دانلود و خرید کتاب اتاق ورونیکا آیرا لوین ترجمه شهرام زرگر
تصویر جلد کتاب اتاق ورونیکا

کتاب اتاق ورونیکا

نویسنده:آیرا لوین
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۴.۴از ۱۹۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اتاق ورونیکا

«اتاق ورونیکا» نوشته آیرا لوین (۲۰۰۷-۱۹۲۹)، نمایشنامه‌نویس آمریکایی ژانر وحشت و جنایی است. آیرا لوین دانش‌ آموخته‌ی ادبیات انگلیسی و فلسفه از دانشگاه نیویورک کار حرفه ای خود را با نوشتن برای رادیو و تلویزیون شروع کرد و بعدها به عرصه نمایشنامه نویسی و فیلم نامه نویسی وارد شد. رومن پولانسکی بر اساس یکی از نوشته‌های او فیلمی ساخت که برنده‌ی جایزه اسکار شد. در بخشی از این نمایشنامه می‌خوانیم: دختر: و ورونیکا مُرده! این چیزی‌یه که به من گفتین! همین امشب! در سال ۱۹۷۳! زن: (با نعره‌ای جان‌گداز) این چه‌طور می‌تونه همچین حرفی بزنه...؟ مرد: (دهانش را نزدیک گوش زن می‌برد و با لحنی آرامش‌بخش) اون این‌جور فکر میکنه ندرا. به این اعتقاد داره. یه چیزی‌... مسیر ذهنی‌ش رو تغییر داده. من در مورد این وضعیت چیزهایی شنیده‌ام،. مال وقتی‌یه که مردم نتونن با واقعیت روبه‌رو شن. دختر: (به علامت انکار سر تکان می‌دهد.) اوه نه، نه. این واقعیت داره. چیزهایی که به من گفتین؛ توی رستوران، توی ماشین، توی همین اتاق. این اتاق همه‌چی‌ش زیر ملافه بود. ما مجبور شدیم دستی به سر و روی همه‌جا بکشیم... (زن دستش را پایین می‌آورد و به دختر نگاه می‌کند. مرد هم به دختر نگاه می‌کند.) من سوزان کرنرم... زن: اوه، همچین آرزویی نکن...! (دست مرد را از روی شانه‌اش برمی‌دارد.) آرزو نکن کس دیگه‌ای بودی، هر کس دیگه‌ای، که سال‌ها بعد می‌رفتی مدرسه، آزاد و رها مثل یه پرنده! (به سمت دختر می‌آید. دختر عقب می‌رود.) با یه دوست‌پسر که می‌بُردت رستوران! و یه جایی یه خونواده‌ای که دوستت می‌داشتن؛ در عوض این یکی، خونواده‌ی خودت، که آرزو می‌کنن کاش مُرده بودی. (دختر در‌حالی‌که فاصله‌اش را با زن حفظ می‌کند، از تعقیب او به دور میز بازی عقب‌نشینی می‌کند.) فکر می‌کنی اون واقعیته؟ ماجرای رستوران؟ تو واقعاً این‌کار رو واسه اذیت‌کردن ما نمی‌کنی؟ دختر: این واقعیت داره. امشب اتفاق افتاد. زن: سر تکان می‌دهد.) نباید بذارم به این سادگی قِسر در بری. باید واقعیت واقعی رو بهت نشون بدم. تو هرگز نباید چیزی رو توی ذهن خودت تغییر بدی؛ دستِ‌کم تا موقعی کهمن زنده‌ام!... فکر می‌کنی واسه چی توی این اتاق نگهت داشتیم؟ دختر: من نمی‌دونم واسه چی من رو این‌جا نگه داشته‌اید!
ابویوسف
۱۳۹۷/۰۸/۰۴

نمایشنامه فوق العاده ایه ولی به دوستانی که قصد خوندن دارن اکیدا توصیه میکنم نظرات پایین رو نخونن چون چند نفر لو دادن داستان رو

Sophia
۱۳۹۶/۱۰/۳۰

اتاق ورونیکا نمایشنامه ای برپایه نقد یک اصل روانشناختی زیگموند فروید در زمینه مفهوم «ناخودآگاه» به عنوان مدفن موقت امیال و آرزوهای واپس رانده شده است. به بیان دیگر در این اثر، ورونیکا سعی دارد با تصویرسازی عذاب های درونی خویش

- بیشتر
Mohammad
۱۴۰۱/۰۶/۱۴

(۶-۱۵-[۱۲۵]) داستان قشنگی داره، هم معماگونه ست و هم دلهره آور، چند جاش آدمو حسابی غافلگیر میکنه؛ این سبک کتاب ها رو دوست دارم، ترجمه هم خوبه.

Hana
۱۳۹۹/۰۴/۲۲

قبل خوندن نظرات رو نگاه نکنید بعضی از دوستان اسپویل کردن...

alikazemi7
۱۳۹۹/۰۴/۰۳

جذاب بود و غیر قابل پیش بینی. موقع خواب نخونید که خواب از سرتون میپره!

:-)
۱۳۹۷/۰۱/۲۴

بهترین نمایشنامه ای بود که خوندم. ته ته ملودرام بود.خدا نویسندش رو بیامرزه.

ƒaɾʑaŋҽɧ
۱۳۹۶/۱۱/۲۱

داستان انسان هایی که برای پاک کردن گناه خودشون دنبال شخص دیگه ای میگردن که بجای اون ها تاوان بده و به خیال خودشون اینجوری از گناه کرده پاک میشن! نمایشنامه قشنگ و هیجان انگیزی بود. پایان داستان اصلا قابل

- بیشتر
zahra.Askari
۱۳۹۹/۰۱/۲۴

در کل جالب بود و پایان غیر منتظره ای داشت

Adele
۱۳۹۹/۰۱/۱۱

عالی بود .من قبلاً فقط یه نمایشنامه خوندم البته تا وسطاش ول کردم اما این اصلا نشد یه لحظه کنار بذارم.

Fereshte
۱۳۹۶/۱۱/۱۵

اول میخواستم یه خلاصه بنویسم و مطمئنم خوب از آب در میومد! ولی لذت نمایشنامه به اینه که کامل بخونی و آرام آرام هم حسی کنی و در پایان نمایش به جایی برسی که باید! آدم ها در درون خودشون میدونن

- بیشتر
بازی‌کردن با توهماتِ دیگران کار درستی نیست. این‌کار باعث می‌شه به اون توهمات وابسته‌تر بشن...
Mohammad
ببینین، من، من می‌دونم شما نیت‌تون خیره... اما، من کمی روان‌شناسی مطالعه کرده‌ام. من یه دانشجوی جامعه‌شناسی‌ام. بازی‌کردن با توهماتِ دیگران کار درستی نیست. این‌کار باعث می‌شه به اون توهمات وابسته‌تر بشن...
Sophia
زن:       در سال ۱۹۷۳ این‌جوری حرف می‌زنن... جوری که آدم دلش می‌خواد ۱۹۷۲ بمیره. بد می‌گم؟
Shiva Asghari
      ببینین... مردم این‌جوری از عقل سلیم به جنونِ مَحض کشیده نمی‌شن. شما دارین تظاهر می‌کنین. اعتراف می‌کنم خیلی عالی‌اید، ولی دارین تظاهر می‌کنین.
Lucifer
یه کار جدید مثل راهی‌شدن به یه دنیای تازه‌ست؛
Mitir
دختر:        (تأیید‌آمیز به دور و برش نگاه می‌کند.) از عشق‌شون بود که همه‌چی رو دست‌نخورده نگه ‌داشتن... انگار یه زیارتگاه درست کردن. مرد‌جوان:       فکر نمی‌کنم ربطی به عشق داشته. بیشتر شبیه بیماری‌یه
tina G
اما، من کمی روان‌شناسی مطالعه کرده‌ام. من یه دانشجوی جامعه‌شناسی‌ام. بازی‌کردن با توهماتِ دیگران کار درستی نیست. این‌کار باعث می‌شه به اون توهمات وابسته‌تر بشن...
Hana
دخترها خواهرهای کوچیک خودشون رو نمی‌کُشن. یه وقت‌ها والدینشون رو می‌کشن، مثل لیزی بوردن، ولی خواهر کوچیک‌هاشون رو نه. من هیچ‌وقت همچین چیزی نشنیده‌ام.
Shiva Asghari
مردم حرف مفت زیاد می‌زنن.
هدیهٔ دریا
یه کار جدید مثل راهی‌شدن به یه دنیای تازه‌ست
Eli N

حجم

۱۳۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۳ صفحه

حجم

۱۳۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۳ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان