
کتاب وقتی تو آمدی
معرفی کتاب وقتی تو آمدی
کتاب وقتی تو آمدی نوشتهٔ زهرا زال زاده است. نشر صاد این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی معاصر ایران قرار گرفته، رمانی در باب یک معلم مدرسه به نام «رؤیا» است که تحت شرایطی ویژه با پدر دانشآموزش وارد رابطه میشود. این رمان با تمرکز بر خانوادههای امروزی ایران، به تحلیل مسائل اجتماعی و اقتصادی پرداخته است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب وقتی تو آمدی اثر زهرا زال زاده
کتاب «وقتی تو آمدی» که در سال ۱۴۰۱ منتشر شده، یک رمان معاصر و ایرانی است که پنج فصل دارد. این رمان در فضایی میان خانه و مدرسه و پیرامون یک دانشآموز به نام «سبا»، معلمش «رؤیا»، دوستش «کیارش» و پدرش «شهاب» میگذرد. این شخصیتها همه با هم ملاقات میکنند، دربارهٔ یکدیگر نظر میدهند و تصمیم میگیرند. مشورت دانشآموز با معلمش، سرآغاز یک زندگی تازه برای معلم مدرسه میشود، حقایقی فاش میشود و داستان ادامه پیدا میکند. این رمان با نشاندادن خانوادههای معاصر ایرانی، به طرح مسائل اجتماعی و اقتصادی پرداخته است.
خلاصه داستان وقتی تو آمدی
افت تحصیلی «سبا» بهانهای میشود برای شکلگیری رابطهای صمیمانه میان او و معلمش، «رؤیا»؛ افتی که ریشه در رابطهٔ سبا با «کیارش» و اصرار او بر ازدواج دارد. رؤیا که تلاش میکند رضایت پدر سبا را جلب کند، در این مسیر متوجه میشود که کیارش صلاحیت لازم را ندارد. در همین حین «شهاب»، پدر سبا بهدلیل ناتوانی در اولویتبندی میان کار و خانواده، مشکلات عاطفی عمیقی برای فرزندانش بهویژه سبا ایجاد کرده است. شهاب تصمیم میگیرد با رؤیا ازدواج کند؛ تصمیمی که بار سنگین مشکلات خانواده را بر دوش رؤیا میگذارد. در ابتدای این رمان رؤیا، دبیر دلسوز مدرسه مشغول تصحیح برگههای امتحانی است که متوجه افت شدید نمرهٔ سبا میشود. او نگران شده و تصمیم میگیرد با سبا صحبت کند. پس از گفتوگویی خصوصی، سبا با گریه اعتراف میکند که دچار مشکلات خانوادگی شده و خواستگاری به نام کیارش دارد که دوستش دارد اما پدرش بهشدت مخالف این ازدواج است. سبا از رؤیا میخواهد که برای جلب رضایت پدرش به او کمک کند. رؤیا که در تردید است، قبول میکند ابتدا با کیارش ملاقات کند تا او را بهتر بشناسد. در دیدار با کیارش و سبا در یک کافیشاپ، کیارش خود را فردی مسئولیتپذیر معرفی میکند که با وجود اختلاف مالی با خانوادهٔ سبا علاقهٔ جدی به ازدواج با او دارد. رؤیا تصمیم میگیرد بیشتر تحقیق کند و در صورت اطمینان، برای کمک به سبا اقدام کند. این سرآغاز یک زندگی تازه برای خودِ رؤیا میشود.
چرا باید کتاب وقتی تو آمدی را بخوانیم؟
این اثر پیرامون شخصیتهای «سبا»، معلمش «رؤیا،» دوستش «کیارش» و پدرش «شهاب» میچرخد و مسائل اجتماعی و اقتصادی خانوادههای معاصر ایران را به تصویر میکشد.
کتاب وقتی تو آمدی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان با درونمایههای اجتماعی و مسائل جوانان پیشنهاد میکنیم.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب «وقتی تو آمدی» در سال ۱۴۰۰ بهوسیلهٔ نشر «یارمند» منتشر شده است.
بخشی از کتاب وقتی تو آمدی
«صدای بگووبخندشان میآمد، از آن فاصلهٔ دور، حتّی از پشت در بسته. صدای بگووبخندشان میآمد و حال سبا را دگرگون میکرد. این زن، این جادوگر، این غریبهٔ تازه از راه رسیده چقدر زود در دل خانوادهاش جا بازکرد! چقدر زود! یک ماه گذشته بود؟ بیشتر؟ شاید هم کمتر. گیج بود و عصبی. گیج بود و کلافه. گیج بود و خسته. جرعهای از بطری آبمیوهاش را با حرص نوشید. ماه رمضان بود؟ به درک! از این فکر بطری نیمهپر نهچندان کوچک را لاجرعه سرکشید؛ یک نفس، تا آخر. مهم بود مگر؟ مهم بود مگر، وقتی مادرش نبود؟ وقتی زنی دیگر جایش نشسته بود و دلبری میکرد برای خانوادهٔ دربوداغانش؟
صدایشان هنوز میآمد. دستهایش را بر گوشهایش گذاشت و پلک بر هم فشرد. این یکی را نمیخواست بشنود. صدای آریایی که همدست رؤیا بود را دیگر نمیخواست بشنود. تری مژگانش را ندید گرفت. نمیخواست بشنود صدای صمیمیتشان را. نمیخواست بشنود خندههای گاهوگدارشان را. جشن تولّد گرفتن بخورد در فرق سرشان. حق ندارند همدست دلبری کردن هَووی مادرشان شوند. آریای نامرد حق ندارد زنعمو زنعمو به ریش نداشتهٔ رؤیا ببندد. حق ندارد، حق ندارند. عصبی و بیدقت، هرچه دم دستش آمد به تن کرد و مقابل آینه ایستاد. چشم دوخت به دخترک سراسر بغض پیش رویش و رنگ به چهرهاش پاشید. گل به گونهاش انداخت و چشمانش را نقاشی کرد. دستش سراغ رژلب آتشین را میگرفت، همان رژلبی که کیارش عاشق رنگش بود. لبخند کجی بر لب نشاند و روی لب کشیدش؛ یک بار، دو بار، سه بار.»
حجم
۱۵۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۵۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه