زبان انگلیسی توسط نویسندگان آمریکایی یا کانادایی یا نویسندگان ساکن در کانادا یا آمریکا؛ ۳. چاپ به‌عنوان داستان کوتاه.

در ترجمۀ فارسی کتاب، از میان ۲۰ داستان، مترجم ۷ داستان را به سلیقۀ خود انتخاب و برای آشنایی خوانندگان فارسی‌زبان با داستان کوتاه معاصر در آمریکا ترجمه کرده است. داستان‌نویسی آمریکا از داستان‌های حادثه‌پردازانۀ ادگار آلن پو تا امروز، راه درازی را طی کرده است. اگر نویسندگان اوایل قرن بیستم تحت‌تأثیر چخوف و همینگوی بودند، نویسندگان جوان امروزی بیشتر تحت‌تأثیر فرهنگ رایج روز قرار گرفته‌اند. تنوع فرهنگی و گسترش ارتباطات باعث شده است داستان‌های کوتاه آمریکایی چند دههٔ اخیر، متنوع‌تر و از نظر تجربی جذاب‌تر، شهری‌تر و دارای طنزی گزنده‌تر از داستان‌هایی باشند که ارنست همینگوی، سَلَف داستان‌نویسان نوین آمریکایی، می‌نوشت. 

داستان‌نویسان جوان امروزی در کنار مشاغل خود به کار داستان‌نویسی می‌پردازند و از آنجا که داستان‌نویسی محل معاش آنان نیست، آزادی عمل بیشتری در نوشتن دارند. داستان‌های کوتاه امروزه نیز همچون گذشته، در مجلات و یا مجموعه‌های گزیده به‌طور مرتب چاپ و منتشر می‌شود.در ۱۹۸۹ کتاب هاتن میفلین به نام بهترین داستان‌های کوتاه آمریکایی کمی بیش از ۶۷ هزار نسخه به فروش رفت و کمتر از یک دههٔ بعد، فروش این مجموعه‌ها دو برابر شد و چاپ ۱۹۹۸ بالغ بر ۱۲۸ هزار نسخه به فروش رسید.

عنوان‌ها و نویسندگان ۷ داستان در ترجمۀ فارسی به شرح زیر هستند:

چشم‌انداز قصر صخره‌ای نوشتۀ آلیس مونرو

زمانی در ساحل نوشتۀ پُل یون

ای‌میل نوشتۀ دونا تارت

کمین‌گاه نوشتۀ کاترین بل

مسافربران غیررسمی نوشتۀ الکساندر همون

رهبر ارکستر نوشتۀ بنجامین پرسی

خواندن کتاب کمین گاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به همۀ دوستداران داستان‌های کوتاه به‌ویژه داستان‌های کوتاه آمریکایی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کمین گاه

«اگنس از یک خانوادهٔ بزرگ بافندگان هاویکی آمده است که حالا در کارخانه کار می‌کنند، اما قبلاً نسل‌اندرنسل در خانه کار می‌کردند. به‌خاطر کار در خانه، این هنر را یاد گرفته‌اند که چه‌طور هر کس را سر جای خودش بنشانند، باهم کلنجار بروند و در محیط‌های بسته جان سالم به‌در ببرند. اگنس هنوز هم از رفتار خشک، سکوت و ملاحظه‌کاری خانوادهٔ شوهرش در تعجب است. از اول هم فکر می‌کرد، آن‌ها یک‌جوری عجیب‌وغریب‌اند، هنوز هم همین فکر را می‌کند. آن‌ها هم به اندازهٔ خانوادهٔ خودش فقیرند، اما خودشان را بزرگ تصور می‌کنند. و برای اثبات این تصور چه مدرکی دارند؟

مری، جیمز جوان را دوباره روی عرشه برده است. متوجه شده بود جیمز در فضای نیمه‌تاریک آن زیر ترسیده است. لازم نبود جیمز ناله و شکایت کند ـ مری احساس او را از فشار زانوان کوچکش به پهلویش می‌فهمید.

بادبان‌ها محکم جمع می‌شوند. مری می‌گوید: «آن بالا را نگاه کن، آن بالا را نگاه کن»، و به ملوانی اشاره می‌کند که در میان طناب‌ها و بادبان‌ها مشغول کار است. پسر روی کفل او صدای پرنده درمی‌آورد: «پیپ.» مری می‌گوید: «ملوان ـ پیپ، ملوان ـ پیپ.» او و پسرک با زبانی نصفه‌نیمه ارتباط برقرار می‌کنند ـ نصفش آموزش مری است و نصفش اختراع پسرک. مری او را یکی از باهوش‌ترین بچه‌هایی می‌داند که تا به‌حال به دنیا آمده. به‌عنوان بزرگ‌ترین فرزند و تنها دختر خانواده، از همهٔ برادرانش مراقبت کرده و زمانی به همهٔ آن‌ها افتخار می‌کرد، اما هرگز بچه‌ای مثل این‌یکی ندیده است. هیچ‌کس نمی‌داند او چه‌قدر اصیل و مستقل است. مردها توجهی به بچه‌های به آن کوچکی ندارند و اگنس، مادرش، حوصلهٔ او را ندارد.

اگنس به پسرک می‌گوید: «مثل آدم حرف بزن.» و اگر او گوش نکند یک توسری به او می‌زند. می‌گوید: «تو چی هستی؟ آدم یا تخم جن.»

مری از اخلاق اگنس می‌ترسد، اما به نوعی او را مقصر نمی‌داند. او فکر می‌کند زنانی مثل اگنس ــ زنان شوهردار، زنان بچه‌دار ــ زندگی وحشتناکی را می‌گذرانند. اول به‌خاطر کاری که مردان با آن‌ها می‌کنند ــ حتا مرد خوبی مثل اندرو ــ و بعد به‌خاطر آن‌چه بچه‌ها می‌کنند، وقتی به دنیا می‌آیند. هرگز فراموش نمی‌کند مادرش چه‌طور توی رخت‌خواب افتاده بود، از فرط تب هوش‌وحواسش را از دست داده بود و هیچ‌کس را نمی‌شناخت، تا زمانی که مُرد، سه روز بعد از به دنیا آوردن والتر. تمام‌مدت به‌طرف دیگچهٔ سیاهی که بالای آتش آویخته بود فریاد می‌کشید، فکر می‌کرد ظرف پر از ارواح خبیث است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۶ صفحه

حجم

۱۶۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۶ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
۴,۰۰۰
۵۰%
تومان