دانلود و خرید کتاب مرگ تصادفی یک آنارشیست داریو فو ترجمه یدالله آقاعباسی
تصویر جلد کتاب مرگ تصادفی یک آنارشیست

کتاب مرگ تصادفی یک آنارشیست

معرفی کتاب مرگ تصادفی یک آنارشیست

کتاب مرگ تصادفی یک آنارشیست نوشتهٔ داریو فو و ترجمهٔ یدالله آقاعباسی و علی اصغر مقصودی است. نشر قطره این نمایشنامهٔ معاصر ایتالیایی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب مرگ تصادفی یک آنارشیست

کتاب مرگ تصادفی یک آنارشیست که آن را یک هجویهٔ سیاسی دانسته‌اند، حاوی یک نمایشنامهٔ معاصر و ایتالیایی به قلم داریو فو (برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۷۰) است. این نمایشنامهٔ کمدی، چشم‌های مخاطبش را بر روی بی‌عدالتی باز می‌کند. داریو فو عناصر فنی دلقک‌بازی روایی خود را در فرشینهٔ تئاتری فشرده‌ای می‌بافند که در آن سیاست و شعر از هم جدانشدنی هستند. ضرباهنگ کمیک او از جدل میان آزادی و خفقان که جوهر داستان او است، پدید می‌آید. هر یک از اوج‌های خنده‌آور کار او در هم‌نوازی با آهنگ رهایی‌بخش علیه بیدادگری پدید آمده‌اند. این نمایشنامه، داستان تلخ و واقعی کارگر راه‌آهنی را تعریف می‌کند که به جرم بمب‌گذاری دستگیر شد و در بازداشت (درحالی‌که هیچ ربطی به بمب‌گذاران واقعی نداشت) جان سپرد. این داستان تلخ در قالب یک کمدی تمام‌عیار روایت شده که شیوه‌های پلیس و فساد را افشا می‌کند.

نمایشنامهٔ مرگ تصادفی یک آنارشیست اولین‌بار در ۵ دسامبر ۱۹۷۰ در میلان اجرا شد و نیز در زمستان سال ۱۳۹۲ در سالن سایهٔ مجموعهٔ تئاترشهر تهران با کارگردانی «مصطفی عبداللهی» به روی صحنه رفت. این اجرا به‌عنوان بهترین اثر سال از نگاه تماشاگران و همچنین پرفروش‌ترین نمایش همان سال لقب گرفت. این اثر اجراهای دیگری هم بر صحنه‌های تئاتر ایران داشته است.

خواندن کتاب مرگ تصادفی یک آنارشیست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی معاصر ایتالیا و قالب نمایشنامهٔ کمدی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره داریو فو

داریو فو (Dario Fo) در ۲۴ مارس ۱۹۲۶ به دینا آمد و در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۶ درگذشت. او از تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر ایتالیا بود که علاوه بر نویسندگی، به کارگردانی تئاتر، طراحی‌صحنه و لباس، بازیگری و آهنگسازی، سرایش ترانه، نقاشی و فعالیت سیاسی چپ نیز می‌پرداخت. او برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۷ بود که در بازیگری از «ژاک لکوک» (مدرس فرانسوی بازیگری و خلاقیت)، در کارگردانی از «استره لر» (کارگردان ایتالیایی)، در اندیشه از «آنتونیو گرامشی» (متفکر فلسفهٔ سیاسی) و بیشتر از همه از کمدی هنرمندان الهام گرفته است. داریو فو در ۱۹۵۲ و با نوشتن مونولوگ‌هایی برای رادیو، همکاری‌اش را با رادیو و تلویزیون دولتی ایتالیا آغاز کرد. در سال ۱۹۵۴ با بازیگر اصلی آثارش فرانکا رامه (۱۹۳۰ - ۲۰۱۳) ازدواج کرد. خانوادهٔ رامه برای چند نسل از نمایشگران کمدی هنرمندان در شمال ایتالیا بودند. فو، ۵ سال بعد از این ازدواج، کمپانی «فو - رامه» را که تعدادی از آثار مهم او همچون «مقصر همیشه شیطان است» (۶۶ - ۱۹۶۵) محصول فعالیت‌های آن است، تأسیس کرد. نمایشنامه‌های سیاسی مربوط به این دوره از زندگی فو طعم تلخ نقد اجتماعی، قهرمانان نادرست، دیوان‌سالاری دولتی و امپریالیسم آمریکا را هدف قرار داده بود. فو همواره یکی از مخالفان سیستم سیاسی و اجتماعی دوران خود بود و این مخالفت‌ها را در غالب آثار تئاتری که اکثراً با سانسور مواجه می‌شد، به نمایش می‌گذاشت.

در سال ۱۹۶۹ یکی از مطرح‌ترین آثارش «اسرار کمدی» را که کنکاشی است در شناخت ریشه‌های فرهنگ عامه به روی صحنه برد. در سال‌های پس از آن به نوشتن متون نمایشی و آموزشی پرداخت که از جمله آن‌ها «فرهنگ کوچک هنرپیشه» (۱۹۸۷) است که به فارسی نیز برگردانده شده است. شناخته‌شده‌ترین اثر داریو فو، نمایشنامهٔ «مرگ تصادفی یک آنارشیست» است که اولین‌بار در ۱۹۷۰ اجرا شد و بعدها در ۴۰ کشور به صحنه رفت. پس از جایزهٔ نوبل و جهانی‌شدن آثار فو، واکنش او به سیاست روز بیشتر شد. در سال ۲۰۰۳ نمایشنامهٔ «غیرطبیعی با دو مغز» را نوشت که داستان سوءقصد به ولادیمیر پوتین و سیلویو برلوسکونی است. در سال‌های پایانی، بیشتر به کارهای تجسمی، نقاشی، رمان‌نویسی و نوعی پرده‌خوانی دربارهٔ نقاشان و هنرمندان بزرگی که بر او تأثیر گذاشته بودند پرداخت. او رمانی دربارهٔ «لوکرتزیا بورجیا» نوشت تا تصویری متفاوت از این زن قدرتمند خاندان بورجیا ارائه دهد. نمایشنامهٔ «یک زن عرب حرف می‌زند» اثر مشترک داریو فو و فرانکا رامه است. از آثار دیگر این هنرمند می‌توان به «اسرار کمدی»، «نامزد»، «حساب پرداخت نمی‌شه!»، «نگهبان تقاطع جاده و راه‌آهن»، «همهٔ دزدها که دزد نیستند» و «جسدهای پستی» اشاره کرد.

بخشی از کتاب مرگ تصادفی یک آنارشیست

«صحنه همان جاست. چهار نفری که در پایان پردهٔ اول آواز می‌خواندند، با روشن شدن نور آوازشان را تمام کرده‌اند. کف می‌زنند، یکدیگر را در بغل می‌گیرند، می‌بوسند و امثال آن.

همه: براوو! خوب بود! عالی بود!

تقه‌ای بر در سمت راست می‌زنند. مدیر صحنه با سینی قهوه وارد می‌شود و آن را به دست پاسبان می‌دهد.

روانی: عالی بود! خب حالا رسیدیم به اینجا و حال مظنونمونم خیلی خوبه.

پیسانی: هیچ‌وقت خوشحال‌تر از این نبوده.

رئیس: ذوق‌زده شده.

پاسبان: قهوه آقایون.

همه: اَه قهوه.

پاسبان: مظنون آروم بود.

رئیس: ها، ها، بله آروم بود.

همه: (می‌خوانند.) آروم بود.

پیسانی: دقیقاً.

رئیس: اون‌همه اتهام ناروا یه‌ذره هم از نظر ذهنی به همش نریخته بود.

روانی: گرفتار پریشانی نشده بود؟

رئیس: یه‌ذره هم تنش نداشت.

پیسانی: همهٔ این چیزا بعداً پیش اومد.

پاسبان: نصفه‌شب.

روانی: عالیه. و حالا نصفه‌شبه.

سه پلیس: (ناگهان جا می‌خورند.) اوه!

روانی: سرکار پاسبان؟

پاسبان: بله عالیجناب؟

روانی: صحنه رو بچین.

پاسبان: (مردد) اِ... نصفه‌شبه...

روانی صدای جغد درمی‌آورد. دیگران کمک می‌کنند تا فضای نیمه‌شب را بیافرینند.

پاسبان: ... ما پنج نفر تو این اتاقیم... مظنون، من و یه پاسبان دیگه و...

رئیس: ... من همون وقت رفته‌م بیرون...

روانی: هیس!

پاسبان: و... اِ...

روانی: اون دوتای دیگه؟

پاسبان: بله. (پیسانی خیره به پاسبان نگاه می‌کند.)

روانی: دارن چه‌کار می‌کنن؟

پاسبان: از مظنون بازجویی می‌کنن.

روانی: هنوز هم؟ بعد از این‌همه وقت؟ باید خیلی خسته‌وکوفته باشن! «شب حادثه کجا بودی؟...» «لال‌بازی درنیار برای من» و... و...، خدای بزرگ، باید دیگه عصبانی شده باشید.

پیسانی: فقط یه کمی.

روانی: به نظرم داری غلو می‌کنی که می‌گی یه کم عصبانی شده بودین، درسته؟

پیسانی: اصلاً دست به اون کثافتم نزدیم.

رئیس: خیلی هم خلقمون تنگ شده بود. از همهٔ این ماجرا؟

روانی: منو به اشتباه نندازین. فقط یه سیلی کوچولو. شترق، تو دهنش؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
روانی: اوه، خدای بزرگ، اینکه از چه راهی باید رفت، می‌دونین، شما باید انتخاب کنین. شب به‌خیر.
sitwre

حجم

۷۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۷۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۷۰%
تومان