کتاب دجله به حال تو ناله کند
معرفی کتاب دجله به حال تو ناله کند
کتاب دجله به حال تو ناله کند نوشتهٔ امیلی ین ملفتو و ترجمهٔ ابوالفضل الله دادی است. نشر ثالث این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی از مجموعهٔ «ادبیات ترجمه» این رمان فرانسوی توانست در سال ۲۰۲۱ میلادی جایزهٔ «گنکور» را به دست آورد.
درباره کتاب دجله به حال تو ناله کند
کتاب دجله به حال تو ناله کند نخستین رمانِ روزنامهنگار و عکاسی به نام امیلی ین ملفتو (Emilienne Malfatto) است. این رمان درمورد زندگی یک زن است که در عراقِ اسیر جنگ و خون و خشونت زندگی میکند. رمان روز آخر زندگی این زن عراقی را روایت میکند که قرار است بهدست برادرش کشته شود. خانوادهٔ این زن معتقد هستند بارداری او که پیش از ازدواج اتفاق افتاده، آبرویشان را برده و حالا باید هر طور شده این لکهٔ ننگ را پاک کنند! قصه در بحبوحهٔ حملهٔ داعش و جنگ داخلی عراق و در یکی از روستاهای عراق میگذرد. شخصیت زن در این رمان، پیش از ازدواج و رفتن به خانهٔ بخت از نامزدش باردار میشود. از دید مردم او بدون اینکه همسری داشته باشد و خارج از چهارچوبهای ازدواج باردار شده و ناموس، آبرو و شرافت خانوادهاش را لکهدار کرده است. دختر خود میداند که چه چیزی در انتظارش است و هیچ راه فراری از آن ندارد. او منتظر برادرش است. برادری که تصمیم دارد او را بکشد تا آبرو و شرف بهتاراجرفتهٔ خانوادهاش را بازگرداند.
دجله به حال تو ناله کند، راوی تراژدی زنکشی در خاورمیانه و بهویژه عراق است. در کشوری جنگزده، اشغالشده، درگیر تروریسم و عملاً بدون حکومت، توجهات همیشه به مسائل سیاسی معطوف بوده، اما در لایههای پایینتر جامعه و در میان حاشیهنشینها، بحرانهای هولناکتری وجود داشته که زیر اخبار سیاسی دفن شدهاند. تعصب، زنستیزی و زنکشی از جملهٔ همین فجایع هستند که کسی به آنها اهمیت نمیدهد یا سعی میکند نادیدهشان بگیرد و آنها را ناچیز بشمارد. حتی در عصر حاضر، با تغییر شاخصههای فرهنگی و بالارفتن سواد، باز هم جزماندیشی وجود دارد و قربانی میگیرد. گفته میشود که حضور آمریکا و تغییر دولتها هم نتوانسته خللی در این عقاید به وجود آورد. بهاینصورت در کوران جنگ و بمباران، هنوز هم زنکشی در بسیاری از مناطق مثل مناسکی مقدس اجرا میشود.
نویسنده بهعنوان ناظری بیرونی که از کشوری جهاناولی و آزاد آمده، شاهد این روایت تراژیک و سنتی است. او گرچه با قربانی زن همذاتپنداری میکند، تا حد ممکن سعی دارد روایتش یکطرفه یا بسته نباشد. امیلی ین ملفتو میخواهد داستانش را بهشکل چندصدایی روایت کند تا صدای قاتلان و موافقان و انگیزههای آنان هم شنیده شود؛ بنابراین رمان را از زوایای مختلف روایت میکند و همهٔ آدمها، از دختر قربانی تا برادر قاتل و نامزد کشتهشده و دیگر اعضای خانواده و نزدیکانش، راوی این اثر میشوند و از دید خود درمورد ماجرا صحبت میکنند. این نویسنده در هیچجای داستان به اسم دختر قربانی اشاره نمیکند. او در این رمان صوتی زبانی شاعرانه دارد و مخاطب را به لایههای عمیق خشونت و ظلم جامعهای سنتی میبرد. او میداند که سرنوشت این دختران محتوم است و هیچکس نمیتواند مانع از اجرای این حکم شود، اما این روایت را بازگو میکند تا شاید از فراموشی چنین حقایقی جلوگیری کند.
خواندن کتاب دجله به حال تو ناله کند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر فرانسه و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره امیلی ین ملفتو
امیلی ین ملفتو (Emilienne Malfatto) در سال ۱۹۸۹ میلادی به دنیا آمد. او روزنامهنگار، عکاس و نویسندهای فرانسوی است که در رشتهٔ روزنامهنگاری از مؤسسهٔ مطالعاتی ساینسپوی پاریس فارغالتحصیل شده و بلافاصله پس از آن به استخدام نشریهای کلمبیایی درآمده است؛ کمی بعد به آژانس خبری AFP پیوسته و به دفتر این نشریه در خاورمیانه و شمال آفریقا اعزام شده است. ملفتو بیشتر دوران حرفهای خود را در همین منطقه گذرانده و برای نشریاتی مثل نیویورکتایمز و واشنگتنپست گزارش تهیه کرده و عکس گرفته است. او نمایشگاههای متعددی از عکسهایش در کشورهای سوئیس، کانادا و فرانسه برگزار کرده و توانسته جایزهٔ عکاسی مستند IAFOR را به دست آورد. «دجله به حال تو ناله کند» یکی از آثار مکتوب امیلی ین ملفتو است که در قالب رمانی درمورد زنکشی در عراق نوشته شده است.
بخشی از کتاب دجله به حال تو ناله کند
«من آن یکی برادرم. برادرِ امروزی، میانهرو. کسی که قتل نخواهد کرد. کسی که میخواهد جلوی همهچیز را بگیرد، ولی جلوی قاتل را نمیگیرد.
من برادرِ بزدلم؛ کسی که در سکوت مخالفت میکند. بالغی سستم؛ مردی معمولی که از بودنش متأسف است. برای خواهرم برادری هستم که دوستش دارد و درکش میکند. برای برادرم برادری هستم که به اقتدار فرزند ارشد احترام میگذارد. من کسی هستم که اصول را محکوم میکند، ولی به چالش نمیکشدشان. ضعف همدمم است.
اگر اتفاق سختی افتاده باشد میآیند سراغ من، پول که بخواهند میآیند پیش من. من بودم که یک روز عید خواهرانم را بردم بزرگترین چرخوفلک شهر. خندههایشان به سوی آسمان پر میکشید. من از پایین نگاهشان میکردم، سرم گیج میرفت. خودم جرئت نکرده بودم همراهشان سوار چرخوفلک بشوم.
من برادر روشنفکر و روادار و بگویینگویی آزاداندیشم. مرد خوبی هستم. این افسانهٔ شخصیام است که خودم ساختهام و از آن محافظت میکنم. یک روز خواهرم را بدون عبایه بردم بغداد. چیزی به امیر نگو، این راز خصوصی ماست. ما در خیابانهای منصور قدم زدیم و او چیزی جز چادری نازک بر سر نداشت، لبهایش را سرخاب زده بود؛ به دختری پایتختنشین میمانست و مردها نگاهش میکردند. من به خود میبالیدم که برادرش هستم و شانهبهشانهاش قدم میزنم، به این فکر کردم که خجالت ندارد و لبهای ماتیکزدهٔ خواهرم و نگاههای پسرها اصلاً بیآبرویی نیست. سپس دوباره راه جنوب را در پیش گرفتیم و او عبایهٔ بزرگ سیاهش را سر کرد، اما همین وقفه بین ما مثل فراری کمابیش دیوانهوار و لگدی در صورت اصول ماند و در ما اثر همان شادیِ پهلوانپنبهایِ کودکیمان را داشت، وقتی با وجود غرولندهای مادرمان که کنار تنور گِلی به ستوه آمده بود، تا خرخره و بیپایان نان سوخته میخوردیم. بعد از آن گاهی دربارهٔ آن روز حرف میزدیم. آن روزِ آوریل در بغداد همچون طرحی کلی از چیزی مانده است که اگر زنهایمان آزاد بودند میتوانست وجود داشته باشد.
من مرد خوبی هستم، ولی آدم پستیام و همین قوانینی که محکومشان میکنم و برایشان اظهار تأسف میکنم دستاویزم هستند. میتوانستم با برادرم به مخالفت برخیزم، ولی دنیای ما همینطوری ساخته شده است و چیزی نمیشود به آن اضافه کرد و نباید جلوی او قد عَلَم کنم. جامعه بهترین بهانهٔ من است، پناهِ افسانهٔ شخصیام است.
من مرد خوبی هستم، ولی برادرم را از کشتن خواهرم منع نمیکنم. میانهرویی هستم اسیرِ اصولی که محکومشان میکنم و افسوس میخورم که پستفطرتم.»
حجم
۵۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
حجم
۵۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه