
کتاب سیاوش آغاز گشت
معرفی کتاب سیاوش آغاز گشت
کتاب سیاوش آغاز گشت نوشتهٔ صادق عاشورپور است. انتشارات نیستان هنر این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات نمایشی ایران قرار میگیرد، نمایشنامهای است که با اقتباس از اسطورهٔ «سیاوش» برای صحنه نوشته شده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سیاوش آغاز گشت اثر صادق عاشورپور
کتاب «سیاوش آغاز گشت» که نخستینبار در سال ۱۴۰۲ در ایران منتشر شد، یک نمایشنامهٔ ایرانی و اقتباسی است. «صادق عاشورپور» برای نوشتن این متن نمایشی از داستان سیاوش در شاهنامهٔ ابوالقاسم فردوسی اقتباس کرده است. این نمایشنامه با نگاه به سیستم فاصلهگذاریِ برتولت برشت در تئاتر روایی (Epic) نوشته شده است. نویسنده با این اثر نقش بارز و مهمّ هنر تئاتر در جامعه و فرهنگ ایران را نشان داده و بهطور گستردهای تأکید کرده است که تئاتر ایران چه در داخل و چه بهعنوان یک فرهنگ جهانی، نیازمند بهرهگیری از منابع فرهنگی خالص خودش است. «صادق عاشورپور» از دو نثر متفاوت استفاده کرده و توضیحصحنهها را بهصورت نثر (فارسی دری) و گفتوگوی شخصیتها را با نثر (پهلوی) پارسیِ سره نوشته است.
شخصیتهای این نمایشنامه که از کاخ افراسیاب آغاز شده، عبارتند از افراسیاب، پیران، گرسیوز، پیلَسم، گروی، دمور، جهن، گلباد. نتهن، هومان، پولاد. سربازان، کاهن، فرنگیس، نگهبان، گلشهر، رستم، سیاوش، زنگه، بهرام، مقیمان اردوگاه، نگهبان، پیک، داور، آکو، یاران و همراهان سیاوش، سام راهبین، سرباز تورانی، زنان سوگوار.
خلاصه داستان نمایشنامه سیاوش آغاز گشت
سیاوش، پسر کاووس و نوهٔ کِیقُباد (پادشاه ایران) در دوران کودکی به سیستان نزد رستم رفت و تحت تعلیم او در زمینههای جنگ، شکار و آیینهای زندگی قرار گرفت. پس از هفت سال، سیاوش به دربار پدر بازگشت و در هنرهای رزمی و پهلوانی برجسته شد. کاووس همسرش سودابه را داشت که دختر شاه هاماوران و دلباختهٔ سیاوش بود. سیاوش عشق او را نپذیرفت. سودابه برای به دست آوردن این عشق اقداماتی کرد، اما نتواست سیاوش را به خود جلب کند. در نتیجه برای جلوگیری از رسوایی خود به سیاوش تهمت زد که قصد ازدواج با او را داشته است. سیاوش برای اثبات بیگناهیاش خود را در آتش قرار داد و سالم از آن بیرون آمد. این رویداد موجب روشنشدن حقیقت و محکومیت سودابه شد. کاووس پس از این واقعه تصمیم به کشتن سودابه گرفت، اما سیاوش از او خواست که او را ببخشد. در این هنگام افراسیاب، پادشاه توران به ایران حمله کرد و بخشهایی از سرزمین ایران را تصرف کرد. سیاوش برای رهایی از فساد دربار از پدرش خواست او را به جنگ با افراسیاب بفرستد.
چرا باید کتاب سیاوش آغاز گشت را بخوانیم؟
مطالعهٔ این اثر شما را با اقتباسی از یک داستان کهن و مشهورِ ایرانزمین همراه میکند که به قلم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه روایت شده است.
کتاب سیاوش آغاز گشت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی ایران و قالب نمایشنامهٔ اقتباسی درمورد داستان سیاوش پیشنهاد میکنیم.
درباره صادق عاشورپور
«صادق عاشورپور» زادهٔ سال ۱۳۳۲، از اساتید پیشکسوت ادبیات نمایشی ایران بهویژه ادبیات نمایشی سنتی ایرانی به شمار میرود. بهگفتهٔ خودش از ۱۶سالگی در وادی هنر نمایشی ایرانی به فعالیت مشغول بوده است؛ نوشته، بازی و کارگردانی کرده است. نام او بیش از هر چیز با هنر نمایشنامهنویسی و پژوهش در نمایشهای سنتی ایرانی از جمله گونههای نمایشی «سیاهبازی» و «تختحوضی» پیوند خورده است. «فرمانِ خاتون» نام مجموعه نمایشنامهای از او است که شامل شش نمایشنامه با عنوان «کچل و پهلوان»، «فرمان خاتون»، «طاووس»، «گازر»، «کدام یک از ما» و «طاووس» است که همگی با هدف نگاهی تازه و دوباره از سوی هنرمندان و علاقهمندان به هنر نمایش به داشتههای ملی ما در این هنر نگارش یافته است. «اجرای ویژه» مجموعه نمایشنامهای دیگر از این نویسندهٔ ایرانی است که در انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است. از آثار دیگرِ منتشرشدهٔ صادق عاشورپور در این انتشارات میتوان به کتابهای «سیاوش آغاز گشت»، «فرزند فریاد»، «شاکی»، «سقای دیگر»، «پنج طیاطر» و «کاری باید کرد» اشاره کرد.
بخشی از کتاب سیاوش آغاز گشت
«سیاوش خواب میبیند
خوابگاه، سیاوش و فرنگیس، در زیر نور نقرهگون شب که از دریچهٔ سقف تابیده به درون و با نور شمعهای لرزان در شمعدانیها در جدال. سیاوش چونان بیسرپناهی در سرمای زمستان، در لرز، لرز سیاوش دم به دم شدید و شدیدتر میشود. در این بین فرنگیس نالهای کرده غلطی میزند، که سیاوش نعرهزنان از خواب میپرد و از نعرهٔ سییاوش فرنگیس هراسان از خواب میجهد و متوجهٔ سیاوش میشود.
فرنگیس: خسرو من، خسرو من... ناگه از خواب جستن و ایدون فریاد زدن و خوی کردن؟، چه پیش آمد تو را؟،
سیاوش: آسیمه مباش و هراسناک خوب من، ایچ نیست.
فرنگس: ایدون، هراسان جَستنت از خواب، خواب میدیدی آیا؟،
سیاوش: خواب میدیدم آری، خوب من.
فرنگیس: مرا گوی آنچ دیدی در خواب چه بود؟،
سیاوش: هان...، یکی رود دیدم به خواب پرآب و خروشان، همچند آموی، به یک سوی رود من بودم به دگرسوی رود، رده اندر رده، جنگی مردان تو رانی، تا بیکران.
فرنگیس: که بود سالار آن جنگی مردان تورانی؟،
سیاوش: بابت بود، افراسیاب.
فرنگیس: (یکه میخورد) هِئه...،
سیاوش: به نزدیکش شدم به مُست.
فرنگیس: بابم را پاسخ چه بود، بر تو؟،
سیاوش: روی گرداند ز من وایچم پاسخ نگفت.
فرنگیس: پس آنگاه؟،
سیاوش: شمالهای افروخت در آن دم، گرسیوز افدرت.
فرنگیس: پرفریب...، به جانش فتد آتش افروختهاش.
سیاوش: آتش بر سیاوشگرد افکند، به دمی شهر بسوخت، با هر آنچ در آن بود، و من نیز سوختم.
فرنگیس: آن سپاه که خود سالار بود پدرم؟،
سیاوش: به فرمود پدرت، برکشند نای، زنند سنج و نوازند، هندی درای.
فرنگیس: از بهر چه؟
سیاوش: یورش به سیاوشگرد، تابکشند مردمان و به آتش کشند و بسوزانند، هر چه هست در آن.
فرنگیس: وای، وای، وای... خوابی ایدون دهشتناک.
سیاوش سر تکان میدهد، در حاکمیّت سکوتی سنگین هر دو در خود غرق میشوند.
فرنگیس: خسرو من.
سیاوش: خوب من.
فرنگیس: چه اندیشه داری به سر؟،
سیاوش: اندیشهٔ آنچ رخ خواهد نمود.
فرنگیس: چه رخ خواهد نمود، خسرو من.»
حجم
۱۳۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۳۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه