دانلود و خرید کتاب میراث استر شاندرو مارای ترجمه فریبا صالحی
تصویر جلد کتاب میراث استر

کتاب میراث استر

انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب میراث استر

کتاب میراث استر نوشتهٔ شاندرو مارای و ترجمهٔ فریبا صالحی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب میراث استر

میراث استر رمان خوشخوان و جذابی است از نویسنده‌ای پرآوازه در اروپای شرقی که آرام آرام خواننده را به همراه راوی‌اش استر، به عمق زوایای بیست سال پندار عشق و نیرنگ می‌بَرَد و به روحِ دو قهرمان اصلی‌اش، استر و لائوس، و بیست سال زندگی مردی که با نقاب عشق، روشنفکری و آزادمنشی، خانواده‌ای را از هم می‌پاشد و چون انگلی همیشگی، مدام سرگرم بازی با اِستر و ویلما است: یکی آنکه دیوانه‌وار عاشق اوست و دیگری همسرش. بازی او فقط با این دو نیست بلکه با همگان و خودش هم هست استر در پندار عشق و نفرت پیر می‌شود و لائوس کلاهبردار، همچنان سرگرم تظاهر به زندگی و فریب‌کاری‌های مدام، آزادانه به حساب این و آن زندگی می‌کند.

رمان از دید زنی زخم‌خورده روایت می‌شود: استر صبح روزی که قرار است لائوس پس از بیست سال برگردد، به باغ رفته تا برای گلدان‌های روی ایوان و سالن، گل کوکب بچیند. لائوس بیست سال پیش با معصومیت بی‌شرمانه‌اش، حضور دلربا و پیش‌بینی نشده‌اش، تمام خانواده را طلسم کرده بود: از لاسی برادر استر گرفته تا خواهرش ویلما و بیش از همه خودش را. امّا او هنوز کماکان تنها عشق بزرگ استر باقی مانده و استر همچنان به خاطر ازدواج او با خواهرش، ویلما، به گونهٔ درمان‌ناپذیری دل‌شکسته است. ناگهان دوباره سر و کلهٔ شیاد فریبنده در لباس نخی سفید پیدا می‌شود و به همراهش سه نامهٔ مرموز که حقیقت وحشتناکی را برملا می‌کنند.

شاندور مارای شخصیت‌های رمانش را بر لبهٔ پرتگاه احساساتی به پیش می‌راند که آن‌جا دروغ و خُسران، امید و سرخوردگی به گونه‌ای جدایی‌ناپذیر با هم گره خورده‌اند. کلاهبرداری با نام عشق و با دوز و کلک در نقاب جذابیت از لائوس موجود شگفتی می‌سازد که در خلال آشکار کردن ماهیت خودش، نقاب از چهرهٔ جامعه نیز برمی‌دارد. از جامعه‌ای خوش‌باور که به جای ژرف‌نگری، به آسانی اسیر صورتک‌های خیالی اندیشه‌های جدی و کاریکاتور مفاهیم والا می‌شود.

از زنانی که آمادهٔ فریب‌خوردن‌اَند و در جذب فریبکار از هم سبقت می‌گیرند و شاهدانی که صورتک‌ها را می‌بینند امّا فقط خوشحال‌اند که خودشان هم جزیی از بازی هستند. گویی بازی مهم است و نقش‌ها را کارگردانی ابدی برای همگان مقدر کرده است.

درباره شاندور مارای

شاندور مارای نویسندهٔ نامدار مجاری در ۱۹۰۰ در کاشا Kaschau (کوشیک در اسلواکی امروز) متولد شد. در کشورهای مختلف اروپایی، تحصیل و زندگی کرد و سرانجام در ۱۹۲۸ در مقام خبرنگار به بوداپست برگشت. بیست سال بعد در ۱۹۴۸ به دلایل سیاسی مجارستان را ترک گفت و در ۱۹۵۲ به آمریکا رفت و تا آخر عمرش (۱۹۸۹) در آن کشور زندگی کرد.

مارای با چاپ جدید رمان اخگر در آلمان (۱۹۹۹) یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن بیستم شناخته شد. آثار او تاکنون در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی به چاپ‌های متعددی رسیده است.

به نوشتهٔ منتقد زوددویچه تسایتونگ مارای در رمان میراث استر با چیره‌دستی‌ای بی‌نظیر و با زبانی بسیار مؤثر و موجز، تارهای داستان عشق و زندگی فاجعه‌باری را به هم می‌تند که در نبردی تعیین‌کننده با طرح این سؤال به اوج خود می‌رسد: آیا لائوس این‌بار هم پیروز می‌شود و آخرین و بزرگ‌ترین کلاهبرداری‌اش را با موفقیت به انجام می‌رساند؟

در کنار رمان‌های اخگر و میراث استر مارای آثار دیگری هم نوشته است: ...شورشی‌های جوان، سگ باشخصیت، استحاله‌های یک زندگی زناشویی و شهبانوی پارما از رمان‌های این نویسنده‌اند، و وطن، وطن کتاب خاطراتِ خواندنی اوست.

خواندن کتاب میراث استر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب میراث استر

«نمی‌دانم خدا دیگر چه مقدرم کرده است. اما می‌خواهم پیش از مرگم داستان آن روز را بنویسم، داستان آخرین باری که لائوس پیشم بود و غارَتَم کرد. سه سالی است که دارم کار نوشتن را به تعویق می‌اندازم. اما اکنون احساس می‌کنم یک صدا، صدایی که نمی‌شود ناشنیده‌اش گرفت، وادارم می‌کند حوادث آن روز و همهٔ دانسته‌هایم دربارهٔ لائوس را روی کاغذ بیاورم، زیرا این کار وظیفهٔ من است و فرصت زیادی برایم نمانده. چنین صدایی را نمی‌شود اشتباه فهمید، پس به یاری خدا به این صدا گوش می‌سپارم.

من دیگر جوان و سالم نیستم و مرگم نزدیک است. آیا هنوز هم از مرگ می‌ترسم؟ لائوس، در آن یکشنبه‌ای که برای آخرین‌بار پیش‌مان بود، مرا از این ترس هم خلاص کرد. شاید این ریشه در گذشته‌ها دارد، در دورانی نه‌چندان خوش یا در خاطراتی به همان اندازه ناخوش، یا شاید در عنایتی خاص، همان‌طور که مذهبم می‌آموزد، که گاهی حتا نصیب نالایق‌ها و کله‌شق‌ها هم می‌شود، یا تنها به خاطر تجربه و سن و سال است که با آرامش مرگ را به انتظار نشسته‌ام. زندگی به طرز شگفتی همه چیز به من بخشیده و با این حال عمیقاً تاراجم کرده است. دیگر در انتظار چه باید باشم. من باید بمیرم، زیرا نظم امور براین است و من وظیفه‌ام را به انجام رسانده‌ام.

می‌دانم ادعای بزرگی‌ست و حالا که آن را مکتوب می‌بینم، کمی می‌ترساندم. کلمه‌ای متفرعن که باید به خاطرش روزی به کسی جواب پس داد. چقدر طول کشید تا وظیفه‌ام را شناختم و با چه اکراهی، بله، نالان و غرق درماندگی، سرانجام تسلیم‌اش شدم. نخستین‌بار احساس کردم که مرگ می‌تواند رهایی باشد و دریافتم که مرگ، گشایش و صلح است. تنها زندگی است که جنگ و رسوایی‌ست. چقدر این جنگ عجیب بود! چه کسی آن را سامان داده بود، چرا گریزی از آن نبود؟ آیا همهٔ توانم را به کار نبرده بودم تا از آن بگریزم؟ اما دشمن رد مرا پیدا کرده بود. امروز می‌دانم که نمی‌شد جور دیگری باشد؛ ما به دشمنان‌مان زنجیر شده‌ایم و آن‌ها را نیز از ما گریزی نیست.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۰۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان