دانلود و خرید کتاب تویی به جای همه سیدمهدی شجاعی
تصویر جلد کتاب تویی به جای همه

کتاب تویی به جای همه

معرفی کتاب تویی به جای همه

کتاب تویی به جای همه؛ حماسه سجادیه (کتاب اول) نوشتهٔ سیدمهدی شجاعی است و انتشارات نیستان هنر آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب تویی به جای همه؛ حماسه سجادیه (کتاب اول)

واقعهٔ عاشورا یک واقعهٔ اتفاقی و تصادفی نیست. و در عین حال، یک انقلاب یا قیام یا نهضت از پیش طراحی‌شده هم نیست. واقعهٔ عاشورا مبتنی بر یک سلسله وقایع چندده‌ساله است که در مکانی به نام کربلا و زمانی به نام عاشورا متبلور شده است. و این واقعه بدون دیدن و دانستن و فهمیدن آن سلسله وقایع، به‌هیچ‌وجه قابل‌درک نیست.

مقدمات واقعهٔ عاشورا از زمان حیات رسول خاتم شکل گرفته است. خداوند متعال، آخرین مشعل هدایتش را در تاریک‌ترین نقطهٔ جهان برافروخت. آخرین رسولش را در میان جاهل‌ترین، وحشی‌ترین و افسارگسیخته‌ترین مردم تاریخ برانگیخت. و بماند که نفس بعثت پیامبر در این زمان و مکان، خود یکی از بزرگ‌ترین معجزات خداوند بود.

طبیعی بود که در ابتدای کار، جاهلیت در مقابل دانش و بینش بایستد، سبعیت و وحشیگری در مقابل مهربانی و عطوفت، قد علم کند و ظلم و ستم، تسلیم عدل و مساوات نشود و استحمارگران مردم، مانع بیداری و هشیاری و استقلالشان شوند.

طبیعی بود که وجود چنین پیام‌آوری را معارض و مزاحم منافع و مطامع خود ببینند و تمام قدرت و توانشان را برای نابودی او به کار بگیرند و با همهٔ قوا مانع پیوستن مردم تحت‌ستم به منجی و حمایتگرشان شوند.

اگر کربلا صحنهٔ تقابل میان اسلام اصلی و بدلی بوده است، اگر فلسفهٔ شهادت حسین در کربلا، تبیین اسلام علوی و افشای اسلام اموی بوده است.

اگر حسین در کربلا به‌دست اسلام اموی به شهادت رسیده است، رسالت سجّاد پس از حسین استمرار و تداوم همان مسیر است.

نام حسین، یاد حسین و خون حسین، تنها با تبیین اسلام علوی و تشریح مختصات اسلام اموی، زنده می‌ماند و استمرار می‌یابد.

اینکه سجاد در تمام طول عمرش هر روز و هر ساعت به هر بهانه‌ای از حسین یاد می‌کند و از مصیبت حسین می‌گوید و در عزای حسین می‌گرید، صرفاً تداعی درد و داغ نیست. تبیین هدفی است که حسین جانش را فدای آن کرده است. تشریح مصادیقی است که حسین برای مفهوم کلی آن جان داده است.

تثبیت ملاک‌ها و معیارهایی است که حسین با خون خود بر پیشانی تاریخ حک کرده است.

اگر پس از عاشورا، رسالت سجاد، تداوم راه حسین است، این رسالت با تبیین مبانی و ملاک‌های تشخیص اسلام علوی و اسلام اموی، محقق می‌شود.

کتاب تویی به جای همه؛ حماسه سجادیه در رثای حضرت امام سجاد (ع) و رسالت او نوشته شده است.

خواندن کتاب تویی به جای همه؛ حماسه سجادیه (کتاب اول) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران امام چهارم شیعیان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب تویی به جای همه؛ حماسه سجادیه (کتاب اول)

«انگار که بر اساس یک قرار ناگذاشته، مسئولیت کاروان را از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام، زینب بر عهده داشته و از شام تا مدینه این رسالت را به حضرت سجّاد واگذاشته.

در کربلا و پس از آن، حال سجّاد چنان نبوده که بتواند پناه و تکیه‌گاه کاروان شود و حتی لحظاتی پیش آمده که سجّاد نیز خود نیازمند پناه و تکیه‌گاه بوده و زینب، یک‌تنه بار او و همهٔ زنان و کودکان کاروان را بر دوش گرفته و خم به ابرو نیاورده.

از کوفه تا شام، سجّاد به‌تدریج از آن بیماری طاقت‌سوز فاصله گرفته و توانِ ازتن‌رفته را باز یافته.

گویی آن بیماری خدادادی برای سجّاد چنان سخت بوده که تحمل غُل‌وزنجیر بر دست و پا، آسان می‌نموده. زنجیری که حلقه‌های آن در هُرم آفتاب، گداخته شده و پوست و گوشت را سوزانده و بر استخوان نشسته.

زینب در کوفه -چه کوچه و بازار و خیابانش و چه کاخ ابن‌زیادش- و نیز تمام مسیر کوفه تا شام را میدان‌دار بوده، اهالی کاروان را زیر بال‌وپر گرفته و از هر گزند و تعرضی مصونشان داشته و دشمن را در هر هجمه و برنامه‌ای ناکام گذاشته.

در شام، زینب و سجّاد هر دو شانه‌به‌شانه ایستاده‌اند و به هم توش‌وتوان بخشیده‌اند و روشنگری کرده‌اند. و پوزهٔ دشمن را به خاک مالیده‌اند و او را دچار رسوایی و انفعال و عقب‌نشینی کرده‌اند.

معلوم نیست که در شام چه اتفاقی افتاده که پس از آن، زینب، ایستایی و استواری‌اش رو به کاهش گذاشته و آن قدرت و اقتدار پیشینش بازنگشته. انگار از فاصلهٔ شام تا مدینه، خورشید وجودش رو به افول نهاده و منزل‌به‌منزل کم‌رنگ‌تر و بی‌رمق‌تر شده.

شاید خرابه‌نشینی، همای شکوه و وقار و عزّت را دل‌آزرده کرده.

شاید در خرابه، مصیبتی سهمگین، تتمهٔ صبوری‌اش را به یغما برده و کمرش را شکسته.

شاید بر بانوی اعلی‌علّیین مواجهه با ساکنین اسفل‌السافلین گران آمده.

شاید مشاهدهٔ گمراهی و جهالت مردم بر باور دختر پیامبرِ هدایتگر سنگین نشسته.

شاید که شام، تمامی اتفاقات شام، جراحت عمیق کربلا را نمک‌سود کرده.

و شاید که این کم‌جانی و خستگی‌اش، مستقیم، معطوف شام نبوده، بلکه از کربلا به‌تدریج هرچه رمق در تن و قرار در جان داشته به جان دیگران ریخته و خود به‌تدریج فروریخته.

مثل شمعی که جان خود را فدای روشنی راه دیگران می‌کند و همهٔ توانش را برای ایستادن و روشنی بخشیدن به کار می‌گیرد اما استواری‌اش به‌تدریج کاهش می‌یابد و علی‌رغم اینکه توش‌وتوانی برای ایستادن ندارد، همچنان که آب می‌شود و بر زمین نقش می‌بندد، از تک‌وتا نمی‌افتد و شعله‌اش را پُرفروغ نگاه می‌دارد.

مثل راه‌نورد قلّه‌پیمایی که تمام توانش را برای صعود به کار می‌گیرد و خرج راه می‌کند اما به چندگامی قلهٔ بکر و پانخورده که می‌رسد هیچ رمقی در تنش باقی نمی‌ماند و گام‌های مانده را از روح و جان وام می‌گیرد و وقتی که پا بر بام جهان و بلندترین نقطهٔ عالم امکان می‌گذارد از هوش می‌رود و بعد از آن، بی‌آنکه بخواهد یا بداند، دستش پرچم صبر و صلابت را بر چکاد قله می‌نشاند.»

معرفی نویسنده
عکس سیدمهدی شجاعی
سیدمهدی شجاعی
ایرانی

سید مهدی شجاعی نویسنده، رمان‌نویس، روزنامه‌نگار و فیلمنامه‌نویس فعال و مشهور ایرانی است. او در دوران نویسندگی خود بیشتر به داستان‌نویسی پرداخت و داستان‌های کوتاه و بلند زیادی در حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان و همچنین ادبیات مذهبی نوشت. شجاعی در دوران کار حرفه‌ای خود به عنوان فیلمنامه‌نویس نیز فعالیت داشته و تاکنون از فیلمنامه‌های او در تلویزیون و سینما، چندین فیلم ساخته شده است. سیدمهدی شجاعی به دلیل نوشتن کتاب‌های برجسته‌ در زمینه‌های معنوی و اجتماعی نیز شهرت دارد.

Naren Boom
۱۴۰۲/۰۵/۰۴

عالی بود💯

کاربر 7388346
۱۴۰۲/۰۸/۰۴

خیلی خیلی گرونه

میم مهاجر
۱۴۰۲/۱۲/۲۹

نویسنده به صورت بریده بریده، به وقایع مختلف پیرامون حضرت سجاد(ع) می‌پردازه. شروع کتاب با روایت از زاویه دید شیطان هست که جالب و متفاوته. تا به حال سه جلد از این مجموعه منتشر شده، باید کتاب‌های بعد رو هم مطالعه

- بیشتر
عاطفه
۱۴۰۳/۰۵/۱۱

این کتاب مانیفست جهان بینی دینی است. دینی که سالیان طولانی، اشتباه معرفی شده. ضمن این که یک تحلیل تاریخی و یک اثر ادبی فوق العاده است.

ho_s_na
۱۴۰۲/۰۵/۲۹

کتاب محتوای خیلی خوبی داشت ولی تا حدودی حاوی برخورد سلیقه‌ای با مسائل تخصصی دینی بود.

هزینهٔ خر کردن مردم خیلی کمتر از هزینهٔ سرکوب‌کردنشان است. درد و خون‌ریزی هم ندارد.
چڪاوڪ
قادر مطلق فقط خداست.
چڪاوڪ
هرگاه با انسان‌های بی‌همه‌چیز مواجه شدید ریشه‌اش را در لقمهٔ حرام بجویید.
چڪاوڪ
نبض زمین و اهل آن، در دستان امام هر زمان است. او است که بر جسم و جان زمین، احاطه و اشراف دارد. او است که دردها و زخم‌ها و تاول‌های زمین و اهل آن را به‌خوبی می‌شناسد و از درمان‌ها و مرهم‌ها نیز به‌تمام‌وکمال آگاه است. او است که موقعیت بشر را در منحنیِ صعود یا نزول، به‌روشنی می‌بیند و جایگاه و رسالت و مسئولیت خود را برای رشد و کمال بشر، ادراک و احساس می‌کند.
چڪاوڪ
فتنه به‌مراتب از قتل، شنیع‌تر و خطرناک‌تر است.
چڪاوڪ
به نام اسلام، نام اسلام را مخدوش کردن است آنچه غیرت حسینی را می‌جنباند.
چڪاوڪ
اصلی‌ترین و مهم‌ترین شاخصهٔ اسلام اموی، نفاق است.
چڪاوڪ
امیرالمؤمنین در چهارمین سال حکومتش، وقتی به مردم گزارش کار می‌دهد می‌فرماید: "اکنون در تمام بلاد مسلمین، هیچ فقیری وجود ندارد. هیچ‌کس محتاج آب و نان و مسکن نیست. مردم، مردمی که به نان جو محتاج بودند و از داشتنش دریغ می‌شدند و نان گندم را آرزویی دست‌نیافتنی می‌دیدند اکنون همگی قوت غالبشان نان گندم است. همهٔ مردم، خانه و سرپناهی از آن خود دارند. هیچ‌کس بی‌خان‌ومان نیست. هیچ‌کس محتاج و مستأجر دیگری نیست." طرفه آنکه در گزارش حضرت، هیچ حرفی از اجرای حدود و احکام نیست. هیچ کلامی در باب شرع و شریعت نیست. هیچ‌آماری از ارتقای معنویت نیست.
چڪاوڪ
اسلام اموی در حالی مدعی دین‌داری و زعامت مسلمانان و دین‌داران است که کمترین اعتقادی به خدا و پیامبر و اسلام و معاد و قرآن ندارد. به هیچ دین و پیامبر و هیچ امر قدسی و آسمانی باور ندارد. اگر باور و اعتقادی داشته باشد، به همان بت‌های زمان جاهلیت است. و اگر جای پایش محکم شود و حکومتش ادامه پیدا کند، کفر و نفاق خود را آشکار می‌سازد و از عداوت و دشمنی‌اش با محمد و علی و خدایشان پرده برمی‌دارد.
چڪاوڪ
لاَقَعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ درست وسط صراط مستقیمت می‌نشینم و شکار می‌کنم. آب و روغنم را روی همین جادهٔ مستقیمت می‌ریزم و لغزنده‌اش می‌کنم تا مسافرانت روی همین جادهٔ مطمئن و استوار، لیز بخورند و بُکسُوات بکنند.
چڪاوڪ
اطاعت به ضرب‌وزور و تهدید و ارعاب کجا و اطاعت قلبی و مؤمنانه و عاشقانه کجا؟
چڪاوڪ
امر به معروف و نهی از منکر حضرت حسین در جایگاه حکومت نسبت به مردم نیست. از خاستگاه اسلام و مردم، در مقابل حکومت است.
چڪاوڪ
اسلام علوی کاری به کار آن حکومت‌ها که به راه خود می‌روند و از دین خدا برای تحکیم پایه‌های حکومت خود بر مردم بهره نمی‌برند، ندارد. بر همین اساس، در حکومت علی، هیچ لشکری به هیچ کشوری گسیل نمی‌شود و هیچ تلاشی برای نابودی و سرنگونی هیچ حکومتی صورت نمی‌گیرد. اما همان علی در مقابل حکومتی که به نام اسلام بر مردم ستم می‌کند می‌ایستد و فرزند همان علی، سکوت و سکون در مقابل چنین حکومتی را جایز نمی‌شمرد و واقعهٔ کربلا و عاشورا درست بر همین اساس شکل می‌گیرد.
چڪاوڪ
امام پیش و بیش از اینکه با زمین کار داشته باشد با آسمان کار دارد. باید کار زمین را در آسمان پی بگیرد، اصلاح کند و سامان ببخشد. امام تنها کسی است که می‌تواند قفل‌های آسمان را با دعا و مناجات و توبه و انابه و استغفار بگشاید.
چڪاوڪ
حسین در کربلا جانش را فدای فهم بشریت می‌کند. جانش را فدا می‌کند تا به بشریت -انسان سال شصت‌ویک هجرت تا انسان آخرالزمان و ظهور موعود- ماهیت حق و باطل را بشناساند. تا به انسان در گسترهٔ تاریخ بفهماند آن حکومتی که به حق، عمل نمی‌کند و از باطل اجتناب نمی‌ورزد عاقبت به قتل حقیقت دست می‌یازد حتی اگر با شعار پیروی از حقیقت، به میدان آمده باشد. بفهماند که آن حکومتی که بد عمل می‌کند و به بدی میدان می‌دهد، عاقبت فرزند پیامبرش را به مسلخ می‌برد، حتی اگر لباس همان پیامبر را پوشیده باشد و بر منبر و مسند همان پیامبر نشسته باشد.
چڪاوڪ
چرا زینب به‌عنوان مبین و مفسر حرکت حسین، در مقابل حکومت اموی، از میان همهٔ آیات قرآن به این آیه استشهاد می‌کند: "ثُمَّ کانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُ واالسُّوأَی أَنْ کذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ" آن‌ها که بد عمل می‌کنند عاقبت مقابل آیات روشن الهی می‌ایستند. آن حکومت‌ها که مرتکب خلاف می‌شوند، عاقبت نشانه‌های روشن خدا را تکذیب می‌کنند. آن حکومت‌ها که از حق و حقیقت فاصله می‌گیرند و از باطل اجتناب نمی‌کنند، در نهایت نماد حقیقت را قربانی مطامع خود می‌کنند. اسلام علوی به آن حکومت‌ها که با مردم خود صادقند با هرعقیده‌ای که باشند، احترام می‌گذارد. اسلام علوی آن حکومت‌ها را که به‌راستی منتخب و مقبول مردمند، محترم می‌شمارد. اسلام علوی با آن حکومت‌ها که دروغ نمی‌گویند و تقلب نمی‌کنند و از دین خدا مایه نمی‌گذارند و بدل را به‌جای اصل نمی‌فروشند، سر جنگ ندارد.
چڪاوڪ
این که هرکه، هرچه گفت در جا تلافی کنی سیاست نیست. کاری است که بچه‌ها در کوچه و خیابان می‌کنند.
چڪاوڪ
اگر از من بپرسند در میان تیرهایی که در عمرت پرتاب کرده‌ای کدام‌یک به هدف، نزدیک‌تر بوده، می‌گویم معاویه. نزدیک، نه. درست خود هدف. درمورد معاویه حقیقتاً زده‌ام به خال. ذوق‌زده فریادزدم: خال! و عدّه‌ای شنیدند و او را "خال" صدا زدند. بعد دیدند که خالِ خالی، خیلی فخامت ندارد. گفتند چه‌کار کنیم؟ گفتم: "خال‌المؤمنین" صدایش کنید. آق‌دایی مؤمنین!
چڪاوڪ
دقیق‌ترین تعبیر را امام صادق علیه‌السلام درمورد بنی‌امیه و اسلام اموی بیان کرده است: بنی‌امیه اجازه دادند که مردم ایمان را یاد بگیرند اما اجازه ندادند که مفهوم کفر و فسق را بفهمند به این دلیل که وقتی کفرشان آشکار می‌شود یا مرتکب فسق و فجور می‌شوند، مردم تعریفی از ماهیت فکر و فعلشان نداشته باشند.
چڪاوڪ
تلبیس شیطان است آنچه اسلام علوی با آن سر ستیز دارد. سوءاستفاده از حقیقت است آنچه اسلام علوی برنمی‌تابد.
چڪاوڪ

حجم

۲۶۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۲۵ صفحه

حجم

۲۶۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۲۵ صفحه

قیمت:
۹۵,۶۲۵
۲۸,۶۸۷
۷۰%
تومان