کتاب شبح اپرا
معرفی کتاب شبح اپرا
کتاب الکترونیکی شبح اپرا نوشتهٔ گاستون لورو با ترجمهٔ مرتضی آجودانی توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است. این اثر یکی از مشهورترین آثار ادبیات فرانسه در قرن بیستم است و داستانی رازآلود و عاشقانه را در محیطی هنری روایت میکند. شبح اپرا دربارهٔ حضور یک موجود مرموز در سالن اپرای پاریس است که زندگی هنرمندان و کارکنان را تحت تأثیر قرار میدهد. این رمان تاکنون الهامبخش اقتباسهای متعددی در سینما، تئاتر، موسیقی، و باله بوده است.
درباره کتاب شبح اپرا
شبح اپرا اثری است که گاستون لورو، نویسنده و روزنامهنگار فرانسوی، در سال ۱۹۱۰ منتشر کرد. این رمان در ژانر وحشت-عاشقانه نوشته شده و بهعنوان یکی از شاهکارهای ادبیات فرانسه شناخته میشود. داستان در سالن اپرای گارنیه پاریس اتفاق میافتد و به شخصیت مرموزی به نام شبح میپردازد. این شبح که خود را بهعنوان استاد موسیقی معرفی میکند، در واقع یک مرد نابغه اما بدشکل است که در زیرزمینهای تاریک اپرا زندگی میکند. شخصیت اصلی داستان، کریستین دائه، خوانندهٔ بااستعداد اپرا است که شبح به او علاقهمند میشود و تلاش میکند صدای او را به اوج برساند. در مقابل، رائول، دوست دوران کودکی کریستین، در تلاش است تا او را از دست شبح نجات دهد. داستان با پیچیدگیهای عاشقانه، رازهای گذشته، و اوجگیری تعلیق، خواننده را درگیر میکند. این اثر نقدی اجتماعی نیز به حساب میآید که از طریق شخصیت شبح، به موضوعاتی همچون انزوا، زشتی، و تأثیر جامعه بر قضاوتهای انسانی میپردازد. گاستون لورو (۱۸۶۸-۱۹۲۷) روزنامهنگار و نویسندهٔ فرانسوی بود که به دلیل رمانهای جنایی و داستانهای معمایی خود شهرت دارد. او در ابتدا بهعنوان خبرنگار دادگستری فعالیت میکرد و بعدها به نوشتن داستانهای جنایی و معمایی روی آورد. شبح اپرا معروفترین اثر اوست که جایگاه ویژهای در فرهنگ جهانی یافته است.
کتاب شبح اپرا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای عاشقانه، رازآلود، و وحشتآور مناسب است. همچنین، دانشجویان و پژوهشگران ادبیات فرانسه و کسانی که به تاریخ تئاتر و موسیقی علاقهمند هستند، میتوانند از این اثر بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب شبح اپرا
«از مدتی به این طرف در اپرا صحبتی جز این شبح نبود که با لباس مشکی چون سایهای در همه جای اپرا رفت و آمد میکرد. هرگز با کسی طرف صحبت نمیشد و هیچ کس جرئت حرف زدن با او را نداشت و به طور ناگهانی همچنان که آمده بود، ناپدید میشد. هنگام راه رفتن مثل یک شبح واقعی صدایی از او برنمیخاست. در ابتدا، همه به این قضیه میخندیدند و این روح سرگشته را که چون مردم عادی یا عملهها لباس میپوشید، مسخره میکردند. ولی افسانۀ شبح کمکم در دستۀ باله شهرت روزافزونی به دست آورد. هرکس ادعا میکرد که کم و بیش با این موجود خارقالعاده برخورد کرده و از نحوست وجود او سهمی برده است. همان کسانی هم که بیش از دیگران تمسخر میکردند، زیاد مطمئن نبودند.
وقتی کسی او را نمیدید، از حضور یا عبورش آثاری مضحک یا شوم به وجود میآمد که همه وی را مسئول آن میدانستند. فرضاً اگر یکی از دوستان دختران باله با ایشان شوخی میکرد و مثلاً یک جایی پودری گم میشد، همه آن را به شبح نسبت میدادند.
در واقع، چه کسی او را دیده بود؟ در اپرا، مردان سیاهپوش زیادی دیده میشوند که شبح نیستند. اما شبح مورد بحث خصوصیتی داشت که دیگران نداشتند و آن این بود که به گفتۀ دختران باله خود را به صورت اسکلت میآراست و بنابراین، به اسیری مرده تظاهر میکرد.
راستی همۀ این مطالب جدی بود؟ واقعیت این است که موضوع اسکلت از شرحی که ژوزف بوکه، رئیس دکورسازان، دربارۀ شبح داده بود سرچشمه میگرفت. این شخص واقعاً شبح را دیده بود و در پلکان کوچکی که به زیرزمین میرود، سینه به سینه با او برخورد کرده بود. ولی فقط یک ثانیه توانسته بود شبح را نگاه کند؛ زیرا بلافاصله شبح گریخته بود، و از همین یک ثانیه خاطرۀ محوناشدنی داشت.»
حجم
۲۹۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۰۹ صفحه
حجم
۲۹۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۰۹ صفحه