دانلود و خرید کتاب حاء. سین. نون سیدعلی شجاعی
تصویر جلد کتاب حاء. سین. نون

کتاب حاء. سین. نون

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۴۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب حاء. سین. نون

کتاب حاء. سین. نون یکی از آثار سید علی شجاعی است که به زندگی نخستین فرزند امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) و دومین امام شیعیان را برای ما تعریف می‌کند. کتاب حاء. سین. نون در بیست و پنجمین دوره جایزه کتاب فصل به عنوان اثر برگزیده در حوزه رمان انتخاب شده است.

درباره کتاب حاء. سین. نون

کتاب حاء. سین. نون زندگی امام حسن مجتبی (ع) را از زمانی که حضرت علی (ع) به شهادت رسید و خلافت او‌‌ آغاز شد تا روز شهادت ایشان را برای ما به تصویر می‌کشد. موضوع صلح محور اصلی این کتاب است. سید علی شجاعی در کتاب حاء. سین. نون با رفت و برگشت‌های راوی بین دو جبهه امام و معاویه و بازسازی و بازیابی اهداف، شخصیت معاویه، تصویری جدید از صلح امام به مخاطبانش نشان می‌دهد. سید علی شجاعی در این کتاب به روایت و بررسی 11 سال آخر زندگی امام حسن مجتبی (ع) که شامل ایام صلح و سپس شهادت ایشان است، پرداخته است.  او با توضیح دادن شخصیت حضرت و رفتارشان در برابر مکر معاویه، سعی کرده تا کمی از اسرار پنهان و پوشیده‌ی انتخاب‌های امام را برای ما آشکار کند.

درباره تاریخ اسلام با موضوعیت ائمه و اهل بیت نوشتن، با وجود اینکه جذابیت‌هایی دارد اما در کل کار سخت و دشواری است؛ به‌خصوص نحوه شخصیت‌پردازی و یا زمانی که نویسنده سعی می‌کند از تخیل خودش، برای پربارتر شدن داستان استفاده کند. در این شرایط نوشتن چنین داستانی تبدیل می‌شود به راه رفتن روی لبه‌ی باریکی که هر لحظه امکان دارد از روی آن لیز بخورید و درصورت عدم توجه می‌تواند باعث به‌وجود آمدن حاشیه‌هایی شود که کل کار نویسنده را نیز زیر سؤال ببرد. مهم‌ترین ویژگی کتاب حاء. سین. نون به سلامت جستن از روی همان لبۀ تیزی است. نام‌گذاری زیبا و خلاقانه این رمان نیز یکی دیگر از ویژگی‌های قابل توجه این کتاب است.

این اثر درباره‌ی یکی از پیچیده‌ترین وقایع اسلام است که باتوجه به شرایط غیرعادی امام حسن مجتبی (ع) و پیام صلح ایشان با یکی از بدنام‌ترین خلیفه‌های اسلام، با تحلیل‌های گوناگون و اظهار نظرهای متناقض، همراه بوده که همه این‌ها اشاره به حساسیت زیاد این موضوع برای نوشتن رمان دارد.

خواندن کتاب حاء. سین. نون را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

کتاب حاء. سین. نون برای اهل مذهب و تاریخ بسیار مناسب است و همزمان هم یک داستان مذهبی و هم تاریخ اسلام را برای ما روایت می‌کند.

درباره سید علی شجاعی

سید علی شجاعی نویسنده‌ی ایرانی و فرزند سید مهدی شجاعی است که او هم نویسنده است. او در رشته مهندسی صنایع در گرایش سیستم‌ها فارغ‌التحصیل شده‌اند. او در سال ۱۳۸۳ با ۲۵ اثر نمایشگاه انفرادی هنرهای ‌مفهومی را در حوزه کانسپچوآل آرت برگزار کرد. سید علی شجاعی بیش از صد اثر چاپ شده در حوزه پوستر، جلد کتاب و نشانه دارد و هم‌چنین مدتی قائم‌مقام انتشارات کتاب نیستان نیز بوده است. او مدتی را نیز به تدریس فلسفه اسلامی، فلسفه غرب، منطق و کلام، نویسندگی، چیستی و چرایی رمان آئینی، داستان درمانی مشغول بوده است.

از دیگر کتاب‌های او می‌توان به کتاب‌های نیم من بوق، ابن پشم پانزده و موش و گربه و باقی دوستان اشاره کرد.

بخش هایی از کتاب حاء. سین. نون

- سال‌هاست که مرده اما… اما نامش را تا کنار نام خدا بالا برد…

آه بلندی می‌کشد:

- عجب همتی داشتی محمد! که اکنون هر روز بر سر مأذنه‌ها، نامت را بعد الله فریاد می‌زنند.

برایش قدری شراب می‌ریزم:

- گلو تازه کن که شراب خرمای حجاز است. حکم نوشدارو دارد، بر مرده بریزی جان می‌گیرد…

خودم هم جامی برمی دارم:

- خودت را خسته چه لاطائلاتی می‌کنی معاویه! اصلاً روزی هزار بار بر سر مأذنه‌ها نامش را فریاد کنند، اصلاً بگو پیش از نام خدا بخوانند، من و تو را چه زیانی می‌رسد؟ به ازای هر اذان که سکه‌ای از خزانه شام کم نمی‌شود یا کنیزی از آغوش مان یا بلادی از حکمرانی مان یا… چه می‌دانم، ضرری نمی‌کنیم از دین محمد.

جام را یک نفس می‌نوشم:

- البته که برای ما یکسر سود بوده این حکایت .

معاویه خلط دهانش را جایی کنار تخت می‌اندازد:

- یا تو پسر ابوسفیان نیستی یا من؛ که انقدر نمی‌فهمی و اسباب حماقت علم می‌کنی…

خودش را نزدیک ترم می‌کشاند و شمرده شمرده:

- همانی که نامش را بعد از نام خدا بر سر مأذنه‌ها می‌خوانند؛ داغ «ابناء الطلقاء» بر پیشانی مان زده ابله. می‌فهمی؟ یعنی تا همیشه‌ای که نام او در تاریخ می‌ماند، کنارش ننگ فرزندان امیه هم می‌درخشد…

چشمانش را می‌بندد:

- ابناء الطلقاء…

نامه را که همچنان در دست داشتم، مقابلش می‌گذارم:

- برای تاریخ وقت بسیار داریم، عجالتاً برای این غائله تدبیر کنیم.

معاویه می‌خندد، بلند، قهقهه می‌زند:

- باید به شکرانه این سرور، با همه کنیزان شام بخوابم… احمق! تاریخ و این غائله، اینجا به هم می‌رسند! کجایی محمد که ببینی، آن قمار که تاسش را تو انداختی به ابتدا، من برنده ام.


maria
۱۴۰۱/۰۳/۱۰

چقدر غصه خوردم برای مظلومیت سرورمون ،امام مجتبی (ع)، و وحشت کردم از اینکه نکنه ما هم روزی پشت اماممون رو اینطور خالی کنیم نکنه اونقدر فریفته ی دنیا بشیم که بین دو انتخابِ امام و دنیا، دنیا رو انتخاب کنیم . . . کتاب

- بیشتر
۱۴۰۱/۱۰/۲۱

کتاب خوبیه اوایل کتاب ممکنه بعضی سردرگمی پیدا کنند و نیاز به خواندن مجدد کتاب باشه ولی در کل کتاب مختصر و مفیدی هست لطفا اگر کتاب خوب دیگری در مورد امام حسن یا دوران زندگی ایشون میشناسید معرفی کنید ممنون🌼

عرفان
۱۴۰۱/۰۲/۳۱

ماجرایی که با شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و به خلافت رسیدن امام حسن(ع) آغاز و با شهادت مظلومانه ایشان به پایان می‌رسد؛ با نثری فاخر و متنی عبرت آموز. صلی الله علیک یا حسن بن علی؛ یا معزالمومنین

ahmad
۱۴۰۱/۰۲/۰۷

خدا هر که را بخواهد عزت می دهد و ... داستان در خصوص جنگ امام حسن علیه السلام با معاویه و صلح اجباری ایشان هست. با خواندن کتاب هم پی به مظلومیت امام می‌بریم هم سیاست و دانش الهی ایشان.

زهرا جاویدی
۱۴۰۱/۰۱/۳۰

داستان از شهادت امام علی و آغاز امامت امام حسن ( ع) آغاز می شود و در ادامه، داستان حول محور نحوه شکل گیری جنگ میان امام و معاویه ، بی وفایی یاران امام، دروغ پردازی های معاویه و عمرو

- بیشتر
"مُسٰافِرِمٰاھ؛
۱۴۰۱/۰۱/۲۶

فوق العادهـ..👌 #پیشنهادمطالعه

N.Sh
۱۴۰۱/۱۰/۱۱

کتاب خوبی بود مخصوصا این که کتاب درمورد امام حسن مجتبی کم نوشته شده واین کتاب ساده وروان بود ولی به نظرمن میتونست بهتر نوشته بشه

عاطفه سادات
۱۴۰۱/۰۷/۰۵

ماجرای صلح امام مجتبی با روایتگری زیبای سید علی شجاعی فقط اونجا که امام تیر میخوره و معلوم میشه در نماز زره پوشیده ح س ن واقعا معنای حسن می دهد

