دانلود و خرید کتاب آتش از آتش جمال میرصادقی
تصویر جلد کتاب آتش از آتش

کتاب آتش از آتش

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آتش از آتش

«آتش از آتش...» نوشته جمال میرصادقی(-۱۳۱۲)، نویسنده معاصر ایرانی است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: گفتم: «با من کار دارن مشد عباس؟» پیرمرد سرش را تکان داد: «آره آقاجان.» از اتاق معلم‌ها که درآمدم، گفت: «آقای مدیر فرمودن تشریف ببرین اتاقشون.» هوای سرد راهرو خورد به صورتم، بعد سر و صدای بچه‌ها را از تو حیاط شنیدم. اتاق مدیر، ته راهرو بود، راهرو دراز و نیم تاریک. تلفن تو اتاق مدیر بود. تلفن که می‌زدند مدیر جواب می‌داد. چند بار گفته بود: «بعضی آقایون هیچ مراعات نمی‌کنن. آقایون توجه داشته باشن اینجا مدرسه است!» دفتردار می‌گفت که نم کرده یکی از دبیرها، آقای مدیر را با تلفن‌هاش کلافه کرده بود. در اتاق را که باز کردم، بوی سیگار زد تو دماغم. اتاق گرم بود. مدیر پشت میزش نشسته بود و سیگار می‌کشید. اشاره کرد به تلفن. گوشی را گذاشته بود و سیگار می‌کشید. خاکستر سیگار ریخته بود دور و ورش. گوشی سنگین بود مثل یک قلوه‌سنگ. فرهاد بود. آن‌قدر تندتند حرف می‌زد که نصف حرف‌هاش را نمی‌فهمیدم. فهمیدم که مهدی، آزاد شده اما حالش خوب نیست. «بردنش به... به... بیمارستان» فهمیدم که باید خودم را هر چه زودتر برسانم به بیمارستان. صداش گرفته بود، عوض شده بود. داد زدم: «چی شده؟» از سرم گذشت، که مهدی مرده، که نمی‌خواهد از تو تلفن به من بگوید که او را کشته‌اند. «مرده؟» صدام را نشناختم، صدام کلفت شده بود. صداش بلند شد: «نه... نه... هنوز زنده است.»
معرفی نویسنده
عکس جمال میرصادقی
جمال میرصادقی

جمال میرصادقی یکی از نویسندگان و پژوهشگران مشهور ایرانی در زمینه ادبیات داستانی و داستان‌نویسی است. او کتاب‌های بسیاری در زمینه ادبیات، نقد و پژوهش ادبی و داستان و رمان دارد و یکی از بزرگ‌ترین استادان داستان‌نویسی معاصر ایرانی است. امروزه کتاب‌های او مانند چراغی روشن برای تمام کسانی هستند که دوست دارند درباره داستان‌نویسی بدانند و یا در این مسیر قدم بگذارند.

reyhaneh
۱۴۰۳/۰۸/۰۸

جالب نبود زمانش گنگ بود تا آخرکتاب متوجه شدم برای چه زمانی هست

کاربر 8688086
۱۴۰۳/۰۶/۲۴

سلام. فقط یک عاشق حقیقت میتونه این چنین قلم بزنه. باورکنیدکه این فقط مطالبی است که ازقلبی عاشق بیرون میاد.آفرین.

کاربر ۲۶۰۳۵۶۷
۱۴۰۲/۰۴/۲۲

چند صفحه اول را که خواندم . مدیر مدرسه جلال آل احمد برام تداعی شد. میر صادقی در زمینه داستان. نویسنده بنامی و قابلی هستند.

سعیدچوخوف
۱۳۹۹/۱۱/۲۵

صدام رو نشناختم

آدم جایی می‌تونه احساس زنده بودن بکنه که توش بزرگ شده باشه، توش خاطره‌هایی داشته باشه، دیوارها و خیابون‌ها و درخت‌ها و آدم‌هاش باهاش حرف بزنن، آدم که گاو نیس که دنبال یه جایی بگرده که علف بیشتری داشته باشه.
taxepe
یاد ترجمه شعری افتادم که مفهومش این بود: «غم، اتوبوس سیاهپوشی است که صبح راه می‌افتد و شب مسافرهاش را پیاده می‌کند.»
Zohreh Askari
«مدتیه حس می‌کنم انگار زندونیم، در حال آزادی زندونی شده‌ام، درست مثه یه پرنده‌ای که تو یه تالار بزرگ ولش کنن. می‌تونه از این ور به اون ور بپره اما دیوارها جلو پروازشو گرفته، تالار براش مثه یه قفسه، یه قفس بزرگ. اینجا هم برای ما حکم همین قفسو داره. ما رو تویه قفس بزرگ انداختن. همه چیزمون مهار شده و ما اصلا حالیمون نیست
mina
«مگه همه باید انقلابی باشن؟ با اصلاحات هم می‌شه جامعه رو عوض کرد. مگه انگلیسی‌ها انقلاب کردن و رژیم سلطنتی‌شونو ورانداختن؟»
taxepe
اگر مهدی را نبرده بودند، ما هیچ‌وقت حس نمی‌کردیم که در کدام جهنم دره‌ای زندگی می‌کنیم.
taxepe
اگر مهدی را نبرده بودند، ما هیچ‌وقت حس نمی‌کردیم که در کدام جهنم دره‌ای زندگی می‌کنیم.
taxepe
«روزگار به مغول و تاتار نموند به اینام نمی‌مونه، اینا خیال می‌کنن می‌تونن برای همیشه حکومت کنن، بذار این جور خیال کنن. بذار تو خواب خرگوشی‌شون بمونن...»
taxepe
«روزگار به مغول و تاتار نموند به اینام نمی‌مونه، اینا خیال می‌کنن می‌تونن برای همیشه حکومت کنن، بذار این جور خیال کنن. بذار تو خواب خرگوشی‌شون بمونن...»
taxepe
«ممکنه نتیجه‌ای هم نداشته باشه، اما اینا آدمکش‌ان، جانی‌ان، کشتنشون، شاید برای به نتیجه رسیدن نباشه، به معنی نجات زندگی عده زیادی باشه که الانه تو دست اینان و به دست اینا می‌میرن. می‌خوام بپرسم زنده گذاشتن این جانی‌های دیوونه به معنی این نیست که آزادشون می‌ذاریم تا هر جنایتی که می‌خوان بکنن؟ آدمی که به خون ریختن عادت کرد، دیگه سالم نیست، مریضه و برای همه خطرناکه.
taxepe

حجم

۱۱۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۵ صفحه

حجم

۱۱۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۵ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان