کتاب یک گام جلوتر
معرفی کتاب یک گام جلوتر
کتاب یک گام جلوتر؛ تلاشی برای حل مشکلات پیش از وقوع نوشتهٔ دن هیث و ترجمهٔ آرزو قلیزاده است و نشر مون آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب یک گام جلوتر
وقتی یک عمر کارَت رفعورجوع مشکلات باشد، گاهی فراموش میکنی که مشکلات اغلب قابلپیشگیریاند.
قطعاً همهٔ ما دوست داریم در دنیای بالادست زندگی کنیم؛ یعنی بهجای اینکه به مشکلاتمان واکنش نشان بدهیم، از آنها پیشگیری کنیم. اما چه مانعی سد راهمان میشود؟
در کتاب یک گام جلوتر از اقدامات بالادست گفته میشود که هدفشان پیشگیری از مشکلات و درنهایت کاهش اصولی آسیبهای آنهاست. مثلاً آموزش شنا به بچهها یک روش بالادست عالی برای جلوگیری از غرق شدن است، اما گاهی حتی شناگرهای قدَر هم در خطر غرق شدن قرار میگیرند. برای همین، حلقهٔ نجات هم فناوری بالادست به حساب میآید. در نگاه اول، حلقهٔ نجات نوعی واکنش به نظر میرسد، چون اگر نیاز به حلقهٔ نجات داشته باشی، یعنی مشکلی پیش آمده. اما اگر «مشکلی» که باید حل شود، مرگ انسانها در اثر غرقشدگی باشد، حلقهٔ نجات میتواند از آن پیشگیری کند.
از نشانههای بارز اقدامات بالادست، وجود تفکر سیستمی است: مسئولان از خطر غرق شدن آگاهاند و حلقهٔ نجات میخرند و آنها را توزیع میکنند تا اگر حادثهای پیش آمد، بهراحتی در دسترس باشند. از آن طرف، پدری که دستوپا زدن پسرش در آب را میبیند و برای نجاتش سراسیمه توی استخر پارک آبی میپرد، اقدامی واکنشی انجام داده. معمولاً میان پاییندست و بالادست تعاملی وجود دارد: بعد از اینکه پدر پسرش را نجات میدهد، احتمالاً مسئولان پارک آبی این حادثه را بررسی میکنند و برای اینکه اتفاق مشابهی رخ ندهد، تغییراتی بنیادین ایجاد میکنند. نجات در پاییندست منجر به بهبود در بالادست میشود.
خواندن کتاب یک گام جلوتر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ مدیران و مسئولان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب یک گام جلوتر
«در سال ۱۹۹۹، مارکوس الیوت، پزشک و مربی ورزشی، به تیم فوتبال آمریکاییِ نیوانگلند پاتریوتس پیوست. بازیکنان این تیم از ناحیهٔ عضلات پشت ران آسیب دیده بودند. در آن روزگار، مصدومیت از نظر آدمها تقدیر بود. الیوت میگوید: «مردم فکر میکردن مصدومیت جسمانی بخشی از ورزش و در ذات ورزشه و درنهایت اتفاق غیرمنتظرهایه که قابلپیشگیری هم نیست.» فوتبال آمریکایی ورزش خشنی است و بازیکنان آسیب میبینند. چارهای نیست.
اما الیوت نظر دیگری داشت. به نظر او بیشتر مصدومیتها بهخاطر آموزش نادرست رخ میدادند. در بیشتر فضاهای آموزشیِ لیگ ملی فوتبال آمریکا، تمرکز بر تنومندتر و قویتر شدن بود. بااینکه بدنها و پستهای بازیکنان تفاوت بسیاری باهم داشتند، آموزشها و تمرینها تقریباً یکسان بودند. الیوت میگوید: «مثل اینه که وارد مطب دکتر بشی و بدون اینکه یک کلمه باهات حرف بزنن یا ازت آزمایش بگیرن، برات نسخه بپیچن. منطقی نیست. اما ورزشکارهای حرفهای اینطوری تمرین میکردن و آموزش میدیدن... برای همه یه نسخه پیچیده میشد.»
الیوت با خودش رویکردی تازه آورد و تمرینها برای هرکس شخصیسازی شد. بازیکنانی مثل بازیکنان جناحی که بیشتر در معرض خطر مصدومیت عضلهٔ پشت ران بودند، بیشتر موردتوجه قرار گرفتند. الیوت تکتک بازیکنان را بررسی کرد، قدرتشان را سنجید، نحوهٔ دویدنشان را تحتنظر قرار داد و ناهماهنگیهای عضلانی بازیکنان را پیدا کرد (مثلاً گاهی ماهیچهٔ یک پا از پای دیگر قویتر بود). با در نظر گرفتن این ارزیابیها، بازیکنان در گروههایی قرار گرفتند که بر اساس میزان خطر مصدومیت طبقهبندی شده بودند: خطر زیاد، متوسط و کم. در انتهای فصل، بازیکنانی که احتمال خطر آسیبدیدگیشان بیشتر بود، در دورههای آموزشی فشردهای شرکت کردند تا علائم هشدارآمیز ماهیچهای را که الیوت پیدا کرده بود، اصلاح کنند.»
حجم
۳۸۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۳۸۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه