دانلود و خرید کتاب مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است فردریک بکمن ترجمه حسین تهرانی

معرفی کتاب مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است

«مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است» نوشته فردریک بکمن(-۱۹۸۱)، نویسنده موفق سوئدی است. این کتاب، دومین اثر بکمن است و از کتاب‌های پرفروش در سوئد و آلمان است. این کتاب درباره دختری به نام السا است که همراه مادربزرگ هفتاد و هفت ساله‌اش دست به ماجراجویی بزرگی می‌زند... در بخشی از کتاب می‌خوانیم: وقتی مأموران پلیس میله‌ی آهنی را در چارچوب درِ آپارتمان فرو می‌کنند، صدای ناله‌ی چوب در راه‌پله می‌پیچد. السا در راهروِ آپارتمانِ هیولا ایستاده و از طریق چشمیِ‌در شاهد صحنه است. در عین حال نمی‌توان واقعاً گفت که السا ایستاده است، چون اگر با دید تکنیکی به قضیه نگاه شود، پاهای السا زمین را لمس نمی‌کنند، چون ورس کف راهرو دراز کشیده، به نحوی که السا بین نشیمن‌گاه این حیوان غول‌پیکر و قسمت داخلی در، گیر کرده است. ورس آشفته و پریشان به‌نظر می‌آید. نگاهش به‌هیچ‌وجه تهدیدکننده نیست، فقط پریشان است، درست مثل موقعی که یک زنبور داخل یک بطری لیموناد پرواز می‌کند. السا با احتیاط به در پشت می‌کند و به زبان سرّی می‌گوید: «اجازه نداری پارس کنی، وگرنه سروکله‌ی بریت – ماری و پلیس‌ها پیدا می‌شه. خودت که می‌دونی...» السا متوجه می‌شود که از مأموران پلیس بیشتر وحشت دارد، تا از این دو موجود که با آن‌ها در راهرو ایستاده است. البته طبیعی است که این کار چندان عقلانی به‌نظر نمی‌آید، ولی السا تصمیم می‌گیرد در موقعیت فعلی، بیشتر به دوستان مادربزرگ اعتماد کند، تا به دوستان بریت – ماری. ورس کله‌ی بزرگش را به سمت او می‌چرخاند و محتاطانه به او نگاه می‌کند. السا آهسته می‌گوید: «اون‌ها تو رو می‌کُشن!» به‌نظر نمی‌آید ورس چندان متقاعد باشد که اگر السا در را باز کند و او را تحویل مأموران پلیس بدهد، او آن کسی باشد که، با مشکل بزرگی مواجه خواهد شد! نگاهش که این‌طور نشان می‌دهد. با وجود این نشیمن‌گاهش را کمی جابه‌جا می‌کند، تا السا بتواند پاهایش را روی زمین بگذارد، و صدایش درنمی‌آید، گرچه به‌نظر می‌آید که این کار را بیشتر به خاطر السا انجام می‌دهد، تا به‌خاطر خودش.
معرفی نویسنده
عکس فردریک بکمن
فردریک بکمن

فردریک بکمن نویسنده، روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس مشهور سوئدی است که در سال ۲۰۱۳ به عنوان موفق‌ترین نویسنده‌ی سوئد انتخاب شد و اغلب افراد نام او را به واسطه‌ی رمان مشهور و اثرگذارش، مردی به نام اوه شنیده‌اند. اگرچه بکمن امروزه به عنوان یکی از مشهورترین نویسندگان سوئدی شناخته شده است، با این حال مسیری که او در این راستا طی کرد مسیری پرپیچ‌وخم، قابل تامل و خواندنی است.

Dentist
۱۳۹۶/۰۵/۱۳

داستان یه دختربچه ی هفت ساله ی خیلی باهوش که مادربزرگش تنها دوستیه که داره. مادربزرگی که از نظر بقیه ادم ها کاملا نامتعارف به نظر می رسه اما هرگز اجازه نمیده نوه اش لطمه ای بخوره. السا دختر بچه

- بیشتر
Qeziii
۱۳۹۸/۰۸/۲۹

السا:((فکر میکنم به کمک احتیاج داره.)) زن:((کمک کردن به کسی که نمیخواد به خودش کمک کنه،سخته.)) السا:((کسی که بتونه به خودش کمک کنه، به کمک دیگران نیاز نداره.)) 💛

unknown
۱۳۹۷/۰۳/۱۲

"بزرگترین نیروی مرگ در این نیست که جانِ کسی را می ستاند,بلکه در این است که میتواند بازماندگان را به نقطه ای برساند که دیگر نخواهند به زندگی ادامه دهند."

آلوین (هاجیك) ツ
۱۳۹۷/۰۲/۲۶

دوست دارم بدون گویش صحبت کنم تا حق مطلب رو به درستی ادا کنم! از نظر من که فوق‌العاده کتاب خوبی بود... ماجراها و خاطره‌هایی که مادربزرگ برای السا به جا گذاشته بود، ماجراجویی‌ها و رازهای جالبی که وادارت میکرد

- بیشتر
کتابخوار
۱۳۹۹/۰۴/۳۰

به نظر من این کتاب از کتاب اول بکمن که بیشترم معروف شده (مردی به نام اُوه) داستان‌پردازی قوی تری داره، برخلاف اون کتاب ماجراها خیلی سریع قابل پیش بینی نیست و کشش بیشتری داره. فقط حدود 100 صفحه اول

- بیشتر
sᴍMahdi Ziaei
۱۳۹۷/۱۲/۲۱

امتیاز: ۴.۵ ژانر: ادبی/طنز سرزمین تقریبا-هنوز-بیدار؛ شما رو نمیدونم ولی من هنوزم که هنوزه به این سرزمین سر میزنم و برخلاف تصور مادربزرگ این سرزمین خیلی بیشتر از شش هفت قلمرو داره. اگه فردریک بکمن یه روز یه کتاب فقط درمورد سرزمین

- بیشتر
a_y
۱۳۹۸/۱۰/۲۹

ترجمه کتاب را با نسخه انگلیسی مقایسه کردم. بسیار ضعیف بود و از مطالعه اون منصرف شدم. فقط به یک نمونه توجه کنید: پلیس میگوید: we don't let the children surf the net unsupervised ترجمه شده: ما به بچه ها اجازه نمیدیم تنها

- بیشتر
الهه
۱۳۹۸/۰۶/۲۵

بسیار زیبا بود ولی متاسفانه به اندازه کافی کشش نداشت به طوریکه (به جز در اواخر داستان) کمی هم خسته کننده بودو اضافه گویی هم زیاد داشت. و اینکه چون شخصیت اصلی نوجوان بود فکر می کنم داستان بیشتر برای نوجوانان

- بیشتر
زهرا
۱۳۹۹/۰۲/۳۱

چه مادربزرگ خفنی، چه مادربزرگ دانایی. اولش حس پیرزن خرفتی میکردی که ازار دهندس اخرش دلت خیلی براش تنگ میشه

🌟 najme🌟
۱۳۹۷/۰۴/۳۱

بر خلاف نظر بعضی از دوستان به نظر من این کتاب یکی از بهترین کتابایی هست که خوندم واقعا برام جذاب و دوست داشتنی بود 💜💜

«اگه آدم نمی‌تونه چیز بدی رو از ذهنش پاک کنه، باید روی اون چیزهایِ خوبِ زیادی بپاشه.»
مستاجر
تمام هیولاها از همان ابتدا هیولا نبوده‌اند. تعدادی از آن‌ها به خاطر غم و غصه‌هایشان هیولا شده‌اند.
آلوین (هاجیك) ツ
تا قبل از اینکه مادرت دیگه نتونه چیزیو پیدا کنه، اون چیز گم‌شده محسوب نمی‌شه.»
⊙—⊙
«دوست دارم یک نفر یادش بیاید که من وجود داشتم. دوست دارم یک نفر بداند که من اینجا بودم.»
setayeshmadah
این میراثی است که از خودمان به‌جا می‌گذاریم. خنده‌ی از ته دل.
⊙—⊙
مادربزرگ شانه‌هایش را بالا می‌اندازد. «اگه آدم نمی‌تونه چیز بدی رو از ذهنش پاک کنه، باید روی اون چیزهایِ خوبِ زیادی بپاشه.»
Roya
تا قبل از اینکه مادرت دیگه نتونه چیزیو پیدا کنه، اون چیز گم‌شده محسوب نمی‌شه.
مستاجر
«تا حالا کسی بهت گفته که خیلی لعن و نفرین می‌کنی؟ بابام می‌گه وقتی آدم گنجینه‌ی لغات خوبی نداشته باشه، این‌طوریه!»
sara.m.shzi
«بزرگ‌ترین نیروی مرگ در این نیست که جان کسی را می‌ستاند، بلکه در این است که می‌تواند بازماندگان را به نقطه‌ای برساند که دیگر نخواهند به زندگی ادامه دهند.»
⊙—⊙
خانه‌ی مادربزرگ چیز خاصی دارد. آدم بویی را که در آن خانه پیچیده، هیچ‌وقت فراموش نمی‌کند.
._.
وقتی از یک نفر خوشت نیاید، او نمی‌تواند به تو آسیب بزند.
رها
«اگه آدم نمی‌تونه چیز بدی رو از ذهنش پاک کنه، باید روی اون چیزهایِ خوبِ زیادی بپاشه.»
𔘓
اگر به‌نظر کسی چیزی به اندازه‌ی یک ابدیت طول بکشد، می‌گوید «برای همیشه» و اگر به اندازه‌ی چند ده «برای همیشه» طول بکشد، آن ‌وقت یک ابدیت کامل است. و تنها چیزی که بیشتر از یک ابدیت کامل طول می‌کشد، ابدیت یک قصه است. چون قصه‌ی ابدی، ابدیت یک ابدیت کامل است و طولانی‌ترین واحد زمان، ابدیت ده هزار قصه است. این بزرگ‌ترین عددی است که در سرزمین– تقریباً– هنوز– بیدار وجود دارد.
هرگز
ساکنین دنیای واقعی همیشه ادعا می‌کنند که با گذشت زمان، از شدت غم و درد کاسته می‌شود، ولی این موضوع حقیقت ندارد. غم و درد تغییر نمی‌کند، ولی اگر ما مجبور شویم تمام عمر آن‌ها را دنبال خودمان بکشانیم، دیگر قادر نخواهیم بود هیچ‌چیز دیگری را تحمل کنیم. آن وقت غم ما را کاملاً زمین‌گیر می‌کند. پس آن‌ها را در یک چمدان بسته‌بندی می‌کنیم و دنبال جایی می‌گردیم که بتوانیم چمدان را آنجا بگذاریم.
آلوین (هاجیك) ツ
«اگه آدم نمی‌تونه چیز بدی رو از ذهنش پاک کنه، باید روی اون چیزهایِ خوبِ زیادی بپاشه.»
Negar Amini
ساعتی که دقیق کار نمی‌کنه. در واقع مسیر رو درست طی می‌کنه، ولی هیچ‌وقت سرجای درستش نیست.
MhmD
مادربزرگ همیشه می‌گفت: «فقط آدم‌های متفاوت می‌تونن دنیا رو تغییر بدن. آدم‌های عادی حتی نمی‌تونن یه ذره رو جابه‌جا کنن.»
sara.m.shzi
وقتی از یک نفر خوشت نیاید، او نمی‌تواند به تو آسیب بزند.
Z...
بریت – ماری انگار که زن دامن‌مشکی‌پوش یک اعلامیه‌چسبان بالقوه باشد، می‌گوید: «سلام، سلام!»
هرگز
السا می‌گوید: «شما هم باید بیاین.» ولی زن رفته است.
هرگز

حجم

۳۸۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۸۸ صفحه

حجم

۳۸۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۸۸ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۵۶,۰۰۰
۳۰%
تومان