دانلود و خرید کتاب مرسیه و کامیه ساموئل بکت ترجمه پویان غفاری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب مرسیه و کامیه

کتاب مرسیه و کامیه

نویسنده:ساموئل بکت
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب مرسیه و کامیه

کتاب مرسیه و کامیه نوشتهٔ سامویل بکت و ترجمهٔ پویان غفاری است. انتشارات افراز این رمان فرانسوی را منتشر کرده است. این کتاب جلد ۴۱ از مجموعهٔ «داستان جهان» است.

درباره کتاب مرسیه و کامیه

کتاب مرسیه و کامیه (Mercier et Camier) نخستین رمانی است که سامویل بکت به فرانسوی نوشت. نگارش این رمان در پنجم ژوئیهٔ ۱۹۴۶ شروع شده و در سوم اکتبر ۱۹۴۶ به اتمام رسیده است. انتشارات «بُرداس» اول آن را پذیرفت و بعد رد کرد و به‌عنوان کتابی چاپ‌نشده و غیرقابل‌دسترس به قفسه رفت. با ترغیب انتشارات «مینویی»، بکت اجازهٔ انتشار داد (۱۹۷۰). ترجمهٔ انگلیسی که از دههٔ ۱۹۴۰ متناوباً روی آن کار کرده بود از طرف انتشارات «کالدر اند بویرز» منتشر شد. شش دفترچه نشان می‌دهد که بکت از ترجمه به‌طرف «تغییرشکل‌دادن» در انگلیسی رفته است. خواندن رمان به فرانسوی آسان‌تر است و کیفیت بد محاورات آن تأثیر بیشتری دارد و اصطلاحات عجیب‌وغریبش قابل‌درک‌تر است.

این رمان هواخواهان خودش را دارد. «آ. آلوارز» در نقدی که برای «لاندن آبزرور» نوشته آن را «یک کمدی با سبک عالی، موجزتر و به گمانم خنده‌دارتر از رمان‌های دیگر بکت» خوانده است. بکت این رمان را کارِ کارآموزی می‌دانست و آن را برای وفق‌دادن خودش با ظرایف زبان فرانسوی مفید می‌دید. این اثر از طریق دیالوگ، کمدیِ بزن‌بکوب و بخش‌های کمیک پراکنده نمایشی واریته پیش رو می‌گذارد، اما کمدی گاهی رنگ می‌بازد و هوشمندی عناصر گروتسک را جبران نمی‌کند. رمان به شیوهٔ دوبعدی نوشته شده است، روی سطوح تخت، اما حس هیچ‌جانرفتن از تندی‌وتیزی بی‌بهره است. شخصیت‌هایی (آقای گال، آقای گریوز، وات، مرفی‌نامی) که شباهتی به نسخهٔ اصلیِ خیالی‌شان ندارند به نظر بیهوده می‌رسند، حتی اگر فایده‌اش همین باشد که به نظر بیهوده برسند. خلاصه‌های بعد از هر دو فصل مسبب نقد رادیکال فُرم داستانی نمی‌شوند. ادعای آغازین مبنی‌بر اینکه «من» آن‌جا بودم، بدون هیچ شواهد دیگری، آزاردهنده است. مشکل «شبه‌زوج» آن‌طور که ننامیدنی به آن می‌گوید، و شاید اینکه چرا بکت علاقه‌اش را از دست داد، فقدان بُعدی درونی است. این دو نفر ولگردهای سه‌گانه را تداعی می‌کنند و عیناً از همان نواحی می‌گذرند، اما در قلمروِ آگاهی‌ای که دیار بکت را تشکیل می‌دهد سکنی ندارند.

عنوانْ اجناس بنجل و کوچک («مرسیه») و حرکت («کامیه» مثل «کامیون») را تداعی می‌کند. کتاب سرشار از نماد است و خواندن آن و کشف این نمادها به لذت خواندن آن می‌افزاید.

خواندن کتاب مرسیه و کامیه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی فرانسه و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره‌ ساموئل بکت

ساموئل بارکْلی بِکت در سال ۱۹۰۶ به دنیا آمد. او نمایشنامه‌نویس، رمان‌نویس و شاعر ایرلندی و برندهٔ جایزهٔ نوبل است. او را به‌عنوان نخستین ابزوردنویسی می‌‌شناسند که شهرت جهانی کسب کرد. ساموئل بکت در سال ۱۹۶۹ به‌دلیل نوشته‌هایش در قالب رمان و نمایشنامه که درمورد فقر معنوی انسان امروزی است، جایزهٔ نوبل ادبیات را دریافت کرد. او بدون آنکه قصد روایت داستان یا طرح دسیسه‌ای را داشته باشد، به وضعیت بغرنج و پوچ بشر در جهان پرداخته و به‌خوبی موقعیت انسان تنهای عصرش را که انسانِ گذشته از فجایع جنگ است، هم در کلام و هم در فضای آثارش بازنمایی کرده است. آثار او بی‌پروا، به‌شکل بنیادی کمینه‌گرا و بنابر بعضی تفسیرها، دررابطه‌با وضعیت انسان‌ها عمیقاً بدبینانه‌اند. این حس بدبینی اغلب با قریحهٔ طنزپردازی قوی و غالباً نیش‌دار او تلطیف می‌شود. آثار اخیر او، بن‌مایه‌های موردنظرشان را به‌شکلی رمزگونه و کاهش‌یافته مطرح و ارائه می‌کنند. یکی از ویژگی‌های خاص، منحصربه‌فرد و البته مهم آثار این نویسندهٔ ایرلندی زبان آثار او است. زبان آثار بکت همواره حاوی طنز تلخی است که می‌کوشد رابطه و گفتارها را از معنا خالی کند. دنیای آثار او یک دنیای فراواقعی‌ است که انسان در آن در نوعی خلأ گیر افتاده و ازاین‌رو تلاش‌های احمقانه‌ای برای برقراری رابطه می‌کند. برخی از آثار مشهور ساموئل بکت عبارتند از:

نمایشنامه‌ها: در انتظار گودو (۱۹۵۲)، دست آخر (یا آخر بازی) (۱۹۵۷)، آخرین نوار کراپ (۱۹۵۸)، بازی (۱۹۶۳)، من نه (۱۹۷۲)، فاجعه (۱۹۸۲)، چی کجا (۱۹۸۳)، چرکنویس برای یک نمایشنامه ۱&۲ (۱۹۶۵)، روزهای خوش (۱۹۶۰)، همهٔ افتادگان (۱۹۵۷)

رمان‌ها: مِرفی (۱۹۳۸)، وات (۱۹۴۵، انتشار ۱۹۵۳)، مالوی (۱۹۵۱)، مالون می‌میرد (۱۹۵۱)، نام‌ناپذیر (۱۹۵۳)، گم‌گشتگان

مصاحبه‌ها: «آخرین دیدار با ساموئل بکت» اثر احمد کامیابی مسک و «گفت‌وگوهایی با ساموئل بکت»، اثر اوژن یونسکو و ژان لویی بارو

شعرها: «هوروسکوپ» (۱۹۳۰) و «آنچه واژه هست»

ساموئل بکت در سال ۱۹۸۹ درگذشت.

بخشی از کتاب مرسیه و کامیه

«پاسبان در همان حال که با یک دستش، که سرخ و پشمالو بود و بزرگیش به‌اندازهٔ دو دست معمولی بود، بازوی کامیه را گرفته بود، با دست دیگرش سیلی محکمی توی گوشش زد. همین کار توجه او را جلب کرد. هر روز پیش نمی‌آمد که تفریحی با این کیفیت، یکنواختی شغلش را بر هم بزند. «این شغل خیلی مزیت دارد،» همیشه این را گفته بود. باتومش را بیرون آورد و گفت: «یالا! راه بیفت و قصه هم نباف.» با همان دستی که باتوم را گرفته بود از جیبش یک سوت بیرون آورد و آن را بین لب‌هایش گذاشت، چون چابکی‌اش کمتر از پُرزوری‌اش نبود. اما به‌قدر کفایت مرسیه را جدی نگرفته بود (چه کسی او را به این خاطر سرزنش می کرد؟) و همین به زیانش تمام شد، چون مرسیه، پای راستش را بلند کرد (کی می‌توانست انتظارش را داشته باشد؟) و ناشیانه و بدون انعطاف آن را حوالهٔ اسافلِ (چیزها را به اسم خودشان خطاب کنیم) دشمن کرد (البته نه از طریق خراب کردنشان.) پاسبان همه‌چیز را ول کرد و با زوزه‌هایی از سردرد و تهوع، نقش زمین شد. خود مرسیه هم به‌خاطر این کار تعادلش را از دست داد و جوری زمین خورد که کفلش بسیار درد گرفت، اما کامیه که از خشم دیوانه شده بود، با چالاکی، باتوم را از زمین برداشت و با یک لگد، کلاه پلیس را به کناری پرت کرد و درحالی‌که باتوم را با دو دستش گرفته بود، چندین بار با تمام توانش به سر پاسبان ضربه زد. فریادها متوقف شدند. مرسیه بلند شد. کامیه هوار کشید: «کمکم کن!» او به شدت تلاش می‌کرد تا شنل پاسبان را که بین سرِ پاسبان و سنگ‌فرش گیر کرده بود، بیرون بکشد. مرسیه گفت: «می‌خواهی چکار کنی؟» کامیه گفت: «می‌خواهم پک و پوزش را بپوشانم.» آن‌ها شنل را بیرون کشیدند و آن را روی صورت پاسبان پهن کردند. بعد کامیه دوباره شروع کرد به ضربه زدن. مرسیه گفت: «کافی است، آن چماق را بده من.» کامیه باتون را رها کرد و دوان‌دوان از آن‌جا گریخت. مرسیه گفت: «صبر کن.» کامیه ایستاد. کامیه گفت: «زود باش.» مرسیه باتون را برداشت و با آن فقط یک ضربهٔ ملایم و محتاطانه به سرِ پوشیده شدهٔ پاسبان زد و گفت: «مثل یک تخم‌مرغ سفت است.» و فکر کرد: «کی می‌داند، شاید همین ضربه، کارش را تمام کند.» باتون را پرت کرد و به کامیه پیوست که او هم بازوی مرسیه را گرفت. مرسیه گفت: «بالاغیرتاً بیا برویم.» کامیه می‌لرزید اما نه برای مدتی طولانی. به کنارهٔ آن مکان رسیده بودند که به‌دلیل شدت رگبار، مجبور شدند بایستند. بعد به‌آرامی با سرهای پایین افتاده، تلوتلوخوران و در همان حالی‌که هم‌دیگر را محکم چسبیده بودند، در طغیان سایه‌ها و هیاهوها جلو می‌رفتند و بر روی سنگ‌فرشی که شاخه‌های سیاه، با یک صدای خس‌خس، از قبل روی آن کشیده می‌شدند، سکندری می‌خوردند، و یا جوری که انگار فنر توی پاهایشان باشد، ناگهانی جست می‌زدند. در طرف دیگر، یک خیابان کوچکِ آرام شروع می‌شد، مثل همان خیابانی که دمی پیش، ترکش کرده بودند، یک آرامش غیرعادی بر آن‌جا حاکم بود، اما آن آرامش کم‌کم داشت کم می‌شد.»

معرفی نویسنده
عکس ساموئل بکت
ساموئل بکت

ساموئل بکت رمان‌نویس، نمایش‌‌نامه‌نویس، شاعر، کارگردان تئاتر و مترجم ایرلندی است. بکت به عنوان یکی از برجسته‌ترین چهره‌های تئاتر ابزورد شناخته می‌شود. او در سال ۱۹۶۹ به جایزه‌ی نوبل ادبیات دست‌یافت.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۴۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۱۴۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۱۶۵,۰۰۰
تومان