کتاب چنگیزخان مغول واسیلی یان + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب چنگیزخان مغول

کتاب چنگیزخان مغول

نویسنده:واسیلی یان
مترجم:م. هرمزان
انتشارات:انتشارات پر
دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۹از ۳۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب چنگیزخان مغول

واس‍ی‍ل‍ی‌ گ‍ری‍گ‍وری‍وی‍چ ی‍ان (‌‫۱۸۷۵ - ۱۹۵۴م.‌‬) نویسنده است. واسیلی‌یان در سال ۱۸۹۸ پس از پایان دانشگاه سن‌پطرزبورگ در روسیه به سیاحت پرداخت. او دو سال بعد به عنوان خبرنگار به انگلستان رفت و تمام بخش جنوبی آن کشور را با دوچرخه پیمود. در سال ۱۹۰۱ با اسب از صحرای قره قوم گذشت و از شهرهای خیوه و بخارا دیدن کرد و سپس عازم ایران شد و از راه سیستان و بلوچستان به مرزهای هندوستان (پاکستان کنونی) رسید. ظاهراَ در یکی از همین نقاط بود که با چوپان کویر لوت که از سرنوشت غم انگیز وطن خویش با او سخن گفت ملاقات کرد. آنجا نخستین بار به فکر نوشتن کتابی درباره سایه‌های مهیب دوران گذشته افتاد ولی این فکر سال‌ها بعد یعنی پس از انقلاب اکتبر تحقق پذیرفت. واسیلی‌یان در سال ۱۹۲۳ به تالیف رمان‌های تاریخی پرداخت. یان در سال ۱۹۳۹ تالیف رمان چنگیزخان را که نخستین کتاب از رمان‌های سه گانه اوست به پایان رساند. این رمان تاریخی هم از نظر حجم و هم از نظر اهمیت ادبی، مهمترین اثر وی است. رمان‌های تاریخی واسیلی یان علاقه فراوان خوانندگان شوروی و کشورهای دیگر را بخود جلب کرد. "چنگیزخان" به دریافت جایزه دولتی اتحاد شوروی نائل آمد و به بسیاری از زبان‌های خارجی ترجمه شد. در سال ۱۹۶۵ مجله‌ی "مسائل ادبیات" چاپ مسکو، درباره‌ی کتاب "چنگیزخان" نوشت: "این کتاب بدون ایجاد شیفتگی کاذب به زور و اقتدار و بدون هیچگونه گذشت در قبال کژی‌ها و ناراستی‌ها حق تعلق به ادبیات کلاسیک شوروی را به دست آورده است."

نظرات کاربران

کیآنا
۱۴۰۰/۱۱/۱۴

دی بر سر مرده ای دو صد شیون بود امروز کسی نیست که بر صد گرید و چه تلخ است این بیت😪

محمود
۱۳۹۹/۰۴/۱۰

به کسانی که به تاریخ علاقه مند هستند توصیه میکنم مطالعه کنند. ترجمه روان و ساده ای دارد فقط بعضی حروف کلمات پس و پیش شده و بهتر است اصلاح گردد.

حسین مرادی
۱۳۹۷/۱۲/۰۱

کتاب خیلی خوبی بود ، لذت بردم....اونقدر درگیر‌کتاب شدم که نفهمیدم چطور اون رو به پایان رسوندم...

کوروش
۱۳۹۹/۰۴/۱۰

چنگیز ایران را ویران کرد مقصر واقعی کیست؟ بدنبال جوابم مردم سلطان یا جلال الدین

سیدکریم وسمه گر
۱۴۰۱/۱۱/۲۹

سلام واقعا عالی بود داستان عالی ترجمه روان اما از نظر تایپ بشدت مشکل داشت . وسط خوندن که حسابی تو داستان غرق میشدی یه دفعه با یه کلمه که اشتباه تایپ شده بود از داستان فاصله میگرفتی لطفا این

- بیشتر
shfame
۱۳۹۷/۰۴/۲۹

فوق العاده عالیست

Masod
۱۴۰۴/۰۵/۰۸

غلط املایی و نگارشی زیادی داره

Fateh Khoshnazar
۱۴۰۳/۰۳/۰۶

سلام ضمن سپاس من بیشتر به کتابهای صوتی تاریخی علاقه مندم وکمنر در فهرستتون میبینم

کاربر ۶۹۷۳۶۲۹
۱۴۰۲/۰۵/۱۴

حتما کتاب را بخوانید

Mahmoud nazerian
۱۴۰۱/۰۵/۲۹

کتابی جذاب ولی سرشار از غلط املایی بوده و از یه جایی به بعد تماما جذابیت خودشو از دست میده ولی بعد از مقداری تحمل دوباره برجای اول خود بازگشته و خواننده وفادار را باخود تا انتها همراه میکند.

بریده‌هایی از کتاب

میرزا یوسف پرسید: ‌ـ عده سپاهای ن تاتار اکنون چیست؟ ایلچی با حالت خواب آلود و با آوایی ضعیف گفت: ‌ـ چنگیزخان بایازده «تومان» سپاه به سوی غرب روی کرده است. هر «تومان» ده هزار سوار تاتار دارد و هر سوار علاوه بر اسب خود یک و گاه دو اسب یدک می‌کشد...
Masod
مغولان به آنان امر کردند تا سلاح بر زمین گذارند و در عوض وعده‌ی سلاح مغولی به آنها دادند و گفتند حال که قبچاقان به خدمت چنگیزخان در آمده‌اند رویت آنان نیز باید شبیه مغولان باشد. بدین سبب «ترکان را موی‌ها بر شبیه مغولان از پیش سر حلق کردند «(۲۴) . قبچاقان خیمه‌ها به پا داشتند و با خانواده‌های خویش در آن‌ها جای گرفتند. روز دیگر مغولان ناگهان بر آنان تاختند و همه را از دم تیغ گذراندند و اموالشان را به یغما بردند. سمرقندیانی که از آن فتنه جان به در برده بودند در وصف احوال قبچاقانی که به قتل رسیدند می‌گفتند: «آنان را نه شجاعت قرار در میدان کارزار بودو نه جسارت فرار.»
Masod
هین، هین! چند گام دیگرهم برو تا جیره کاهت را بگیری. اوهو، بکر، یار وفادار من، ببین به چه کسانی برخوردیم! جایی که شترها ایستاده باشند صاحبانشان به استراحت مشغولند و خادمان آتش افروخته‌اند. خوب، مگر در جایی که ده نفر دور آتش جمع باشند برای نفر یازدهم چند مشت برنج یافت نمی‌شود؟ آهای، اینجا کیست؟ مسلمین، جواب بدهید.
لیوبی1
پلوسکنیا خطاب به روس‌ها بانگ برکشید: ‌ـ خان تاتار، سوبوتای بهادر به من فرموده است به شما پیغام دهم که بیهوده به جنگ ادامه ندهید... اگر از حضرت ایشان فرمان برید راه را از هر سو به روی شما می‌گشایند... اما باید هرچه دارید از پوستین و ارابه و تبر بر جای گذارید. تاتاران به همه اینها احتیاج دارند،
Masod
جبه نویان عقب می‌نشیند... لشکری از ریش درازان پیشاپیش دیگران از پی او می‌تازند... سرکرده آنان «ماستیسلاب بهادر» است... قبچاقان زیر فرمان یارون خان نیز با آن‌ها می‌آیند... یارون سر گمیابک، امیر هزاره ما را به ترک زین بسته با خود می‌آورد...
لیوبی1
سوبوتای روی نمد لمیده بود. استخوان‌هایش تیر می‌کشید و از یک دنده به دنده دیگر می‌غلتید. اجاق یورت روشن بود و دود از آن بر می‌خاست و زیر طاق نمدین دوده گرفته یورت می‌پیچید و نرم نرم از روزن آن خارج می‌شد. نمدهای پهلویی یورت را بالا زده بودند، ولی از دیواره مشبک چوبی آن نسیمی به درون نمی‌وزید. هوای هامون خشکیده‌ی مجاور رود کالکا بی‌جنبش و داغ بود.
لیوبی1
چنین شتاب لشکر مغول را تعاقب می‌کنند؟ پیر در انتظار جواب بود. ولی سلطان محاسن سیاه خود را دست می‌کشید و بانگاهی هولناک ایلچی مغول را خیره خیره می‌نگریست و خاموش بود. پیرگفت:
لیوبی1

حجم

۴۱۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۵۸ صفحه

حجم

۴۱۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۵۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان