کتاب لازم نیست یک نابغه باشیم
معرفی کتاب لازم نیست یک نابغه باشیم
کتاب لازم نیست یک نابغه باشیم نوشتهٔ آستین کلیون و ترجمهٔ ابراهیم احمدی نیا است و بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه آن را منتشر کرده است. ۱۰ راه برای اینکه خلاقیتتان را به اشتراک بگذارید و کشف شوید در این کتاب آمده است.
درباره کتاب لازم نیست یک نابغه باشیم
آستین کلیون در کتاب «چگونه ایدههای خوب را بدزدیم»، پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز، به خوانندهها کلید گشودن خلاقیت را میدهد. سفر بعدی از اینجا شروع میشود: چطور شناخته شدن.
کتاب لازم نیست یک نابغه باشیم با نشاندادن چگونگی پیوستن به بومشناسی نوین استعداد، به هنرمندان و نویسندگان، سازندگان و کارآفرینان خلاق به باور مخرّب «نبوغِ تنها» پایان میدهد. این کتاب دربارۀ پیداشدن، با استفاده از قابل جستوجو بودن، و استفاده از شبکه، بهجای هدردادن زمان برای شبکهسازی است.
نکتۀ کلیدی، فرآیند است، نه نتیجه. هر چیز جدیدی را هر روز به اشتراک بگذارید (اما به یک هرزنامۀ انسانی تبدیل نشوید). ذهن یک غیرحرفهای را داشته باشید که امکانات در کجاها، نامحدودند. یک رابط، یک معلم و یک مسیر باز باشید. تلنبارکننده نباشید.
ده قاعدۀ بسیار ضروری و جدید، «لازم نیست یک نابغه باشیم!» نشان میدهد که شما باید آزاد، بخشنده، شجاع و هنرمندی باشید که بقیۀ هنرمندان از او سرقت میکنند.
خواندن کتاب لازم نیست یک نابغه باشیم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ کسانی که میخواهند به موفقیت برسند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب لازم نیست یک نابغه باشیم
«غیرحرفهای باشید.
«این چیزی است که همهٔ ما هستیم: آماتور. ما به اندازهٔ کافی طولانی زندگی نمیکنیم که چیز دیگری باشیم.»
- چارلی چاپلین
همۀ ما از اینکه آماتور دیده شویم وحشت داریم، اما درواقع، امروز یک غیرحرفهای یا یک آماتور - فرد پر شور و شوقی است که کارش را بدون توجه به امکان شهرت، ثروت، یا شغل، با نیت عشق، انجام میدهد (در فرانسوی، معنی این کلمه «عاشق» است) - که معمولاً بر یک فرد حرفهای برتری دارد.
چون آنها چیز کمی برای از دست دادن دارند، آماتورها هر چیزی را امتحان میکنند و نتایج را به اشتراک میگذارند. آنها ریسکها را میپذیرند، آزمایش میکنند و هوسهایشان را دنبال میکنند. بعضی اوقات در فرآیند انجام چیزهایی به صورت غیرحرفهای، به کشفهای جدیدی دست پیدا میکنند. راهب ذن شانریو سوزوکی میگوید: «در ذهن یک مبتدی، امکانهای زیاد و در ذهن یک متخصص، تعداد کمی از آن وجود دارد.»
آماتورها از اشتباه کردن یا مسخره به نظر رسیدن در افکار عمومی نمیترسند. آنها عاشقند، پس برای انجام کاری که دیگران فکر میکنند مزخرف و احمقانه است، تردیدی ندارند. کلی شیرکی در کتاب مازاد شناختی مینویسد: «احمقانهترین کار خلاق ممکن، همچنان یک کار خلاق است. در طیف کار خلاق، بین کار میانمایه و کار خوب، تفاوت زیادی است. اگرچه میانمایگی همچنان روی طیف قرار دارد؛ شما میتوانید از میانمایگی به سمت خوب پیشرفت کنید. شکاف اصلی بین انجام ندادن هیچ کاری و انجام دادن کاری است.» آماتورها میدانند که ارائۀ یک چیز، بهتر از ارائه ندادن هیچ چیز است.
اگرچه ممکن است آماتورها در آموزش رسمی کمبود داشته باشند، اما آنها فراگیرندههای همیشگی هستند و اصرار دارند که آموختن را به صورت علنی انجام دهند، بنابراین دیگران میتوانند از شکستها و موفقیتهای آنها بیاموزند. دیوید فاستر والاس میگوید که یک اثر ناداستان خوب، فرصتی برای «دیدن نسبتاً شفاف یک نفر و توجه بسیار نزدیکتر و بیشتر فکر کردن دربارۀ انواع چیزهای متفاوت، نسبت به آن فرصتی است که اکثر ما در زندگیهای روزمرهمان داریم.» آماتورها مناسب همین تعریفند: آنها فقط مردم معمولی هستند که شیفتۀ چیزی میشوند و زمان بسیار زیادی را صرف بلند فکر کردن دربارۀ آن میکنند.
بعضی وقتها، آماتورها نسبت به کارشناسها، چیزهای بیشتری برای درس دادن به ما دارند. سی اس لوئیس، مینویسد: «معمولاً پیش میآید که دو بچه مدرسهای میتوانند مشکلاتشان را بهتر از معلمشان حل کنند.»»
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه