کتاب امپراطور هراس
۳٫۶
(۷)
خواندن نظراتمعرفی کتاب امپراطور هراس
«امپراطور هراس» نوشته جولی اوتسوکا(-۱۹۶۲)، درباره اهالی ژاپنیتبار کشور آمریکا و سکونت اجباری آنان در اردوگاههایی در طول جنگ جهانی دوم است. مجله ادبی ریوْیو بلومبری درباره این کتاب نوشته است: «بهطرزی غیرقابلباور، این کتاب شگفتانگیز است... نفستان را بند میآورد... بیشک یکی از تأثیرگذارترین و به یادماندنیترین کتابها با موضوع بحران بازداشت، اسارت، اردوگاههای اجباری و... است... این کتاب، اوتسوکا را به شهرت رساند... نثرش فوقالعاده است.»
در بخشی از کتاب میخوانیم:
در بدو ورود پسر همهجا پدرش را میدید. در بین دستشوییهای صحرایی، زیر دوش؛ گاهی او را درحالیکه به درِ سوله تکیه داده و یا بعد از ناهار با کلاهی حصیری روی نیمکت چوبی باریکی نشسته و با بقیه دوز بازی میکرد، میدید. آسمان آبی آبی بود؛ ظهری گرم با آفتابی تیز، نه درختی بود و نه سایه و پرندهای.
سال ۱۹۴۲، یوتا، اواخر تابستان. شهری با سولههای قیرگونیشده. دورتادور آن با حصارهایی خاردار محصور و زمینش بیابانی و سوزنده، بادش داغ و خشک بود، باران بهندرت میبارید. با این شرایط آبوهوایی، پسر پدرش را در همهجا میدید: بابا، پاپا، پدر، اوتوسان.
تقصیری نداشت، همه به او شبیه بودند. موهای سیاه، چشمهای بادامی، گونههای استخوانی، عینکهای ضخیم، لبهای باریک و دندانهای بدشکل، غریب و مبهم.
«آهان، خودشه، همونجا.»
مردی زردپوست و کوچک.
سه بار در روز زنگها به صدا درمیآمدند. صفهایی بیانتها، از میان بامهای سیاه سولههای پادگان بوی جگر، گربهماهی و گاهی بوی گوشت اسب به مشام میرسید. روزهایی که غذای گوشتی در کار نبود، بوی لوبیا فضا را پر میکرد. داخل سالن غذاخوری صدای برخورد قاشق و چنگال و چاقو شنیده میشد؛ چوب غذاخوری در کار نبود. تا جایی که چشم کار میکرد، کلههای کوچک سیاه دیده میشد. صدها دهان میجوید، هورت میکشید و قورت میداد. و آنجا، گوشهی سالن، زیر پرچم، چهرهای آشنا دید.
پسر فریاد زد: «پاپا!» همان موقع سه مرد با عینکهایی فلزی سرشان را از بشقابهایشان بلند کردند و گفتند: «نان دِسوکا؟»
بابام هیچ وقت کسی را نکشت
ژان لویی فورنیه
راههای برگشتن به خانهآلهخاندرو سامبرا
خورشید خانواده اسکورتالوران گوده
ستاره خوارانرومن گاری
سرنوشت یک مردمیخاییل شولوخف
ذرت سرخمو یان
در کشور مردانهشام مطر
عشق بیپیرایهواندا واسیلوسکا
باران سیاهماسوجی ایبوسه
تخممرغهای کشندهمیخائیل بولگاکف
آن وقتها که هنوز ریش پدر قرمز بودولف دیتریش شنوره
گربه بلیتسمسعود امیرخانی
خواهران شنلجودیث لیتل
اعترافات یک جاسوسالیزابت وین
خروس طلایی و نوشته های دیگرخوآن رولفو
کیوتویاسوناری کاواباتا
جبهههای افتخارژان روئو
پنماریکسوزان هوواچ
گل آفتابگردانویلیام کندی
خانه ماتریوناالکساندر سولژنیتسین
حجم
۲۰۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۲۰۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۲۳,۷۰۰
۱۶,۵۹۰۳۰%
تومان
نظرات کاربران
امپراطور هراس داستان خانوادهای ژاپنی که به آمریکا مهاجرت کردهاند در زمان جنگ جهانی دوم است. قوانینی که برای مهاجران ژاپنی وضع میکنند که هویت خود را از دست بدهند و تماما آمریکایی رفتار کنند و در نهایت حکم تخلیه برای
خوب بود
عاااالی، غمگین، ترجمه عالی