کتاب درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت
معرفی کتاب درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت
کتاب درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت نوشتهٔ ریچارد هارلند و ترجمهٔ علی معصومی و شاپور جورکش است. نشر چشمه این کتاب نظری را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت
کتاب درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت با هدف ارائهٔ گستردهترین و بنیادیترین گرایشهای نظری دررابطهبا «بیان داستان» نوشته شده است. نویسنده، این گرایشها را بهصورتی مشخص و بدون ذکر امکان پیچیدهشدنها و پیشرفتهای سطحبالا در آینده، بیان کرده است. این کتاب در «بیان داستانِ» نظریهٔ ادبی، چندین دیدگاه شناختهشده را در هم آمیخته است. این اثر در ۱۱ فصل به موضوعاتی مانند ورود به دوران پسامدرن، ساختارگرایی فرانسوی، نقد پدیدارشناختی در فرانسه و آلمان، ناتورالیسم، سمبولیسم و مدرنیسم، نظریهٔ ادبی رمانتیسیسم و نظریهٔ ادبی در دوران کلاسیک پرداخته است. ریچارد هارلند، نویسندهٔ این کتاب، نویسندهٔ داستانهای تخیلی و علمی - تخیلیِ انگلیسی است. این نویسنده ابتدا پرسیده است که آیا میدانید نظریۀ ادبی از کجا آغاز شده و به کجا رسیده است؟ ریچارد هارلند در کتاب حاضر، تاریخ نظریۀ ادبی و نحلهها و رویکردهای گوناگون آن را از دوران باستان تا عصر پسامدرن شرح داده و اصلیترین شاخصههای هر مکتب و جریان نظری را معرفی کرده است.
خواندن کتاب درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ نظریهٔ ادبی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت
«مرکز ساختارگرایی سالهای ۱۹۵۰ و سالهای ۱۹۶۰ در پاریس بود، هرچند بسیاری از مشهورترین آزمایندگان آن و از میان تودوروف بلغاری و گرماس لیتوانیایی، فرانسویتبار نبودند. این جنبش بهعنوان واکنشی در برابر هستیگرایی به روایت سارتر که مرکز آن هم در پاریس بود، اهمیت یافت. این مرحلهٔ تازهٔ ساختارگرایی فرانسوی دستکم برای مدتی کوتاه، انرژی و هیجان عظیمی ایجاد کرد. (از این پس برای دوری از پرگویی، این جنبش را فقط «ساختارگرایی» میخوانیم). با همهٔ اینها، این انرژی و هیجان از بستگی به یک انقلاب ویژهٔ خلاق آنگونه که معمولاً در خیزشهای سرنوشتساز پیشین دیدهایم، برنخاسته است. در میان هواداران عمدهٔ ساختارگرایی چهرهٔ هیچ نویسندهـ منتقدی دیده نمیشود و تنها رولان بارت با حلقههای نویسندگی خلاق رابطهٔ نزدیک داشت. خیزش ساختارگرایی با قدرت تمام آنچه را که نقد اسطورهٔ فرای شاید بهصورتی نسبتاً ضعیف نشان داده بود به نمایش گذاشت. منظور آن است که اقدام خطیر نظریه و نقد ادبی امروز چنان رشد کرده است که میتواند با جنبش خودش مستقل از نویسندگان خلاق، گسترش پیدا کند.
ولی نظریهٔ ادبی ساختارگرا از یک نوعِ دیگرِ نیروی بیرونی تأثیر پذیرفته بود: نیروی رو به خیزش علوم اجتماعی یا انسانی. همانگونه که اشاره شد، منطق مدرنیسم، نقد مدرنیستـ مدار را به دور نگهداشتن خود از علوم اجتماعی تشویق میکرد. اما در دههٔ ۱۹۵۰ و دههٔ ۱۹۶۰، مدرنیسم دیگر از آن تأثیر قدرتمند بیمیانجی برخوردار نبود، در عین حال پسامدرنیسم هم هنوز بهمنزلهٔ تحول عمدهٔ جدیدی به رسمیت شناخته نمیشد. در این نقطهٔ اتصال، زبانشناسی ساختاری سوسور و انسانشناسی ساختاری لوی اشتراوس قادر بودند آهنگی ساز کنند. این هردو بهصورت مؤثر یک آهنگ را ساز میکردند، چون انسانشناسی ساختاری را زبانشناسی ساختاری شکل داده بود. عرصهٔ یکسره تازهای از ذهن به نظریهٔ ادبی عرضه میشد. ساختارگرایان علاقهای به برانگیختن یک جنبش ادبی، یا بیشترکردن اهمیت ادبیات بهطور کلی، یا کشفکردن آنچه که یک قطعه اثر نویسندگی تک را بهتر از دیگری میساخت نداشتند. اینگونه کارداشتهای ارزشیابانه طبیعتاً به نویسندهـ منتقد ربط مییافت نه به دانشمند علوم اجتماعی.»
حجم
۳۸۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۸۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه