کتاب کمی کمتر بدزدین!
معرفی کتاب کمی کمتر بدزدین!
کتاب کمی کمتر بدزدین! نوشتهٔ داریو فو و ترجمهٔ جمشید کاویانی است. نشر قطره این نمایشنامهٔ دوپردهای را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب کمی کمتر بدزدین!
کتاب کمی کمتر بدزدین! یکی از نمایشنامهای مشهور داریو فو است و هر چند سالها از نگارش آن گذشته، هنوز توسط کارگردانها به روی صحنه میرود. این نمایشنامهٔ طنز با ماجرای سوررئالش بازتابی از حوادث و رویدادهای معاصر در ایتالیا است که نویسنده، آن را در قالب کمدی بیان کرده است. این نمایشنامه حاوی روایتی از چند بسازوبفروش است که طرحی به شهرداریِ میلان ارائه میدهند؛ طرحی مبنی بر اینکه قبرستان قدیم شهر را به یک پارک تفریحی تبدیل کنند و خودِ قبرستان را به منطقهای دیگر، با فاصلهای دور از شهر انتقال دهند. در این نقلوانتقال، اتفاقاتی رخ میدهد و عدهای از آن سود میبرند، اما چه کسانی؟ بخوانید تا بدانید.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب کمی کمتر بدزدین! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقهمندان به نمایشنامههای خارجی پیشنهاد میکنیم.
درباره داریو فو
داریو فو (Dario Fo) در ۲۴ مارس ۱۹۲۶ به دینا آمد و در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۶ درگذشت. او از تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر ایتالیا بود که علاوه بر نویسندگی، به کارگردانی تئاتر، طراحیصحنه و لباس، بازیگری و آهنگسازی، سرایش ترانه، نقاشی و فعالیت سیاسی چپ نیز میپرداخت. او برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۷ بود که در بازیگری از «ژاک لکوک» (مدرس فرانسوی بازیگری و خلاقیت)، در کارگردانی از «استره لر» (کارگردان ایتالیایی)، در اندیشه از «آنتونیو گرامشی» (متفکر فلسفهٔ سیاسی) و بیشتر از همه از کمدی هنرمندان الهام گرفته است. داریو فو در ۱۹۵۲ و با نوشتن مونولوگهایی برای رادیو، همکاریاش را با رادیو و تلویزیون دولتی ایتالیا آغاز کرد. در سال ۱۹۵۴ با بازیگر اصلی آثارش فرانکا رامه (۱۹۳۰ - ۲۰۱۳) ازدواج کرد. خانوادهٔ رامه برای چند نسل از نمایشگران کمدی هنرمندان در شمال ایتالیا بودند. فو، ۵ سال بعد از این ازدواج، کمپانی «فو - رامه» را که تعدادی از آثار مهم او همچون «مقصر همیشه شیطان است» (۶۶ - ۱۹۶۵) محصول فعالیتهای آن است، تأسیس کرد. نمایشنامههای سیاسی مربوط به این دوره از زندگی فو طعم تلخ نقد اجتماعی، قهرمانان نادرست، دیوانسالاری دولتی و امپریالیسم آمریکا را هدف قرار داده بود. فو همواره یکی از مخالفان سیستم سیاسی و اجتماعی دوران خود بود و این مخالفتها را در غالب آثار تئاتری که اکثراً با سانسور مواجه میشد، به نمایش میگذاشت.
در سال ۱۹۶۹ یکی از مطرحترین آثارش «اسرار کمدی» را که کنکاشی است در شناخت ریشههای فرهنگ عامه به روی صحنه برد. در سالهای پس از آن به نوشتن متون نمایشی و آموزشی پرداخت که از جمله آنها «فرهنگ کوچک هنرپیشه» (۱۹۸۷) است که به فارسی نیز برگردانده شده است. شناختهشدهترین اثر داریو فو، نمایشنامهٔ «مرگ تصادفی یک آنارشیست» است که اولینبار در ۱۹۷۰ اجرا شد و بعدها در ۴۰ کشور به صحنه رفت. پس از جایزهٔ نوبل و جهانیشدن آثار فو، واکنش او به سیاست روز بیشتر شد. در سال ۲۰۰۳ نمایشنامهٔ «غیرطبیعی با دو مغز» را نوشت که داستان سوءقصد به ولادیمیر پوتین و سیلویو برلوسکونی است. در سالهای پایانی، بیشتر به کارهای تجسمی، نقاشی، رماننویسی و نوعی پردهخوانی دربارهٔ نقاشان و هنرمندان بزرگی که بر او تأثیر گذاشته بودند پرداخت. او رمانی دربارهٔ «لوکرتزیا بورجیا» نوشت تا تصویری متفاوت از این زن قدرتمند خاندان بورجیا ارائه دهد. نمایشنامهٔ «یک زن عرب حرف میزند» اثر مشترک داریو فو و فرانکا رامه است. از آثار دیگر این هنرمند میتوان به «اسرار کمدی»، «نامزد»، «حساب پرداخت نمیشه!»، «نگهبان تقاطع جاده و راهآهن»، «کمی کمتر بدزدین!»، «همهٔ دزدها که دزد نیستند» و «جسدهای پستی» اشاره کرد.
بخشی از کتاب کمی کمتر بدزدین!
«دفتر کار، درون یک ساختمان قدیمی، اتاقهای آن سالهای بسیار قدیم را القا میکند. مبلمان دفتر مدرن نیست. تابلوهایی روی دیوار نصب است. چند مجسمه درون طاقچهها. در یک قسمت این دفتر، یک بخاری بزرگ چدنی دیده میشود با دودکشی بهطرف سقف که بهوسیلهٔ یک زانویی از سمت راست خارج میشود. با باز شدن پردهٔ نمایش فردی را میبینیم که در اطراف چند صندوق در حال جستجو است. تعداد زیادی صندوقچه بر روی زمین وجود دارد. تابلویی به زمین میافتد، صدایی از طرف در شنیده میشود که نشان میدهد کسی میخواهد وارد شود. فرد متوقف میشود و میرود پشت همان درِ ورودی کمین میکند. هفتتیری از جیبش بیرون میآورد و آمادهٔ شلیک میشود. اِنهآ که لباس راهبهها را پوشیده است وارد میشود.
اِنهآ: آه، تازه میخواستم کلید بندازم و درو باز کنم. در که بازه! (چند قدم جلو میآید. چشمش به درِ دیگری میافتد) این در دیگه به کجا ختم میشه؟ (خارج میشود. دزد از مخفیگاهش سرک میکشد و او را تعقیب میکند. اِنهآ دوباره از همان درِ اولی وارد میشود و آن را میبندد) اوه، مثل اینکه این دفتر یه دفتر دوقلوئه!
دزد در را باز میکند و ضمن آن اِنهآ را بهسمت دیوار و بخاری بزرگ هُل میدهد. وارد صحنه میشود و اِنهآ را نمیبیند درحالیکه اِنهآ او را دیده است و جیغی میکشد.
دزد: (وحشتزده) اوه! مادرِ من!
اِنهآ: اوه، پدرِ من!
دزد: ببخشید، خواهر، شما رو با یه دزد اشتباه گرفتم! آخه قبلاً یه کسایی تلاش داشتن تا وارد اینجا بشن... آخه قفل اون درْ هرزه و کار نمیکنه. (در را نشان میدهد)
اِنهآ: آهان، پس بهخاطر همین بود که وقتی کلید انداختم، هی دور خودش چرخید!»
حجم
۱۲۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۰ صفحه
حجم
۱۲۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۰ صفحه