کتاب عشق با خاقانی
معرفی کتاب عشق با خاقانی
کتاب عشق با خاقانی نوشتۀ بدیل بن علی خاقانی با گردآوری سمیرا نصراصفهانی در انتشارات هونر به چاپ رسیده است. این کتاب گزیدهای از ۶۳ غزل عاشقانه از خاقانی شروانی، شاعر بزرگ پارسیگو در قرن ششم هجری قمری است.
درباره کتاب عشق با خاقانی
افضلالدین بدیل بن علی خاقانی شروانی، متخلص به خاقانی در ۵۲۰ هجری قمری در شروان به دنیا آمد و در ۵۹۵ هجری قمری در تبریز از دنیا رفت. خاقانی از شاعران نامدار ایرانی و پارسیگو و از قصیدهسرایان بزرگ در تاریخ شعر و ادب فارسی است. شعر خاقانی پیچیدگیهای زیادی دارد و بههمین دلیل، به شعر خواص معروف است، برخی نیز به او شاعر دیرآشنا لقب دادهاند. لقب دیگر او شاعر صبح است؛ زیرا در اشعارش بهکرات و بهزیبایی، از صبح و سپیدهدم گفته است.
شعر خاقانی تلفیقی از توصیفات و شیوۀ سخنپردازی بدیع، مضامین عاشقانه و عارفانه، تصویرسازیهای کمنظیر، ترکیبات تازه، استفاده از اصطلاحات علوم مختلف مانند ریاضی و طب و نجوم، موسیقی و رسوم زمانهاش است. همۀ اینها بههمراه کاربرد شگرف صنایع ادبی، شعر خاقانی را متمایز کرده است. اشعار و سبک شاعری او بر بزرگانی چون عطار نیشابوری، مولانا، سعدی و حافظ تأثیرات زیادی گذاشته است. بیشترین تأثیر از شعر خاقانی را حافظ شیرازی گرفته است.
قصیدههای او بسیار پیچیده هستند؛ اما غزلهایش را ساده و روانتر سروده است. دیوان خاقانی حدود ۴۰۰ غزل دارد و در کتاب عشق با خاقانی تعداد ۶۳ غزل انتخاب شده است. مبنای دیوان خاقانی در انتخاب اشعار، نسخۀ تصحیح میرجلالالدین کزازی است.
خواندن کتاب عشق با خاقانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران اشعار کهن فارسی، علاقهمندان به غزل فارسی و نیز اشعار عاشقانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عشق با خاقانی
«خوش خوش خرامان میروی، ای شاه خوبان تا کجا
شمعی و پنهان میروی پروانه جویان تا کجا؟
ز انصاف خو واکردهای، ظلم آشکارا کردهای
خونریز دلها کردهای، خون کرده پنهان تا کجا؟
غبغب چو طوق آویخته فرمان ز مشک انگیخته
صد شحنه را خون ریخته با طوق و فرمان تا کجا؟
بر دل چو آتش میروی تیز آمدی کش میروی
درجوی جان خوش میروی ای آب حیوان تا کجا؟
طرف کله کژ بر زده گوی گریبان گم شده
بند قبا بازآمده گیسو به دامان تا کجا؟
دزدان شبرو در طلب، از شمع ترسند ای عجب
تو شمع پیکر نیمشب دل دزدی اینسان تا کجا؟
هر لحظه ناوردی زنی، جولان کنی مردافکنی
نه در دل تنگ منی ای تنگ میدان تا کجا؟
گر ره دهم فریاد را، از دم بسوزم باد را
حدی است هر بیداد را این حد هجران تا کجا؟
خاقانی اینک مرد تو مرغ بلاپرورد تو
ای گوشهٔ دل خورد تو، ناخوانده مهمان تا کجا؟»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه