کتاب فلسفه رمان
معرفی کتاب فلسفه رمان
کتاب فلسفه رمان نوشتهٔ بری استاکر و ترجمهٔ یاسر پوراسماعیل است و نشر لگا آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب فلسفه رمان
کتاب «فلسفۀ رمان» زیباییشناسی رمان را از منظر فلسفۀ اروپایی قارهای میکاود و نظریهای را دربارۀ تعریف و اهمیت فلسفی رمان بهمثابۀ ژانری ادبی ارائه میدهد. این کتاب دیدگاههای اندیشمندان گوناگونی را بررسی میکند که آثارشان در نقد ادبی و زیباییشناسی قارهای محل بحث بودهاند، از جمله میخائیل باختین، گئورگ لوکاچ، تئودور آدورنو و والتر بنیامین.
کتاب با بررسی مطالبی در فلسفه و زیباییشناسی قرن هجدهم و فلسفۀ یونان باستان، مرور جامعی بر دیدگاههای اصلی در فلسفۀ رمان به دست میدهد. از جمله مطالبی که در این کتاب برجسته میشوند میتوان به اینها اشاره کرد: اهمیت دیدگاه ویکو دربارۀ حماسه در فهم رمان، اهمیت دیدگاه کییرکگارد دربارۀ رمان و آیرونی و نیز سایر دیدگاههای زیباییشناسانۀ او، امکانهای مختلف نگرش «تقلیدی» یا «محاکاتی» به رمان و اهمیت پروست در فهم این ژانر در همۀ وجوه فلسفیاش، و ارتباط و تعامل بحث زیباییشناسی فلسفی رمان با بحث فلسفهای که در قالب رمان نوشته میشود.
فصل ۱ کتاب در رابطه با کلیّت نسبت رمان با فلسفه حرف میزند. فصل ۲ حماسه را در نقش پیشرمان نزد ارسطو و ویکو بررسی میکند. فصل ۳ به بررسی نخستین اندیشۀ فلسفی دربارۀ رمان در هگل و رمانتیسم آلمانی میپردازد. فصل ۴ بحث پیگیرتر کییرکگارد را دربارۀ رمان بررسی میکند. فصل ۵ دربارۀ نخستین اثر عمدهای که محورش رمان است بحث میکند، یعنی نوشتههای لوکاچ و ملاحظات بعدی او دربارۀ رمان. فصل ۶ بر تلقی باختین از رمان در چارچوب زمان تاریخی و کثرت صداها متمرکز است.
موضوع فصل ۷ تفکر دربارۀ رمان است از جهت بازنمایی و نگرشی اومانیستی به تاریخ، مخصوصاً در آورباخ، بررسیهای مارکسیستی این موضوع در بنیامین و این تلقی مارکسیستی که این موضوع آرمانی ازدسترفته در آدورنو است. فصل ۸ به زوال محاکات بهمثابۀ بازنمایی در تلقی ژیرار از رقابت و همینطور جایگاه میل، خشونت و مرگ در باتای، بلانشو، فوکو و دریدا میپردازد. فصل ۹ با بهرهگیری از فصول قبلی، تلاش پروست را برای رمان مطلق بررسی میکند و بعد از آن فصل ۱۰ دوباره بهسراغ درونمایهای میرود که در اینجا مطرح شده و در سرتاسر فصول به آن پرداخته شده است: امتزاج فلسفه و ادبیات.
خواندن کتاب فلسفه رمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزههای فلسفه و ادبیات پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فلسفه رمان
«دغدغههای بنیادی باختین به این امور مربوط میشوند: روابط میان زمان و مکان در ادبیات، خاستگاههای عامیانه و حماسی رمان، پیشینیان متعدد رمان بهمثابهٔ ژانر، شکلهای متعدد رمان حتی در خاستگاههای کهنش که در آنها ژانری نازلتر از حماسه محسوب میشد، نسخههای متعدد رمان بهمثابهٔ ژانر در روزگار مدرن. هرچند باختین برای طنز منیپئایی اهمیت قائل بود و عمدتاً طنزهای به زبان یونانی به قلم نویسندهٔ آناتولیایی رومی قرن دوم، لوکیان ساموساتی، را پیشینهٔ رمان میدانست، اهمیت طنز در کلیت دیدگاه او کمتر از آن چیزی است که عدهای براساس نقش محوری آن در فصل ۴ از مسائل شعرشناسی داستایفسکی (Bakhtin ۱۹۸۴a) تصور میکنند: «خصوصیات ژانر و نگارش پیرنگ در آثار داستایفسکی»، همراه با اشارههایی در رابله و جهانش (۱۹۸۴b) که تمایل دارد ژانرهای گوناگون را به طنز منیپئایی و همهٔ اینها را به کارناوالگرایی تشبیه کند. زبان یونانی طنزهای لوکیان با تأکید باختین بر ماهیت عامیانهتر فرهنگ یونانی در مقایسه با سلسلهمراتب لاتین روم تطابق دارد؛ زبانی که به چندصدایی متناسب با رمان نزدیکتر است.
دیدگاه باختین دربارهٔ رمانهای داستایفسکی جایگاهی متعالی به آنها در ادبیات مدرن میدهد. در دیدگاه او، گفتمان داستایفسکی دربارهٔ جهان، یعنی ایدئولوژی، با گفتمان اعترافی، یعنی خودآگاهی، درمیآمیزد. اصول جهانبینی بر تجربههای شخصی انضمامی حاکماند. این امتزاج قدرت دلالتگر خودابرازگری و مقاومت درونی آن را در برابر نهاییسازی بیرونی افزایش میدهد. این ایده کمک میکند که خودآگاهی بر انگارههای ثابت، پایدار و خنثی سیطره یابد. تنها در چندصدایی است که یک ایده میتواند قدرت مستقیمی برای معنا دادن داشته باشد. در هنر تکگویانه، قهرمان خودآگاه نیست و صرفاً به انگارهای ثابت و نهایی از واقعیت بدل میشود. ایدهها قدرت مستقیم معنا دادن را از دست میدهند و صرفاً به جنبهای از واقعیت بدل میشوند. ایده از قهرمان جدا میشود و میتواند در دهان هر شخصیتی گذاشته شود. جهانبینی تکگویانه ناشخصی است و دیدگاه نویسنده را بر شخصیتها تحمیل میکند. ایدهٔ دیگری در کار نیست که موضوع بازنمایی قلمداد شود و وحدت معناشناسانهٔ جهانبینی در کار است که در آن اندیشهای تصدیق میشود به جای اینکه بازنمایی شود. ایدهٔ تصدیقشده بهلحاظ سبک از ایدههای تصدیقنشده تمایز مییابد؛ ایدههایی که هرگونه نیروی مستقلی را از دست میدهند و واقعیتهای روانی ذهن یک شخصیت یا بخشی از تیپهای اجتماعیاند.
چندصدایی ایدهها را اموری فراتر از تصدیق و ابطال نمایش میدهد. فلسفهٔ ایدئالیستی، وحدت آگاهی، تکگویی ایدئولوژیک یعنی وحدت وجود را بیان میکند. ایدئالیسم به آگاهی یکپارچهٔ واحدی باور دارد: آگاهیهای فردی و متکثر مردود شمرده میشوند زیرا صرفاً تجربیاند و اهمیت شناختی ندارند. چندصدایی حقیقت را در تکثر صداها میبیند. حقیقتی یکپارچه میتواند بدون آگاهی واحدی وجود داشته باشد اگر این حقیقت از ارتباط میان آگاهیها برآید. در این صورت، حقیقت یکپارچه سرشار از پتانسیل رخداد است. تلقی تکگویانه از حقیقت و شناخت در جایی پدید میآید که آگاهی بالاتر از وجود قرار داده شود و وحدت وجود به وحدت آگاهی بدل شود.»
حجم
۳۴۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
حجم
۳۴۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه