کتاب دانش هرمنوتیک و مطالعه تاریخ
معرفی کتاب دانش هرمنوتیک و مطالعه تاریخ
کتاب دانش هرمنوتیک و مطالعه تاریخ نوشتهٔ ویلهلم دیلتای و ترجمهٔ منوچهر صانعی دره بیدی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است. این اثر جلد چهارم از گزیده آثار دیلتای است.
درباره کتاب دانش هرمنوتیک و مطالعه تاریخ
کتاب دانش هرمنوتیک و مطالعه تاریخ همانطور که از نامش پیداست به دو مبحث پرداخته است: هرمنوتیک و تاریخ. ویلهلم دیلتای در بخش اول تاریخ دانش هرمنوتیک را بیان و آرای مربوط به تفسیر متن را از قدیمترین ایام تا نسل پیش از خود، یعنی تا زمان «شلایرماخر»، مرور کرده است. در بخش دوم، که تقریبا یکسوم حجم کتاب است، دیلتای به شیوهٔ تاریخنگاری در عصر جدید از قرن هجدهم به بعد پرداخته و آرای مورخان بزرگ، بهویژه مورخان آلمانی مثل «شلوسر» و «موزر» را مورد بررسی قرار داده است.
گفته شده است که موضوع دانش هرمنوتیک در اصل، فهم متن کتاب مقدس است نزد مؤمنان آن. نسبت انجیلهای چهارگانه با یکدیگر، نسبت هر یک از آنها با شخص مسیح و نسبت آنها با عهد عتیق بخصوص تورات از قدیمترین ایام شکلگیری مسیحیت مورد بحث متکلمان و مقامات کلیسا و انجیلشناسان بوده است. واژه «هرمنوتیک» واژهای یونانی است و حتی نام کتاب عبارت (باری ارمینیاس) نوشتهٔ ارسطو برگرفته از همین واژه و به معنی کلام، تفسیر کلام و فهم کلام است. دیلتای بحث خود دربارهٔ دانش هرمنوتیک را با اشاره به مکتبهای تفسیری پِرگاموم، اسکندریه و انطاکیه آغاز کرده است. مهمترین مباحث تفسیری عبارت است از تفسیر دستوری (گرامری)، تفسیر نفسانی (روانی) و تفسیر تاریخی. در تفسیر دستوری جایگاه زبان عبری، زبان یونانی، تفسیر تمثیلی، تفسیر دنیوی (سکولار) و...، رابطه زبان و فرهنگ، زبان و فهم (ذهن)، زبان و تاریخ، زبان و فیزیولوژی حنجره و تارهای صوتی، زبان و فن خطابه، فنون گردآوری یا انباشت مطالب و تدوین آنها و مباحثی از این دست مورد بحث واقع شده است.
دیلتای در مقام صاحبنظر تاریخ (مورخ)، معتقد به تفکر تاریخی بود و باور داشت که علوم انسانی (در مقابل علوم طبیعی) اصولاً و اساسا ساختار تاریخی دارند. او در یکسوم پایانی کتاب حاضر، زمینههای شکلگیری تفکر تاریخی را بهویژه در آلمان بررسی کرده و به آرای چهرههایی چون باکل، بورکهارت، شلوسر، موزر و بسیاری دیگر از مورخانی که در شکلگیری تفکر تاریخی در جهان آلمانی دست داشتهاند پرداخته است. باکل نویسنده تاریخ تمدن در انگلیس است و قانونی با مضمون تناسب ازدواج، فوت و خودکشی با جمعیت کشور به او نسبت داده شده است. بورکهارت نویسنده تاریخ تمدن رنسانس در ایتالیاست. شلوسر طرح تاریخ کلی یا تاریخ جهانی را در سر میپرورانده و بهعنوان مورخی باورمند به مبانی مسیحیت، الگوی تاریخی خود را در مقابل الگوهای مادهگرایانه شلوتسر، گیبون، ولتر و منتسکیو پرورانده است. شلوسر متأثر از قدیس آگوستین است که در کتاب «شهر خدا» طرحی الهی برای تاریخ پرورانده بود. در ایتالیا ماکیاولی و گویتچاردینی زمینههای تفکر تاریخی جدید را فراهم کردند و از ماکیاولی بهعنوان پدر تاریخنگاری جدید یاد شده است. فرهنگ رنسانس را نیز فرهنگ کبیر (فرهنگ جهانی) خواندهاند.
خواندن کتاب دانش هرمنوتیک و مطالعه تاریخ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ علوم انسانی و علاقهمندان به آرای ویلهلم دیلتای پیشنهاد میکنیم.
درباره ویلهلم دیلتای
ویلهلم دیلتای در ۱۹ نوامبر ۱۸۳۳ به دنیا آمد و در یک اکتبر ۱۹۱۱ درگذشت. او مورخ، جامعهشناس، روانشناس و فیلسوفی آلمانی است که همراه با «ماکس وبر» از بنیانگذاران جامعهشناسی تفهمی به شمار میرود. ویلهلم دیلتای از جمله اندیشمندانی است که آثارش به زبان انگلیسی قدری دیر ترجمه شد. آثار این فیلسوف در سال ۱۹۸۹ به زبان انگلیسی برگردانده شدند. «به فهم درآوردن جهان انسانی» یکی از کتابهای اوست.
بخشی از کتاب دانش هرمنوتیک و مطالعه تاریخ
«علوم انسانی واقعا این مزیت را نسبت به علوم طبیعی دارند که موضوع آنها نمود محسوس از آن حیث که نمود محسوس است و صِرف بازتاب واقعیت در آگاهی نیست؛ بلکه پیش و بیش از هر چیز واقعیتی درونی است، یعنی شبکهای که از درون تجربه میشود. با این وصف، خود همان طریقی که این واقعیت در تجربه درونی به ما داده میشود مشکلات بزرگی برای درک برونذهنی (عینی) آن به بار میآورد. هدف این مقاله آن نیست که به این مشکلات بپردازیم. علاوه بر این، تجربه درونیای که من از طریق آن آگاهی بازتابدهنده به فاعل از کیفیت حال خودم به دست میآورم هرگز نمیتواندبنفسه مرا از فردیت خودم آگاه کند. این آگاهی اخیر را فقط از طریق مقایسهخودم با دیگران تجربه میکنم؛ فقط در این مقایسه است که من نسبت به آنچه مرا از دیگران متمایز میکند آگاه میشوم، و گوته کاملاً حق داشت هنگامی که میگفت همین اساسیترین تجربه ما یکی از دشوارترین تجربههای ما نیز هست و بصیرت ما نسبت به گستره، ماهیت و مرزهای قوای ما، در بهترین حالت، ناقص است. اما وجود دیگران در وهله اول فقط از بیرون، در امور واقعی که در دسترس حواس است، یعنی در اشارهها و حرکات، صداها و افعال به ما داده میشود. فقط از طریق فرایندی از بازآفرینی آنچه در دسترس حواس است این تجربه درونی را تکمیل میکنیم. همه چیز ــ ماده، ساختار، فردیترین ویژگیهای چنین تکمیلی ــ باید از درک خود ما از زندگی برآید. به این ترتیب مسئله این است: چگونه یک آگاهی شکل گرفته به نحو کاملاً فردی، میتواند فردیتی بیگانه از نوعی کاملاً متفاوت را از طریق این نوع بازآفرینی به معرفت برونذهنی (عینی) درآورد؟ این چه نوع فرایندی است که بروز و نمود آن چنین متفاوت با حالتهای دیگر معرفت مفهومی است؟»
حجم
۶۲۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۹۱ صفحه
حجم
۶۲۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۹۱ صفحه