دانلود و خرید کتاب نشان آتنا ریک ریوردان ترجمه ثمین نبی پور
تصویر جلد کتاب نشان آتنا

کتاب نشان آتنا

معرفی کتاب نشان آتنا

کتاب نشان آتنا نوشتهٔ ریک ریوردان و ترجمهٔ ثمین نبی پور است. نشر افق این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان حاوی جلد سوم از مجموعهٔ «قهرمانان المپ» و ویژهٔ نوجوانان است.

درباره کتاب نشان آتنا

در کتاب نشان آتنا که اولین‌بار با نام «mark of atena» در سال ۲۰۱۲ میلادی منتشر شد، مانند سایر کتاب‌های این مجموعه، خدایان یونان و روم حضور دارند و داستان از نگاه شخصیت‌های اصلی آنابت، پرسی، پاپیر و لئو روایت می‌شود. نیمه‌خدایان رومی (جیسون گریس، هزل لوزکو و فرانک ژانک) نیز در این رمان نوجوانان حضور دارند. رمان «نشان آتنا» به‌دلیل ترکیب جذاب عناصر داستان و شخصیت‌پردازی‌های جذاب نظرات بسیاری را در بین منتقدان به خود جلب کرده است. خوانندگان نیز از این کتاب استقبال خوبی کرده‌اند. کتاب «نشان آتنا» در سال ۲۰۱۳ جایزهٔ بهترین کتاب تخیلی برای نوجوانان را در بلغارستان دریافت کرد. داستان چیست؟ بالاخره وقت آن رسیده است که رومی‌ها و یونانی‌ها با هم متحد بشوند. «پرسی جکسون»، هیزل و فرانک قصد دارند دروازه‌های مرگ را پیدا کنند و ببندند. آنابث و دوستانش در کمپ ژوپیتر فرود آمدند. آنابث، رازی از سمت مادرش دارد؛ رازی از الههٔ جنگ و خرد (آتنا). نشان آتنا را دنبال کنید تا شاهر یک انتقام باشید! این رمان حاوی جلد سوم از مجموعهٔ «قهرمانان المپ» و ویژهٔ نوجوانان است.

خواندن کتاب نشان آتنا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نشان آتنا

«پایپر به تیرچه‌های برنزی سقف کابینش خیره شد. کابین حسابی گرم و نرم بود. لئو اتاق‌ها را طوری طراحی و برنامه‌ریزی کرده بود که دمای هوا، به طور خودکار مطابق میل فرد ساکنش تنظیم شود. بنابراین، کابینش نه خیلی گرم بود و نه خیلی سرد. تشک و بالش‌ها از پرهای پگاسوس پُر شده بود (لئو به او اطمینان داده بود به هیچ پگاسوسی در فرآیند تولید این محصولات، آسیب نرسیده)، بنابراین تشک‌ها و بالش‌ها فوق‌ِ راحت بودند. فانوسی برنزی از سقف آویزان بود و با هر مقدار نوری که پایپر می‌خواست، می‌درخشید. بدنهٔ فانوس سوراخ‌های کوچکی داشت، بنابراین شب‌هنگام، صور فلکی نورانی روی دیوارهای کابین پایپر سوسو می‌زدند.

ذهن پایپر آن‌قدر درگیر فکرهای مختلف بود که تصور می‌کرد هرگز خوابش نخواهد برد. اما در تکان‌های کشتی و وزوز پاروهای هوایی که در دل آسمان پیش می‌رفتند، آرامشی صلح‌آمیز وجود داشت. بالاخره، پلک‌هایش سنگین شدند و به خواب رفت.

انگار تنها چند ثانیه خوابیده بود که صدای زنگ صبحانه بلند شد.

لئو در کابینش را زد: «هِی پایپر! داریم فرود می‌آییم.»

گیج و لرزان روی تختش نشست و پرسید: «فرود می‌آییم؟»

لئو در کابین را باز کرد و سرش را از لای در برد تو. دستش را روی چشم‌هایش گذاشته بود که اگر از بین انگشت‌هایش دزدکی نگاه نمی‌کرد، ژستی محترمانه بود. لئو با شیطنت پرسید: «سر و وضعت مرتبه؟»

ــ لئو!

لئو خندان گفت: «ببخشید. هِی! پیژامه‌های رنجرهای قدرتمندت خیلی قشنگه!»

ــ اینا رنجر نیستند. عقاب‌های قبیلهٔ چِروکی هستند.

ــ آره حتماً. به هر حال، طبق دستور سرکار، چند کیلومتر قبل از توپِکا فرود می‌آییم.

بعد نگاهی به بیرون کابین و به راهرو انداخت و از میان در خم شد: «و... اِم... مرسی که از من متنفر نیستی... به خاطر دیروز که کمپ ژوپیتر رو منفجر کردم.»

پایپر چشم‌هایش را مالید. واقعاً مراسم جشن در روم جدید دیروز بود؟ گفت: «اشکالی نداره لئو. کنترل کارهات دست خودت نبود.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۴۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۶۶۴ صفحه

حجم

۵۴۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۶۶۴ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان