
کتاب مجموع پریشانی
معرفی کتاب مجموع پریشانی
کتاب مجموع پریشانی سرودهٔ قربان ولیئی است. انتشارات نیستان هنر این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ شعر معاصر ایران قرار میگیرد، یک مجموعه غزل است که از سال ۱۳۸۲ تا سال ۱۳۹۳ سروده شده است. ۲۳۹ غزل در کتاب حاضر قرار گرفته است که مضامینی دینی و فرازمینی دارند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مجموع پریشانی اثر قربان ولیئی
کتاب «مجموع پریشانی» که چاپ اول آن در سال ۱۳۹۵ و چاپ دوم آن در ۱۴۰۲ در ایران منتشر شده، یک مجموعه غزل است که «قربان ولیئی» آن را از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۳ سروده است. این غزلها پیش از این در چهار کتاب با نامهای «ترنم داوودی سکوت»، «باید نوشت نام تو را با پرندهها»، «جوانشدن جاودانگی» و «لحظهٔ جهان» در کنار سایر اشعار این شاعر منتشر شده است. گفته شده است که شعر «قربان ولیئی» در میان شاعران همزمان خود و حتی در میان شاعرانی که مانند او دستی در سرایش اشعار با مضامین فرازمینی و دینی دارند، از یک منظر ویژه قابل تشخیص و اعتنا است و آن تشخص فکوری است که شاعر از محتوای شعرش ساخته و در قالب کلمات به ارائهٔ آن پرداخته است. شعر این شاعر ایرانی را میتوان شعری با مفاهیمی غیرعمومی اما ساختهوپرداختهشده برای افرادی دانست که از شعر بیشتر از برطرفکردن نیازها و احساسات روزانه انتظار میکشند. شعر او برای تعمق و تفکر مخاطب است؛ شعری که نمیتوان بهسادگی از بندهایش گذشت. ۲۳۹ غزل در کتاب حاضر قرار گرفته است.
چرا باید کتاب مجموع پریشانی را بخوانیم؟
مطالعهٔ این اثر شما را با یک مجموعه غزل معاصر روبهرو میکند که مضامینی فرازمینی و دینی دارد.
کتاب مجموع پریشانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر و کلاسیک ایران و قالب غزل پیشنهاد میکنیم.
درباره قربان ولیئی
«قربان ولیئی» در سال ۱۳۴۹ در شهرستان صحنه در کرمانشاه به دنیا آمد. دکترای زبان و ادبیات فارسی را دریافت کرد و بهعنوان دانشیار در دانشگاه زنجان مشغول به تدریس شد. در سال ۱۳۷۹ اولین كتاب او در مجموعهٔ «گزيدهٔ ادبیات معاصر» منتشر شد. «یوسفعلی میرشکاک» معتقد بوده است که غزلهای این شاعر در میان صدها غزل دیگر خود را نشان میدهد؛ زیرا عالم خاص عرفانی شاعر را در اشعارش میبینیم. اشعار «قربان ولیئی» را برگرفته از سبک و سلوک زندگی او دانستهاند.
بخشی از کتاب مجموع پریشانی
«نوشیده بود چشم تو آب حیات را
کز هوش برده بود نگاهت فرات را
وقتی نسیم گرم مناجات میشود
تکرار میکنند درختان صدات را
موقوف باز کردن ابواب کردهاند
دستان از تعلّق عالم رهات را
چشمت شفای عاجل دلهای عاشق است
پلکی بزن گشودن باب نجات را
با ذات عشق دم زده بودی، عجیب نیست
میآورد نسیم تو عطر صفات را»
*
«ای سُرور سُکرانگیز، ای تکامل انگور
ای طریق مهرآمیز تا مقام نورانور
مینویسمت ای عشق با شکسته نستعلیق
مینوازمت ای عشق با دف و نی و تنبور
اذن دیدن خویشی، ای تمام درویشی
تو تجلّی تامی، از تو ذرّه ذرّه طور
شور صور اسرافیل، بالهای جبرائیل
با تو میشود نزدیک، هرکه هرچه دورادور
رمز هر چه شطّاحی، راز هرچه آگاهی
بانگ پیر بسطامی، رنگ چهرهٔ منصور
شور هرچه آهنگی، ای دلیل بیرنگی
در خروش هر چنگی، در سکوت هر ماهور
ای ندای داوودی، اصل اصل هر بودی
در هوای تو رقصان شعلههای هر مزمور
نور هاشم حدّاد، شور پیر دولابی
رودخانهٔ جاری در نیایش تاگور
منطق تو دیگرگون، سالک تو غرق خون
رنج پیر کنعانی، درد شیخ نیشابور
ای تو حشر و محشر من، گرد آمده در من
بلخ و غزنه و تبریز، جام و دهلی و لاهور»
حجم
۱۷۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۷ صفحه
حجم
۱۷۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۷ صفحه