دانلود و خرید کتاب چرا آلمانی ها بهتر انجامش می دهند! جان کمپفنر ترجمه اکبر درویشی
تصویر جلد کتاب چرا آلمانی ها بهتر انجامش می دهند!

کتاب چرا آلمانی ها بهتر انجامش می دهند!

نویسنده:جان کمپفنر
امتیاز:
۴.۰از ۲۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب چرا آلمانی ها بهتر انجامش می دهند!

کتاب چرا آلمانی ها بهتر انجامش می دهند! (نکته‌هایی از کشوری بالغ) نوشتهٔ جان کمپفنر و ترجمهٔ اکبر درویشی است و انتشارات میلکان آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب چرا آلمانی ها بهتر انجامش می دهند!

آلمان کشور عجیبی است؛ بعد از تمام اتفاقاتی که در طول جنگ جهانی اول و دوم برای مردمش رخ داد، اما آن‌ها توانستند از صفر و حتی زیر صفر شروع کنند و کشورشان را بسازند؛ اما این روزها هم با مشکلات دیگری دست‌وپنجه نرم می‌کنند که شاید کمتر دیده شود. آلمانی‌ها چه کاری را بهتر انجام می‌دهند و اینکه واقعاً چه درس‌هایی برای ما دارند یا به بیان دقیق‌تر چه درس‌هایی فراگرفته‌اند؟ این‌ها پرسش‌هایی است که در این باره در ذهن ما ایجاد می‌شود و جان کمپفنر در کتاب چرا آلمانی ها بهتر انجامش می دهند! به آن‌ها پاسخ داده است.

هدف این کتاب این نیست که برتری آلمانی‌ها را نشان دهد، بلکه می‌خواهد توازن را در روایت تاریخ برقرار کند. 

اکنون آلمان در حال خروج از دوره‌ای پایدار از رشد اقتصادی و ورود به برهه‌ای از عدم‌قطعیت تشدیدشده است. سفر جاده‌ای یک‌ساله و مصاحبه‌های نویسنده در این مسیر باعث نشده بیش‌ازحد خوش‌بین باشد یا چشمانش را به روی معایب این کشور ببندد. بنابراین دیدگاهش به آلمان جالب توجه است.

خواندن کتاب چرا آلمانی ها بهتر انجامش می دهند! را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که دربارهٔ تاریخ، سیاست، جامعه و وضعیت مدیریت و کسب‌وکار آلمان پژوهش می‌کنند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب چرا آلمانی ها بهتر انجامش می دهند!

«صرف‌نظر از تلاش افراد، ارائهٔ تصویری شیطانی از کشوری که یک دهه‌ونیم به‌دست دانشمندی قدرتمند اهل شهری کوچک و پیش‌پاافتاده رهبری شده کار ساده‌ای نیست.

ظهور آنگلا مرکل و تأثیر او بر تعریف آلمان معاصر یکی از داستان‌های سیاسی باورنکردنی اوایل قرن بیست‌ویکم است. برای این کار کسی نامناسب‌تر از مرکل با ویژگی‌های خاصش نبود: زن، پروتستان، فیزیک‌دانِ دانش‌آموخته و مطلقه. شبی که دیوار برلین فروریخت، رفیقْ مرکلِ ۳۵ ساله به دوستانش ملحق نشد تا در خیابان‌های ناآشنای غرب جشن و پایکوبی کند. شایعاتی در این‌باره شنیده بود و برای همین به مادرش، هرلیند، تلفن کرد. به او گفت: «مراقب باش، مامان! اتفاقاتی دارد می‌افتد.» پنجشنبه بود و همان کاری را کرد که پنجشنبه‌ها انجام می‌داد: با دوستش به سونای عمومی در نزدیکی آپارتمان دوخوابه‌اش در منطقهٔ پرنتسلاور برگ رفت. مرکل بعدها گفت: «واقعاً از آنچه می‌شنیدم سر درنمی‌آوردم. با خودم فکر کردم که اگر دیوار باز شده، گمان نکنم دوباره بسته شود. بنابراین، تصمیم گرفتم صبر کنم.»

پس از سونا، با دیدن آن‌همه مردم در خیابان‌ها تصمیم گرفت در گذرگاه بورن‌هولمراشتراسه، که در آن نزدیکی بود، به آن‌ها بپیوندد. «هرگز فراموش نمی‌کنم. حدود ساعت ۱۰:۳۰ یا ۱۱:۰۰ شب یا حتی دیرتر بود. تنها بودم، اما دنبال جمعیت راه افتادم. ناگهان خودمان را در قسمت غربی برلین دیدیم.» آن‌جا به‌طور اتفاقی چند غریبه را دید و آن‌ها دعوتش کردند. «چند قوطی نوشیدیم. بی‌اندازه خوشحال بودیم.» سپس، مانند بیشتر ساکنان آلمان شرقی، دوباره به آن‌سوی دیوار بازگشت. صبح روز بعد، کارهایی داشت که باید انجام می‌داد. در آن نخستین روزهای پُرشور، دولت آلمان غربی صد دویچه‌مارک با عنوان «پول خوشامدگویی» به همهٔ ساکنان آلمان شرقی داد. مرکل، به‌جای آن‌که پولش را خرج غذا یا نوشیدنی‌های تجملاتی کند یا هدیه‌ای برای عزیزی بخرد، عاقلانه عمل کرد. «برای رفتن به دست‌شویی یا خوردن یک فنجان چای داغ پول لازم بود؛ ماه نوامبر بود و هوا سرد.»

از مدت‌ها قبل برنامه‌ریزی کرده بود تا به ناخ دروبن (آن‌جا) برود، اما فقط وقتی که به شصت‌سالگی برسد؛ در این سن بود که مستمری‌بگیرها اجازه داشتند آلمان شرقی را به مقصد آلمان غربی ترک کنند (وقتی عمر سودمندی اقتصادی‌شان تمام شده بود). برنامه‌اش را برای آن روز محتمل چیده بود. به ایستگاه پلیس مراجعه می‌کرد، گذرنامهٔ آلمان شرقی‌اش را با گذرنامهٔ آلمان غربی عوض می‌کرد، سپس به امریکا می‌رفت. دوست داشت در سفری جاده‌ای سرتاسر امریکا را بگردد. بعدها اظهار داشت: «می‌خواستم کوه‌های راکی را ببینم، بی‌هدف رانندگی کنم و به آهنگ‌های بروس اسپرینگستین گوش کنم. رؤیایم این بود.» سر راهش به هتل کمپینسکیِ برلین غربی می‌رفت و با مادرش صدف دریایی می‌خورد (قبل از فوت مادرش در نودسالگی در سال ۲۰۱۹، هرگز فرصت انجام‌دادن این کار را پیدا نکرد).

نسل کاملی از آلمانی‌ها فقط موتی (مامان) را در مقام صدراعظم این کشور دیده‌اند. او تجسم اشتیاق شدید آلمان به ثبات بوده است. در تمام این مدت، او به‌ندرت از خود سخن گفته است. حتی وقتی مجلهٔ تایم او را چهرهٔ سال ۲۰۱۵ معرفی کرد، درخواست مصاحبه را نپذیرفت. دوست ندارد دربارهٔ جنسیت یا پیشینهٔ خود حرف بزند. این کم‌حرفی به برند او تبدیل شده است. یکی از دستیاران سابق او می‌گفت کم پیش می‌آمد که مرکل در مواجهات نزدیک احساسات شدیدی از خود بروز دهد. او تأکید داشت که دلیلش نه سردی مرکل، بلکه شیوهٔ تربیتی‌اش بوده است. «به‌واسطهٔ زندگی در نظام جمهوری دموکراتیک آلمان، جامعه‌پذیر شده است. کاملاً آگاه است که مردم به دوستانشان خیانت می‌کنند. به‌ندرت سرخورده می‌شود، چون انتظار زیادی از مردم ندارد.» افراد دیگری که با او کار کرده‌اند بر این عقیده‌اند که علاقهٔ مرکل به فرهنگ او را منطقی نگه داشته است. اولریش ویلهم، سخنگوی دولت بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰، به یاد دارد که در پروازهای طولانی برای شرکت در اجلاس‌های جهانی و در بازگشت از آن‌ها نه‌فقط دربارهٔ راهبرد سیاسی، بلکه در خصوص ادبیات و هنر نیز بحث می‌کرده‌اند.»

Alipourrahim
۱۴۰۱/۱۲/۲۶

لطفا بی نهایت بذارید

Amin
۱۴۰۲/۰۱/۱۹

نشر میلکان جان، لطفا کتاب رو تو طاقچه بی‌نهایت بذار 😍😍😍❤️

fafa
۱۴۰۲/۰۷/۰۸

من نتونستم با متن ارتباط برقرار کنم انتظار داشتم با تحلیل نکاتی موجب موفقیت جامعه آلمان بود مواجه بشم اما متن حالت روزنامه وار داره به نظرم. اونطور که باید عوامل موفقیت جامعه آلمان رو میگفت ، نبود

min min
۱۴۰۲/۰۳/۱۵

بی نهایتش کنیددددد😻😻😻😻

سمانه احمدی
۱۴۰۲/۰۴/۲۶

لطفا در بی نهایت بگذارید

مهدی
۱۴۰۲/۰۸/۰۳

واقعا کتاب زیبا و مفهومی بود تاثیر گذار بود که یک شخص خارجی اینطور از یک کشور دیگه تعریف کند

بهرنگ
۱۴۰۳/۰۶/۲۵

شناخت روحیات ملت آلمان از دیدگاه یک بریتانیایی است. نه یک کتاب مدیریتی یا علوم اجتماعی. جذاب با ترجمه نسبتا خوب

گرایش مرکل به روسیه نمی‌توانست متفاوت‌تر از گرایش اسلافش باشد. او اولین فرزند کمونیسم بود که ادارهٔ آلمان را در اختیار گرفته بود. او نیز همچون دیگر دانش‌آموزان آلمان شرقی زبان روسی را آموخته بود. آدمی نبود که از درس فرار کند و توانست مقام سوم کشور را در زمینهٔ صحبت به زبان روسی به دست آورد. یکی از جوایزش سفر به مسکو بود که آن‌جا نخستین آلبوم گروه بیتلز را خرید. همواره شیفتهٔ روسیه بوده است. روی دیوار اتاق کارش در ساختمان صدراعظم تصویری از کاترین کبیر آویخته، شاهزاده‌ای اهل پومرانی که بر تخت امپراتوری روسیه نشست.
Mahdiyeh Moradi
آلمان قانون اساسی قدرتمندی دارد، مناظرات سیاسی آن پخته‌تر است، و عملکرد اقتصادی‌اش در بخش عمده‌ای از دورهٔ پس از جنگ بی‌نظیر بوده است.
بنفشه
برخلاف روسیه و فرانسه که به نمادهای نظامی‌شان اتکا دارند، ایالات متحده که به قصهٔ پدران بنیان‌گذار خود می‌نازد، یا انگلیس که به درس تاریخ سرود «بریتانیا حکمرانی کن» و دغدغه‌های جنگی سریال ارتش بابا متوسل می‌شود، آلمان چیزی ندارد تا به آن تکیه کند. برای همین، شدیداً به فرایند، انجام‌دادن درست کار و عدم‌اهمال‌کاری اهمیت می‌دهد. چون آلمان نقاط عطف مثبت چندانی در تاریخ خود ندارد، از نگاه به گذشته امتناع می‌کند.
m_royaei
همسرِ رئیس‌جمهور اشتاین‌مایر برای صرف غذا به این رستوران می‌آید. گاهی اوقات درخواست می‌کند ظرف یک‌بارمصرفی برایش بیاورند تا غذای دست‌نخوردهٔ همراهانش را برای شوهرش، که تا دیروقت کار می‌کند، با خود ببرد
سیستماتیک
نوامبر ۲۰۱۹، میلیون‌ها نفر سی‌امین سالگرد سقوط دیوار برلین
بنفشه
ما انگلیسی‌ها گرفتار نظام سیاسی روبه‌احتضار و توهم خودبزرگ‌بینی شده‌ایم
سیستماتیک
«منطقی است که ایالات متحده هر آنچه در توان دارد برای بازیابی سلامت اقتصادی جهان صرف کند، چرا که بدون آن هیچ ثبات سیاسی و صلح تضمین‌شده‌ای وجود نخواهد داشت.»
m_royaei
دولت ناسیونالیستی و راست‌گرای ویکتور اوربان از کار خود متأسف نبود و اعلام کرد که پناهجویان شبیه گروهی متجاوز بوده‌اند. این ضدکمونیست سابق اولین رهبر اروپایی بود که ناآرامی فزاینده‌ای را بین مردم محلی مهار (یا برانگیخته) کرد. بعدها دانلد ترامپ به‌شدت از او ستایش کرد. مرکل وقایع را دیده بود و فوراً دست‌به‌کار شد. دستور داد دروازه‌های آلمان به روی مهاجران باز شود و فقط در موج اول حدود بیست‌هزار نفر، که بیشترشان سوری بودند، وارد کشور شدند. میزان کمک‌های مردمیِ مغازه‌دارها و خانواده‌ها در نقاط جمع‌آوری مخصوص غذا، لباس، لوازم بهداشتی و اسباب‌بازی آن‌قدر بود که پلیس از آن‌ها خواست دست نگه دارند. واژهٔ جدیدی متولد شد: ویلکامِنزکولتور به معنای فرهنگ خوشامدگویی
سیستماتیک
«مشکل ما این است که از همه انتظار داریم همان درس‌هایی را بگیرند که ما گرفته‌ایم.
niloufarabp
در سال ۲۰۱۳، مجلهٔ اشپیگل طی بررسی گزارش‌های اسنودن نشان داد که سفارت ایالات متحده در برلین همچون مرکز جاسوسی برای آژانس امنیت ملی امریکا فعالیت می‌کرده است. این سفارت‌خانه چندین سال مکالمات انجام‌شده بین مقامات ارشد سیاسی آلمان از جمله مرکل، کاربر وسواس‌گونهٔ تلفن همراه هوشمند، را ضبط و ذخیره کرده است. تمامی داده‌های جمع‌آوری‌شده در عملیات آینشتاین ـ نامی که به این اقدام اطلاق می‌شد ـ به مقرهای آژانس امنیت ملی ارسال و در «پایگاه داده‌ای دانش هدف» نگه‌داری می‌شد. سندی مربوط به سال ۲۰۰۹ و انتشاریافته در سال ۲۰۱۴ نشان داد که مرکل جزو ۱۲۲ رهبری بوده که اطلاعاتشان در سامانهٔ پایگاه داده‌ای موسوم به نمرود وجود دارد. اسم مرکل در فهرستی که به ترتیبِ حرف اول اسامی کوچک تنظیم شده بود در صفحهٔ اول زیر اسم رئیس‌جمهور مالی و بالای اسم رئیس‌جمهور سوریه، بشار اسد، آمده بود. این از دولت اوباما.
ح.خ
داس آلته اروپا (اروپای قدیمی، اصطلاحی که جُرج دبلیو بوش برای توصیف آن دسته از کشورهای اروپایی استفاده کرد که از همراهی وی در جنگ عراق امتناع کردند
MH Akbari
در آلمان، آپارتمان مطلوب به منزل خانوادهٔ زیبایی گفته می‌شود که همسایه‌های خوب و یکدستی اطرافش را گرفته‌اند، نه برای کسی دردسر درست می‌کنند نه زیاد ثروتمندند نه زیاد فقیر. خیابان‌ها باید نه زهواردررفته باشند و نه متظاهرانه. متوسط درآمد خالص هر خانواده در سال چیزی بالغ بر سی‌هزار یورو است؛ یعنی حدوداً ده درصد بیشتر از حدوسطی که سازمان همکاری و توسعهٔ اقتصادی اعلام کرده است. به‌جز وفور خودروها، گجت‌های معقول خانگی و گذراندن تعطیلات تابستانی زیر نور خورشید، آلمان اساساً جامعهٔ مصرف‌گرایی نیست. اختصاص زمان محدود برای خرید نیز مؤید این امر است. مسئلهٔ مهم مدیریت سنجیدهٔ داشته‌هاست. خانواده‌های آلمانی تقریباً دوبرابر خانواده‌های امریکایی و انگلیسی پس‌انداز می‌کنند. هر خانوادهٔ معمولی در آلمان ۸۶۰۰ پوند پس‌انداز یا سرمایه‌گذاری دارد. این رقم برای خانواده‌های انگلیسی ۵۰۰۰ پوند است.
MH Akbari
بگر می‌گوید: «مسئلهٔ ترامپ جدی‌تر از آن است که فقط به اختلافات سیاسی محدود شود. رویکرد او زیر پای تفکر سیاست خارجی آلمان را خالی می‌کند. آلمان نقطهٔ اتکای خود را از دست داده است.» سپس حرفی می‌زند که در ذهنم ماندگار می‌شود: «مشکل ما این است که از همه انتظار داریم همان درس‌هایی را بگیرند که ما گرفته‌ایم.»
MH Akbari
با توجه به تهدید روزافزون شوروی، آن‌ها شدیداً نیازمند آن بودند که آلمان دوباره برخیزد و از نو شود تا بتوانند تهدید شوروی را خنثی کنند. آن‌ها به آلمانی باثبات نیاز داشتند.
m_royaei
«همیشه می‌گویید جوانان باید سیاسی باشند. در این صورت وقتی همین جوانان می‌گویند سیاست‌هایتان آشغال است، باید آن را درک کنید و راه‌حلی برایش بیابید.»
niloufarabp
در مجموع، سرگذشت آلمانِ ۷۵ سال گذشته قصهٔ موفقیتی خارق‌العاده است. این کشور پارادایم جدیدی از ثبات را بنا نهاده که کشورهای هم‌رده‌ای مثل ایالات متحده، فرانسه و کشور خودم، انگلیس، به دلایل مختلفی برای دستیابی به آن تقلا می‌کنند. کشورهایی که با زمان حال دست‌به‌گریبان‌اند با خاطرهٔ شکوه گذشتهٔ خود، چه واقعی و چه خیالی، تسلی می‌یابند. آلمان، به‌خاطر گذشته‌اش، نمی‌تواند چنین کند.
MH Akbari
بازار کار عملکرد چندان مناسبی نداشت. واکنش دولت تشکیل یک کارگروه بود. این کارگروه پانزده‌نفره را پیتر هارتس، مدیر منابع انسانی شرکت فولکس‌واگن، رهبری می‌کرد.
MH Akbari
کارخانه‌دارهای آلمانی ثروت سهام‌داران را هدف مهمی می‌دانند، اما تنها هدفِ آن‌ها نیست. می‌گوید: «انسجام اجتماعی تصمیم سرمایه‌گذاری خوبی است.»
MH Akbari
سایمون می‌نویسد: «پشت تیترهایی که موفقیت‌های تجاری شورانگیز را جار می‌زنند، منبع کاملاً مغفول‌مانده‌ای از خِرد رهبری نهفته است.»[۱] او فهرستی از ۲۷۰۰ شرکت این‌چنینی را در سرتاسر جهان ارائه می‌کند. نیمی از آن‌ها در آلمان قرار دارند. ایالات متحده، ژاپن و چین با فاصلهٔ زیادی پس از آلمان قرار دارند. اسمی از دیگر کشورهای اروپایی در این فهرست دیده نمی‌شود.
MH Akbari
از همه مهم‌تر، این شرکت‌های کوچک‌ترند که آلمان را از بقیه متمایز می‌کنند. هرمان سایمون، استراتژیست اقتصادی و نویسنده، اصطلاح «قهرمان‌های پنهان» را ابداع کرده است. این قهرمانان شرکت‌هایی هستند که خود را وقف بازار خاصی می‌کنند، مانند نمونه‌هایی که آن‌ها را ذکر کردم. این شرکت‌ها نمونهٔ موفق جهانی‌سازی و تجارت آزادند. صاحبان آن‌ها دیوانه‌های کلاسیک و مصممی‌اند که خود را وقف یک هدف یا محصول می‌کنند. معمولاً خود را از کانون توجهات دور نگه می‌دارند.
MH Akbari

حجم

۳۹۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۳۹۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان