کتاب انسان، عشق، عدالت
معرفی کتاب انسان، عشق، عدالت
کتاب انسان، عشق، عدالت نوشتهٔ آلبر کامو و ترجمهٔ بنفشه فریس آبادی است. نشر چشمه ۶ نمایشنامهٔ فرانسوی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب انسان، عشق، عدالت
کتاب انسان، عشق، عدالت حاوی ۶ نمایشنامه به قلم آلبر کامو است. این نمایشنامهها عبارتند از «کالیگولا»، «سوءتفاهم»، «حکومتنظامی»، «دادگران»، «تسخیرشدگان» و «مرثیهای برای یک راهبه». در ابتدای هر نمایشنامه، توضیحاتی درمورد آن اثر آمده است؛ برای نمونه بدر مقدمهٔ ناشر فرانسوی بر نمایشنامهٔ «کالیگولا» آمده است که آلبر کامو در نمایشنامههای «سوءتفاهم» و «کالیگولا»، با بهکارگیری تکنیکهای تئاتر به تبیین تفکری پرداخته که در رمان «بیگانه» و مقالهٔ «افسانهٔ سیزیف» به آن پرداخته بود. آثار این نویسندهٔ اخلاقمدار و ندانمگرا (پیرو مسلک لاادری) که همواره دغدغهٔ عدالت و نیکی و عظمت را در «جهانی پوچ» داشت، شامل مقاله و رمان و نمایشنامه میشود.
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب انسان، عشق، عدالت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۲۰ فرانسه و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره آلبر کامو
آلبر کامو (Albert Camus)، فیلسوف و روزنامهنگار مشهور، ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در الجزایر فرانسه در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. او با داستانهای زیبایی که آفرید، در سال ۱۹۵۷ موفق شد تا جایزهٔ نوبل ادبیات را از آن خود کند. بهدلیل «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد» او پس از «رودیارد کیپلینگ» جوانترین برندهٔ جایزهٔ نوبل است. آلبر کامو در سال ۱۹۴۹ یک اتحادیه بینالمللی تأسیس کرد. اساس کار این اتحادیه «محکومکردن هر دو ایدئولوژی شکلگرفته در آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی» بود. «آندره برتون» نیز یکی از اعضای آن اتحادیه بود.
آلبر کامو در طول دوران فعالیتش رمانها و نمایشنامههای بسیاری نوشت: «طاعون»، «سقوط»، «بیگانه»، نمایشنامهٔ «کالیگولا»، نمایشنامهٔ «صالحان»، «افسانهٔ سیزیف» و «خطاب به عشق» که مجموعه نامههای عاشقانهٔ او و «ماریا کاسارس» است از آن جملهاند. آلبر کامو در ۴ ژانویهٔ ۱۹۶۰ و در ۴۶سالگی در ویلبلویل فرانسه بهعلت یک سانحهٔ رانندگی چشم از دنیا فروبست. مقالات این نویسنده، پیرامون مباحث سیاسی، اجتماعی و ادبی را در کتاب «تعهد اهل قلم» بخوانید.
بخشی از کتاب انسان، عشق، عدالت
«دادگاه، ساعت ۱۷:۳۰، ۱۳ نوامبر.
پرده پایین است. نور بهتدریج بیشتر و بیشتر میشود.
صدای یک مرد: (پشت پرده) خانم متهم، بلند شوید و بایستید.
همزمان با بلند شدن متهم و ایستادنش در جایگاه مخصوص متهمان، پرده هم بالا میرود و بخشی از فضای دادگاه دیده میشود.
دادگاه همهٔ فضای صحنه را اشغال نکرده است. بلکه فقط نیمی از آن را در بخش بالایی سمت چپ به خود اختصاص داده است. نیم دیگر صحنه و همچنین بخش پایین سمت چپ تاریک است. پس آن قسمت از چیدمان صحنه که نمایان است نهتنها با نورافکنها مشخص و محدود شده است، بلکه در قیاس با سطح صحنه کمی هم بالاتر است. به این ترتیب تنها بخشی از سالن محکمه دیده میشود: جایگاه مخصوص شاهدان و وکلا، قاضی، نگهبانها، وکلای طرفهای دعوا و هیئتمنصفه. وکیل متهم گاوین استیوِنز است که حدوداً چهل سال دارد.
متهم ایستاده. زنی سیاهپوست و حدوداً سیساله است؛ یعنی میتواند بین بیست تا چهل هر سنی داشته باشد. چهرهاش آرام و مرموز است و به نظر میرسد غرق در رؤیا و افکار خودش است. قدبلند است، به طوری که از همهٔ حاضران بلندتر دیده میشود. همهٔ نگاهها به طرف اوست اما او هیچکس را نگاه نمیکند. نگاهش به روبهروست؛ خیره شده است به نقطهای دور در منتهیالیه سمت دیگر دادگاه، طوری که انگار تنهاست.
سکوتی مرگبار فضای دادگاه را فراگرفته است. همه به او خیره شدهاند.
قاضی: نانسی مانیگو، پیش از شنیدن رأی دادگاه چیزی هست که بخواهید در دفاع از خودتان اضافه کنید؟
نانسی نه پاسخی میدهد، نه تکان میخورد. به نظر میرسد که حتی به حرفهای قاضی گوش هم نمیدهد.
به شما یادآوری میکنم مطابق با قانون، پس از اعلام رأی دادگاه، اجازهٔ صحبت کردن نخواهید داشت. من هم در برابر هرگونه پیامدی نرمش و مدارایی از خود نشان نخواهم داد. پس اگر حرفی برای گفتن دارید، همین حالا بگویید. (نانسی کماکان مثل قبل است) جناب آقای استیوِنز، خواهش میکنم چیزی را که گفتم برای موکلتان تکرار کنید. از شما درخواست میکنم این کار را بسیار با دقت انجام دهید چون موکلتان در ابتدای محاکمه خود را مجرم معرفی کرده است، درحالیکه شما ادعا کرده بودید بیگناه است، و به این ترتیب روند محاکمه مختل شده است. به نظر میرسد نتوانستهاید در مورد پاسخدهی مناسب در دادگاه او را درست تفهیم کنید. درخواستم از شما این است کاری کنید حرفهایتان را بهتر متوجه شود و به او گوشزد کنید که پس از شنیدن رأی دادگاه رفتار شایستهای داشته باشد.»
حجم
۵۱۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۹۶ صفحه
حجم
۵۱۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۹۶ صفحه