کاربر ۶۳۴۴۰۷۸
۱۴۰۲/۰۳/۱۶

کتابی بسیار زیبا و تاثیرگذار درباره ی امام حسن ع بود از نویسنده ممنونم خداوند متعال به ایشان خیر کثیر عنایت فرماید

کارنبر1234598765
۱۴۰۱/۰۳/۰۲

امام حسن مظلوم،سبط اکبر خدا بقلم ایشون برکت بده

به هیچ رو جنگ آغاز نکنید تا تیری به ابتدا اندازند.
العبد
حسن قنوتش را بلند می‌خواند: - یا من بسلطانه ینتصر المظلوم، و بعونه یعتصم المکلوم، سبقت مشیّتک و تمّت کلمتک و أنت علی کل شیء قدیر، و بما تمضیه خبیر، یا حاضر کلّ غیب، و عالم کلّ سر، و ملجأ کلّ مضطر... ای عالم به هر سر و ضمیر... ای پناه هر بی‌پناه و درمانده...
مشکیجه:)
با گوش‌های خودم شنیدم که محمد در مسجد می‌گفت «لو کان العقل رجلاً لکان الحسن»، اگر همه عقل به هیبت مردی درمی‌آمد، آن مرد حسن بود...
زهرا جاویدی
بغض می‌نشیند در گلویش و اشک هم در چشمان امام، که اکنون نگاهش به من: - مأجور باشی به ابتلای دو فرزند عبیدالله، اما ما اسبِ هیچ جنگ و خصومت زین نمی‌کنیم به آغاز، که حق رعیت است بر حاکم، حفظ جان و مال. نگاه امام میان‌مان می‌چرخد: - مگر آنکه به ظلم قیام کنند و به عصیان برخیزند... چون اتمام حجت و دعوت‌مان به حق، ایشان را رسیده باشد.
العبد
در میدان مسکن و غبار برخاسته از ستیز، حق و باطل به هم آمیخته و دشوار است دانستن واقعیت. معاویه و لشگر شام، بیش از آن که شمشیر بگیرند، شایعه می‌سازند و دروغ می‌پرورند... و اکنون هم منتظریم که خطی از حضرت‌تان برسد و راه‌مان بنماید. سلام و درود خداوند بر شما. والسلام.
کاربر ۳۵۷۸۱۴۱
این همان حسن است که پی نافرمانی ابوموسی از فرمان علی برای یاری، راهی کوفه شد و به یک خطبه، ده هزار مرد به لشگر علی افزود... این همان حسن است که، روز جمل که بسیارها به قصد شتر عایشه پیش رفتند و ناتوان بازگشتند، او رفت و در دقایقی شتر پی شد و غائله تمام... این همان حسن است که صفین، میمنه سپاه علی داشت و جنگاوری و رشادتش، عاجزمان کرد در برابری... باز هم بگویمت؟
زهرا جاویدی
- خدا چنین ادبی عطا فرمودمان که «اذا حُیّیتُم بِتَحیّه فحیّوا باحسَن منها»، چون موهبتی دادندتان، به نیکوترش پاسخ دهید... و برای او آزادی‌اش، نیکوتر...
عقلِ محبوس عدالت و انصاف و تقوا و این خزعبلات، در بازی سیاست، همان قدر می‌ارزد که سرمه و خلخال زنان، در میدان جنگ. پس با همه عقل به ستیز نیستیم...
fati
دست پدر در دستان عمو... گریه عمو و ناله و آهش مدام... - برادرم! حسین جانم! مصیبت امروزمان سخت، اما هیچ مصیبتی برابر روز تو نیست... تشت برابر پدر، لبریز لخته‌های خون... - که در کربلایت، آنان که مدعی‌اند بر دین جدمان، برابرت علم ستیز برمی‌دارند... چشمان پدر می‌افتد و سکوتی و باز نفس نفس... - تو و یارانت شهید... و خاندانت اسیر... و اموالت به غارت... اشک پدر کنار خون لب‌ها... تشت لبریز... - زمین و آسمان برایت خون گریه می‌کند... دستان پدر در دستان عمو... پدر بی‌جان... انگار که آخرین کلام... - برای اندوه من گریه نکن برادرم... برای مصیبت من زاری نکن حسین جانم... که لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
العبد
جامه بلاهت کناری بینداز که ابداً بر تنت نمی‌نشیند... مگر محمد در حجه‌الوداع، از سنگریزه‌های غدیر هم برای علی بیعت نگرفت؟ چند ماه نگذشته، ابوبکر را جایش نشاندیم و نه انگار که پیش از آنش پیامبری بوده و کتابی و دینی و... طوفان نوح هم نیامد بر سرمان و زنده‌ایم هنوز...
کاربر ۳۵۷۸۱۴۱
- پیامبر مرا فرمود؛ در معراج، که گذر از بهشت می‌کردم، دو قصر دیدم به شباهت تمام، یکی از زبرجد سبز و دیگر از یاقوت سرخ. جبریل امین را پرسیدم که این دو منزل برای کیست و چرا به دو رنگ؟ عمو شاید پایان کلام پدر می‌داند که گریه‌اش بلند می‌شود. کاسه شیر در دستم. - جبریل پاسخ داد که آن که از زبرجد سبز است برای فرزندت حسن، که با زهر شهید می‌شود و آن هنگام، چهره به کبودی نشسته... و آن که از یاقوت سرخ برای فرزند دیگرت حسین، که هنگام شهادت، محاسن، خضابِ خونش...
العبد
هر آن که حب دنیا در دلش نشست، بیم آخرت از قلبش برخاست؛ و هر آن که حرصش به دنیا زیاد شد، بغضش هم به خدا افزون گشت... کاش می‌دانستند که محروم از آخرت را، داشته‌های دنیا سودی نرساند.
زهرا جاویدی
المصائب مفاتیح الأجر؛ گرفتاری‌ها و مصیبت‌ها، کلید اجر خدایند عدی! و بی‌وفایی یاران، از تلخ‌ترین مصائب...
زهرا جاویدی
همانا خداوند بر بندگانش جهاد را واجب داشت و ناگوارش خواند و به مؤمنان مجاهد فرمود: واصبروا ان الله مع الصابرین. ای مردم! به آنچه می‌خواهید و طلب می‌کنیدش، نمی‌رسید مگر با مرکب صبر.
زهرا جاویدی
پدران و اجدادمان، جان کندند تا مردم به بتی که می‌دیدند مؤمن شوند؛ چه سِحری است در کار محمد که پیروانش برای خدای ندیده جان می‌دهند؟ مانده‌ام ولله!
زهرا جاویدی
ما اسبِ هیچ جنگ و خصومت زین نمی‌کنیم به آغاز، که حق رعیت است بر حاکم، حفظ جان و مال.
زهرا
- آن زمان که جز شکمت اندیشه نداشتی و نفرین محمد را می‌خریدی که «لا أشبع الله بطنه»؛ همان هنگام، با گوش‌های خودم شنیدم که محمد در مسجد می‌گفت «لو کان العقل رجلاً لکان الحسن»، اگر همه عقل به هیبت مردی درمی‌آمد، آن مرد حسن بود... یعنی که به جنگ با مجانین طخارستان نمی‌روی، با همه عقل به ستیزی...
آبیِ آسمونی
امام در بستر می‌نشیند و دست بر زانویم می‌گذارد: - المصائب مفاتیح الأجر؛ گرفتاری‌ها و مصیبت‌ها، کلید اجر خدایند عدی! و بی‌وفایی یاران، از تلخ‌ترین مصائب...
نگار
هلاک مردمان را سه چیز سبب است قیس. کبر که نابودی دین است و آنچه ابلیس بدان لعنت شد؛ و حرص که دشمن نفس است و آنچه آدم بدان از بهشت رانده شد؛ و حسد که راهبر نگون‌بختی است و آنچه قابیل بدان قاتل هابیل شد... به خدا پناه می‌برم از کبر و حرص و حسد.
کاربر ۷۹۴۱۰۰۴
منم فرزند بشیر و نذیر؛ پسر بشارت‌آورنده و بیم‌دهنده؛ منم فرزند آن که به سوی خدا دعوت می‌کرد و می‌خواند به اذن خدا؛ منم پسر نور هدایت و شعله تابان؛ منم از خاندانی که خداوند هر پلیدی و ناپاکی را از ایشان دور کرد و طاهرشان ساخت و پاک؛ منم از خاندانی که خداوند دوستی و مودت‌شان را در قرآنش فریضه خواند و واجب، قُل لا أسئَلکم علیه أجرا اِلا المَوَده فی القُربی و مَن یَقترف حَسَنه نزِد له فیها حسناً؛ و همانا محبت و مودت ماست تمام حُسن و هر چه نیکی... آن که نمی‌شناسد، بداند منم حسن، فرزند امیر مؤمنان علی و پسر پیامبر رحمت!
کاربر ۷۹۴۱۰۰۴

حجم

۷۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۳۰ صفحه

حجم

۷۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۳۰ صفحه

قیمت:
۶۳,۰۰۰
۱۸,۹۰۰
۷۰%
تومان