کتاب بادام ترجمه بنفشه شریفی خو
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب بادام

کتاب بادام

انتشارات:انتشارات هوما
دسته‌بندی:
امتیاز
۲.۰از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بادام

کتاب بادام داستانی بلند برای نوجوانان نوشتۀ وون پیونگ سون و ترجمۀ بنفشه شریفی خو است. این کتاب را انتشارات هوما منتشر کرده است.

درباره کتاب بادام

کتاب بادام دارای نثر روان و یکدستی است که باعث خستگی خواننده نمی‌شود و مخاطب را به عمق داستان می‌برد. این کتاب به‌راحتی تلخی و شیرین، سختی و آسانی، زشتی و زیبایی زندگی را تفهیم می‌کند. کتاب بادام را می‌توان محبوب‌ترین رمان کره‌ای در ایران قلمداد کرد. ون پیونگ سون نویسنده، کارگردان و فیلمنامه‌نویس مشهور کره‌ای است که دو آثار فاخر او، بادام و ضد حمله سی، برندهٔ جوایز ادبی شده‌اند. محور اصلی رمان‌های او وجود و رشد انسان است و شخصیت‌های داستان‌هایش به‌نوعی منحصربه‌فرد هستند.

موضوع کتاب بادام دربارهٔ نوجوانی به نام یونجی است که از بدو تولد مبتلا به بیماری آلکسی تیمیا بوده است. آلکسی تیمیا یا ناتوانی تشخیص و ابراز احساسات در انسان، اختلالی مغزی است که اولین‌بار در مجلات پزشکی دهه ۱۹۷۰ مطرح شد. در چنین وضعیتی، بخش‌هایی از مغز توانایی اندکی برای تشخیص ترس و ابراز آن دارند.

در واقع مشکل یونجی ناتوانی در دریافت احساسات است؛ او قادر نیست احساسات طبیعی ناشی از عوامل درونی و بیرونی را که برای هر انسانی قابل‌درک است تجربه و درک کند. در این رمان نویسنده زندگی‌ای را خلق کرده است که احساسات در آن هیچ جایی ندارند و به دنبال همین موضوع پیامدهایی در زندگی یونجی پیش می‌آید که حتی تصورش هم دشوار است.

خواندن کتاب بادام را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

رمان بادام از حیث موضوع متفاوت و بنیادینش مناسب نوجوانان است و به آن‌ها کمک می‌کند تا احساسات و درونیات خود را بهتر درک کنند و در بهادادن به عواطف خود و پرورش آن‌ها دقت عمل کافی و لازم را داشته باشند؛ اما این رمان بزرگسالان را هم مجذوب خود کرده است.

چه نسخه‌های دیگری از کتاب منتشر شده است؟

کتاب بادام به فارسی ترجمه و از سال ۱۴۰۱ به بازار کتاب ایران وارد شده است. از مترجمان کتاب می‌توان به «زینب‌سادات موسوی معلم» (آستان مهر)، «مریم بردبار» (کتیبه‌ی فارسی)، «بنفشه شریفی‌خو» (انتشارات قطره)، «فریناز بیابانی» (نشر دانش‌آفرین)، «ملیجه فخاری» (انتشارات کتاب مجازی) و «ارغوان آقایی» (انتشارات نارنگی) اشاره کرد. درباره بهترین ترجمه کتاب بادام بیشتر بخوانید.

بخشی از کتاب بادام

«اولین اتفاق زمانی افتاد که شش‌ساله بودم. علائم از خیلی‌وقت‌پیش حضور داشتند؛ اما آن موقع بود که بالاخره بروز پیدا کردند. گمان می‌کنم مامان فراموش کرده بود باید بیاید پیش‌دبستانی دنبالم. بعدها برایم توضیح داد که به دیدن پدر رفته بود تا به او بگوید بعد از آن همه سال بالاخره می‌خواهد رهایش کند برود دنبال زندگی‌اش. نه اینکه کسی وارد زندگی‌اش شده باشد؛ نه. اما به‌هرحال می‌خواست برود دنبال زندگی‌اش. ازقرارمعلوم، این حرف‌ها را در حالی به او می‌زده که دیوارهای رنگ‌پریدهٔ مقبره‌اش را دستمال می‌کشیده و در همین حین که عشق مادر یک‌بار برای همیشه به پایان می‌رسید، من، مهمان ناخواندهٔ عشق جوانی آن‌ها، به‌کلی فراموش شده بودم.

بعد از اینکه همهٔ بچه‌ها رفتند، تنها از پیش‌دبستانی زدم بیرون. تنها چیزی که آن پسربچهٔ شش‌ساله‌ای که من بوده باشم می‌توانست در مورد خانه‌اش به یاد بیاورد، این بود که خانه یک جایی آن طرف یک پل است. رفتم روی پل هوایی ایستادم و سرم را از روی نرده‌ها آویزان کردم. ماشین‌ها را که آن پایین با سرعت از زیر پایم عبور می‌کردند می‌دیدم. مرا یاد چیزی می‌انداخت که جایی دیده بودم، برای همین تا جایی که می‌شد آب‌دهانم را جمع کردم. یک ماشین را نشانه گرفتم و تف کردم. آب‌دهان قبل از اینکه به ماشین برسد در هوا از هم پاشید و ناپدید شد، اما من همچنان به جاده خیره شده بودم و آن‌قدر تف کردم که سرم به دوران افتاد.

«چی کار داری می‌کنی؟ حال آدم به هم می‌خوره!»

سرم را بالا کردم و زن میان‌سالی را دیدم که از آنجا می‌گذشت. نیم‌نگاهی به من انداخت و راهش را کشید و مثل ماشین‌هایی که آن پایین بودند، سریع از کنارم رد شد و من دوباره تنها ماندم. پل هوایی از همه جهت به سمت پایین پله می‌خورد. جهتم را گم کردم. از هر طرف نگاه می‌کردی، دنیای پایین پله‌ها یکدست خاکستری یخ‌زده بود. دو کبوتر از بالای سرم پر زدند و رفتند. تصمیم گرفتم دنبالشان بروم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

بریده‌هایی از کتاب

کتاب‌ها من را به جاهایی می‌بردند که بدون آن‌ها هرگز پایم بهشان نمی‌رسید. اعترافات آدم‌هایی را با من در میان می‌گذاشتند که هرگز ندیده بودمشان و از زندگی‌هایی می‌گفتند که هرگز شاهدشان نبودم. احساساتی که هرگز نچشیده بودم و وقایعی که هرگز تجربه نکرده بودم، همه توی آن کتاب‌ها پیدا می‌شدند.
Fa
«هیچ‌کس نیست که نتوان نجاتش داد. فقط بعضی مردم هستند که از تلاش برای نجات دادن دیگران دست می‌کشند»
Mithrandir
مادربزرگ طعنه زده بود که «قهوه‌ساز دیگه چه کوفتیه!» استعداد خاصی برای به هم ریختن اعصاب مامان با چند کلمهٔ ساده داشت.
Ara Hemmat
کتاب‌ها من را به جاهایی می‌بردند که بدون آن‌ها هرگز پایم بهشان نمی‌رسید.
📚☕

حجم

۲۰۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

حجم

۲۰۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

قیمت:
۶۲,۵۰۰
تومان