کتاب مدیریت خود
معرفی کتاب مدیریت خود
کتاب مدیریت خود نوشتهٔ انتشارات هاروارد با ترجمهٔ شیرین رفیعی در انتشارات آموخته منتشر شده است. این کتاب مجموعه ۱۰ مقاله از هاروارد است.
درباره کتاب مدیریت خود
موفقترین انسانهای تاریخ همیشه خود را مدیریت میکردند. همین موضوع تا اندازهٔ زیادی آنها را موفق ساخته است؛ ولی این افراد استثناهای نادریاند که هم استعدادهایشان و هم موفقیتهایشان بهاندازهای غیرمعمول بوده که آنها را فراتر از انسانهای عادی میدانیم.
بیشتر ما، حتی کسانی که استعدادهای معمولی داریم، باید یاد بگیریم چگونه خود را مدیریت کنیم و بیاموزیم چگونه خود را پرورش دهیم. باید خود را در موقعیتی قرار دهیم که میتوانیم بیشترین نقش و تأثیر را داشته باشیم و در طول ۵۰ سال زندگی کاری، باید همواره از نظر ذهنی هوشیار و آماده باشیم؛ به این معنا که بدانیم چهموقع و چگونه باید کارمان را تغییر دهیم. کتاب مدیریت خود به خواننده کمک میکند بتواند مسیر زندگیاش را تغییر دهد.
خواندن کتاب مدیریت خود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به کتابهای موفقیت پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مدیریت خود
«بسیاری از افراد تصور میکنند میدانند در چهکاری عملکرد خوبی دارند، ولی اغلب اشتباه میکنند. در بیشتر مواقع، افراد میدانند در چهکاری خوب نیستند و حتی در این خصوص هم، تعداد افرادی که اشتباه میکنند بیشتر است. با این حال، افراد بر اساس نقاط قوتِ خود عمل میکنند. هیچکسی نمیتواند عملکرد خود را بر اساس نقاط ضعفش بنا کند، چه برسد بر اساس کاری که هرگز نمیتواند انجام دهد.
در طول تاریخ، افراد چندان نیازی به دانستن نقاط قوت خود نداشتهاند. بچهای که به دنیا میآمد شغل و حرفهاش از پیش مشخص بود: پسر دهقانْ دهقان میشد. دختر صنعتگرْ به همسریِ یک صنعتگر درمیآمد و همینطور تا آخر؛ ولی امروزه، افراد قدرت انتخاب دارند. باید نقاط قوتمان را بشناسیم تا بفهمیم به کجا تعلق داریم.
تحلیلِ بازخورد یگانه راه شناخت نقاط قوتتان است. وقتی تصمیمی اساسی میگیرید یا کاری اساسی انجام میدهید، بنویسید انتظار دارید چه اتفاقی بیفتد. نُه یا دوازده ماه بعد، نتایج را با انتظاراتتان مقایسه کنید. خودم پانزده تا بیست سال است که به این روش عمل میکنم و هر بار غافلگیر میشوم. برای نمونه، تحلیل بازخورد، در کمال شگفتی خودم، به من نشان داده است که بهطور ذاتی افراد فنی را درک میکنم، چه مهندس باشند، چه حسابدار یا بازارپژوه. همچنین، این تحلیل به من نشان داده است که با افراد جنرالیست چندان ارتباط برقرار نمیکنم.
تحلیل بازخورد بههیچوجه موضوع جدیدی نیست. این روش تحلیل را یکی از عالمان دینی آلمان در قرن چهاردهم میلادی ابداع کرد که اگر این ابداع نبود، گمنام باقی میماند. ۱۵۰ سال بعد، ژان کلوین و ایگناتیوس لویولا، بهطور مستقل، این روش را در تکالیف دینی پیروان خود گنجاندند. در حقیقت، تمرکزِ مستمر بر عملکرد و نتایجی که این عادت به باور میآورَد نشان میدهد که چرا مؤسساتی که این دو فرد بنا کردند، یعنی کلیسای کالوینیست و فرقهٔ یسوعیون، طی سی سال بر اروپا تسلط داشتند.
اگر همواره از این روش ساده استفاده کنید، در مدتزمان کوتاهی (شاید دو تا سه سال)، پی ببرید نقاط قوتتان کجاست و این مهمترین نکتهای است که باید بدانید. این روش به شما نشان میدهد کاری که انجام میدهید یا نمیتوانید انجامش دهید شما را از همهٔ منافع حاصل از نقاط قوتتان محروم میکند. این روش به شما نشان میدهد در کجا توانمندی خاصی ندارید. در نهایت، نشان میدهد در کجا هیچ نقطهٔ قوتی ندارید و نمیتوانید عملکردی داشته باشید.»
حجم
۴۵۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۴۵۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه