کتاب کلاغ سفید باغ صنوبر
معرفی کتاب کلاغ سفید باغ صنوبر
کتاب «کلاغ سفید باغ صنوبر» نوشتۀ عزت اله الوندی و گلناز حسن زاده است و نشر مهرستان آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای از چند داستان شیرین را در برمیگیرد که در باغ صنوبر اتفاق میافتد.
درباره کتاب کلاغ سفید باغ صنوبر
قصهها مزایای بیشماری دارند و کودکان از طریق داستانها موارد زیادی را یاد میگیرند و نسبت به مسائل آموزشی واکنش بهتری نشان میدهند. آموزش در حین خواندن آموزش غیرمستقیم نام دارد و کودکان بدون اینکه بدانند نکات زیاد را میآموزند. آموزشها میتواند مهارتهای زندگی، هنجارها و رفتارهای درست باشد یا مطالب و حقایق علمی دنیای اطراف. این آموزشها چون بهصورت داستان برای کودکان خوانده میشود، از شنیدن آن لذت میبرند و در ذهنشان باقی میماند.
کتاب کلاغ سفید باغ صنوبر، زندگی کلاغهای یک باغ را روایت میکند که در کنار یکدیگر زندگی میکنند. آنها ارتباط خوبی با هم دارند، به هم احترام میگذارند و همیشه هوای همدیگر را دارند. این باغ زیبای صنوبر پر از قصه است؛ چون اتفاقات تلخوشیرین زیادی رخ میدهد. حالا که زمان بهدنیاآمدن فرزندانشان رسیده، تمام جوجهها سر از تخم بیرون آوردند؛ اما یکی از جوجهها دیرتر از همه میآید و ظاهرش با همه فرق دارد. او یک جوجه کلاغ سفید و ناز است که پدر و مادرش نام او را قلقلک میگذارند.
کتاب کلاغ سفید باغ صنوبر شامل ۷ داستان میشود که تمامی آنها با محوریت قلقلک، کلاغ تازه به دنیا آمده و دوستانش است. در باغ صنوبر هرروز یک اتفاق جالب و هیجانانگیز میافتد که کودکان را سرگرم میکند و ضمن آن مسائل زیادی را به آنها آموزش می دهد. عزتالله الوندی و گلناز حسنزاده، نویسندگان کتابهای کودک و نوجوان تلاش کردهاند تا از طریق قصههای باغ زیبای صنوبر، به مسائلی مانند آداب اجتماعی، مهارت دوستیابی، ارتباطات اجتماعی، زندگی گروهی، احترام به تفاوتها، اعتماد به نفس، احترام به بزرگترها، بیاجازه دست نزدن به وسایل دیگران و تلاش برای رسیدن به هدف بپردازند. تصویرگری جذاب کتاب کلاغ سفید باغ صنوبر به عهدۀ پرنیان شمس بوده است.
خواندن کتاب کلاغ سفید باغ صنوبر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به کودکان دبستانی و والدینی که فرزندانشان بهتازگی وارد اجتماع شدهاند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کلاغ سفید باغ صنوبر
«حالا از همۀ لانهها فریاد شادی بلند شده بود. دکتر دارکوب خودش را گیر داد به تنۀ یک صنوبر و شروع کرد به نوک زدن. چند دقیقه بعد کمی مکث کرد و جار زد: به همهتون تبریک میگم. بالاخره جوجهها سر از تخم بیرون آوردند. خوش آمدید جوجههای یه روزه. خوش آمدید به باغ صنوبر. کلاغها دوباره جیغ وویغشان بلند شد اما روی بلندترین صنوبر باغ، هیچ آوازی به گوش نمیرسید. بابا چشم سیاه و مامان بنفشه ناراحت و غمگین بودند.»
حجم
۴۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۴۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه