کتاب مرگ نامه
معرفی کتاب مرگ نامه
کتاب مرگ نامه نوشتۀ ادوارد لوه و ترجمۀ فرشاد رضایی است. این کتاب را گروه انتشاراتی ققنوس منتشر کرده است.
درباره کتاب مرگ نامه
مرگ نامه کتاب احتمالهای زندگی است، بستری برای پیشامدهای از پیش موجود که با وجود گوناگونیشان، همۀ آن حکمرانههای مرگی را خواهند داشت که در نهایت نوع بشر را به انتظار نشسته است. شخصیتی که در کتاب تعریف میشود انسانی است که میداند در نهایت همۀ انتخابهایش دور باطلی خواهد بود تا که خود را مصرف کند، هرز رود، خورده شود و سرانجام در فسادی آمیخته با زوال تنش، دوباره زندگی در مرگ او و به سود دیگری چون او جوانه زند. ادوارد لوه در کتاب مرگ نامه روح پریشان آدمی در مواجه با مرگ را به تصویر میکشد که درنهایت اثری از کالبد انسان باقی نمیگذارد.
خواندن کتاب مرگ نامه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به مجموعه داستان مناسب و خواندنی است.
درباره ادوارد لوه
ادوارد لوه، نویسندهٔ فرانسوی، در سال ۱۹۶۵ در نویسورسن به دنیا آمد. او که در رشتهٔ تجارت و اقتصاد در دانشگاه تراز اولی چون اسک تحصیل کرده بود، پس از مدتی به نقاشی روی آورد و اولین نمایشگاهش را در سال ۱۹۹۲ در گالری یکی از بستگانش برگزار کرد، بعد از سفری دوماهه به هندوستان نقاشی را کنار گذاشت. او به صورتی کاملاً درکشدنی و خودخواسته حرفهٔ نقاشی را کنار گذاشت و اعلام کرد: «تکتک تابلوهایم را سوزاندم.» کمی بعد نیز مشغول عکاسی شد؛ عکسهای رنگی از مدلهایی در لباس کاملاً شهری، با ترکیببندی منحصر به خودش که بعضی را تنها روی پایهای علم کرد و بعضی که موضوعات ورزشی داشتند تبدیل به پوستر شدند. از جمله پوسترهای معروف او میتوان به مجموعهٔ راگبی یا مجموعهٔ حرفه اشاره کرد.
او پس از عکاسی به نویسندگی روی آورد و در مقام نویسنده نیز بسیار صرفهجو عمل کرد: مرگ نامه که شاید بتوان آن را مهمترین اثر ادوارد لوه دانست، پر است از خردهروایتها و خاطرات راوی از دوستی که بیست سال قبل از نوشتن رمان، در بیستوپنجسالگی به زندگی خود پایان داد. راوی در طول داستان آن دوست ازدسترفته را خطاب قرار میدهد و با این کار سعی در بازسازی خاطرات مشترک و ارائهٔ تصویری جامع از شخصیت دوست قدیمی دارد. برخی منتقدین باور دارند که شخصیت دوست قدیمی در این اثر در واقع تصویری از خود لُوه است و این باور با همسان شدن سرنوشت هر دو تشدید نیز شده است. چه، نویسنده، درست ده روز پس از تحویل مرگ نامه به ناشر، به زندگی خود پایان داد. تنها به همین دلیل عدهای مرگ نامه را وصیتنامهٔ ادبی ادوارد لوه میدانند، اما باید گفت چنین تصوری باعث تقلیل این اثر ادبی میشود و ناشی از نادیدهگرفتن دیگر زوایای آن است.
بخشی از کتاب مرگ نامه
«من هرگز وارد این خانه نشدهام؛ ولی حیاطش را، طبقهٔ همکفش را و زیرزمینش را میشناسم. صدها بار این صحنه را در موقعیتی یکسان در ذهن تکرار کردهام و این همان تصویری است که اولینبار با شنیدن خبر خودکشیات به ذهنم خطور کرد. خانهای است برِ خیابان، با سقف و دیوار پشتی نماکاری شده. گرچه هیچکدام از اینها واقعی نیست. حیاطی آنجاست که برای آخرین بار نور خورشید را در آن میبینی و همسرت همان جا منتظرت ایستاده است. وقتی صدای شلیک گلوله را میشنود به سمت همان نمای پشت ساختمان میدود. بعد راهروی هست که راکتت را آنجا نگه میداشتهای و بعد درِ زیرزمین و بعد راهپله. در آخر، زیرزمینی هست که پیکر بیجانت آنجا افتاده. سالم است. به من اینطور گفتهاند که جمجمهات متلاشی نشده بوده. مثل تنیسباز جوانی بودهای که بعد از مسابقه روی چمن ولو شده باشد؛ انگار خواب به نظر میآمدهای. تو بیست و پنج سالت است و حالا بیشتر از من دربارهٔ مرگ میدانی.
همسرت جیغ میکشد. هیچکس جز تو صدایش را نمیشنود. فقط شما دو نفر در خانهاید. گریان خود را روی تو میاندازد و از عشق و خشم به سینهات میکوبد. در آغوشت میکشد و با تو صحبت میکند. میگرید و روی تو خم میشود. دستهایش کشیده میشوند روی سطح سرد و نمناک زیرزمین. انگشتهایش زمین را میخراشند. پانزده دقیقه آنجا میماند و سردشدن بدنت را حس میکند. صدای زنگ تلفن او را از رخوت بیرون میکشد. توان برخاستن را به دست میآورد. پشت تلفن همان کسی است که با شما قرارِ تنیس داشته است.
«سلام. کجایین؟ منتظرتونم.»
همسرت میگوید: «مرده. مرده.»
صحنه همینجا تمام میشود. چه کسی جنازه را از خانه برد؟ آتشنشانی؟ پلیس؟ ازآنجاکه ممکن است خودکشی را قتل تلقی کنند، آیا در پزشکی قانونی تو را کالبدشکافی کردند؟ از کسی هم بازجویی کردند؟ چه کسی به این نتیجه رسید که این خودکشی بوده و نه قتل؟ از همسرت بازجویی کردند؟ وقتی با همسرت حرف میزدند، با او همدردی میکردند یا به او ظنین بودند؟ آیا همسرت در کنار غم ازدستدادن تو، غم مظنون واقعشدن را هم به دوش کشیده بود؟»
حجم
۸۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه
حجم
۸۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب غم انگیز است مثل زندگی برای خیلی از ما آدم ها. روایت کتاب از آن جهت دارای اهمیت است که دارای صراحت و صداقت و شفافیت در برخورد با همه چیز است. به صورت دقیق تر روایتی است