کتاب موج ها
معرفی کتاب موج ها
کتاب موج ها نوشتهٔ کری لانزدیل و ترجمهٔ فرشاد شالچیان است و نشر آموت آن را منتشر کرده است. موج ها داستانی هیجانانگیز دربارهٔ زنی به نام مالی است که جز دخترش کسی را ندارد و دیگر نمیخواهد به زندگی سابقش برگردد. کیسی، دختر مالی، استعداد عجیبی دارد که باعث میشود مسیر زندگی مادرش نیز تغییر کند.
درباره کتاب موج ها
موج ها داستان خانوادهای است که در آن، زنان از تواناییها و استعدادهای خاصی برخوردارند. کوچکترین عضو این خانواده کیسی است که ۸ساله است و قدرت پیشبینی آینده دارد و به وسیلهٔ کابوسهایی که میبیند برای عزیزانش پیشگویی میکند.
به نظرتان بقیهٔ آدمها بعد از دیدن اینگونه افراد چه برخوردی با آنها دارند؟ از آنها میترسند؟ طردشان میکنند یا دوستشان دارند؟
ماجرای این داستان از زبان مالی، مادر کیسی، روایت میشود. کسی که خودش هم توانایی خارقالعادهای دارد. تواناییای که تا کتاب را نخوانید از آن سر در نمیآورید.
کیسی در یکی از کابوسهایش میبیند که مادرش در حال غرقشدن است و ازآنجاکه از زمان پیشبینی یک رویداد تا لحظهٔ وقوعش ۵ روز زمان نیاز است، ترس تمام وجود کیسی را فرا میگیرد چون نمیداند باید چه کار کند. آیا میشود این پیشگویی را تغییر داد یا در آن دست برد؟ آیا با تقدیر میشود جنگید؟
خواندن کتاب موج ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهای هیجانانگیز پیشنهاد میکنیم.
درباره کری لانزدیل
کری لانزدیل یکی از پرفروشترین نویسندگان حال حاضر در تمام جهان است. آثار لانزدیل در فهرست پرفروشترین کتابهای آمازون و وال استریت ژورنال قرار گرفته است. او نهتنها نویسندهٔ پرفروش کیندل است بلکه طبق آمار EBook Friendly یکی از صد نویسندهٔ برتر کیندل در تمام دوران است. کری درامهای مستقل و سریالهایی بر پایهٔ عاطفه و هیجان مینویسد. کری بنیانگذار انجمن نویسندگان داستانهای زنان است؛ یک سازمان بینالمللی که بیش از هزار نویسنده دارد. کری به همراه همسر و دو فرزندش در کالیفرنیای شمالی زندگی میکند. کتابهای این نویسنده در بیش از بیست و هشت کشور منتشر شده و به بیش از بیست و چهار زبان ترجمه شده است.
از کتابهای او میتوان به «موجها، خاطراتی که نگه میداریم، تمام چیزهایی که نمیگوییم، تمام چیزهایی که باقی گذاشتیم» اشاره کرد.
بخشی از کتاب موج ها
«از تو نمیترسه. میخواستم به اعتراض چیزی بگویم. فقط گیج شده. شوکه شده. اما هردو میدانستیم این حقیقت ندارد. هردو واکنش جین را دیدیم.
جلوی کیسی روی پایم نشستم. «سرت چطوره؟»
زیر لب گفت: «بهتره.» معلوم بود که بهتر میشود؛ حالا که پیشگویی کامل شده بود.
«میدونی چی شده؟ کل هفته رو نمیای مدرسه.» میخواستم ذهنش را از گریس منحرف کنم. «بیا بریم یه پیراشکی بخوریم.»
لبخند تلخی روی لبانش نقش بست. دستش را پیش آورد تا دست من را بگیرد.
از دفتر مدرسه بیرون آمدیم و به طرف ماشین رفتیم. به محل کارم تلفن زدم و بهانه آوردم که کیسی مریض شده و در خانه مانده است. بعد قرار عصرم را به هفتهٔ دیگر موکول کردم.
به دلیل نگرانیها و بیخوابیها شدیداً احساس خستگی میکردم. با تمام وجود دلم میخواست در کارگاه هنریام در خانه باشم تا ذهنم را روی ساخت شیشه متمرکز کنم. ریسمان بریسم، برای تکهشیشهها قاب بسازم و آنها را در بندهای نقرهای بپیچم، برای اینکه وعدهٔ ساخت آثار هنری ارزشمند از چیزهایی را که آشغال محسوب میشدند به واقعیت تبدیل کنم؛ علیرغم نواقص طبیعی تکهشیشهها. این ناکامل بودن باعث میشد شیشهها زیبا و منحصربهفرد باشند. گوشآویزهایی همراه با یک گردنبند خوشهای تصور کردم که تکههای شیشه در قابهای نقره قرار گرفته بود، چوب زیتون و شیشهٔ زمردی، چوب کاج و شیشهٔ طلایی.»
حجم
۲۸۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۳ صفحه
حجم
۲۸۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۳ صفحه
نظرات کاربران
داستان "موجها🪼🌊🪸" در مورد مالی و کیسی، مادر و دختریه که تواناییهای فراطبیعی و ویژهای دارن که به واسطه اون میتونن طی الهاماتی، پیشبینیهایی مربوط به حوادثی که قراره در آینده رخ بدن؛ انجام بدن. تا زمانی که یکی از
تاحالا کتابی با این با احساسی و قشنگی نخونده بودم، تک تک صفحه های کتاب پر از احساس و قشنگیه. نویسنده توی نوشتنش خیلی خلاقیت و مهارت به خرج داده و اونقدر خوب توی داستان غرق میشید که چن روزه
کتاب داستان زنان یک خانواده ست که دارای استعداد های ویژه و خاصی هستند که گاهی برایشان دردسر درست میکند و گاهی امنیت و آرامش داستان زیبا ، و پرکشش و پر از احساسات لطیف بود
یه جورایی کسالت بار و کشدار بود!