دانلود و خرید کتاب یادداشت های سردبیر هایاتسک روبرت صافاریان
تصویر جلد کتاب یادداشت های سردبیر هایاتسک

کتاب یادداشت های سردبیر هایاتسک

انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب یادداشت های سردبیر هایاتسک

کتاب یادداشت های سردبیر هایاتسک نوشتهٔ روبرت صافاریان است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب یادداشت های سردبیر هایاتسک

کتاب یادداشت‌های سردبیر هایاتسک رمانی است که در یک ساختمان در حال فروریختن دفتر هفته‌نامه «هایاتسک» با ۱۵۰۰ تیراژ و چهار عضو ثابت تحریریه آن رخ می‌دهد. هفته‌نامه‌ای به زبان ارمنی که توسط سرمایه‌گذاری که علاقه ‌زیادی دارد اشعارش را در آن منتشر کند. هایاتسک به زبان ارمنی به معنای «نگاه» است و شاید نزدیک‌ترین معنا به مضمون اصلی داستان که نگاه به جهان فردی از بیرون به درون است.

کتاب یادداشت های سردبیر هایاتسک داستان افرادی است که در این مجلهٔ کوچک کار می‌کنند. صافاریان که خود ارمنی است، دفتر تحریریه‌ای را تصویر کرده است که فضایی عینی و ملموسی دارد و اکثر اتفاقات این داستان در دفتر تحریریهٔ این مجله می‌گذرد. این اثر پیرامون روابط افرادی که در مطبوعات کار می‌کنند و درگیری‌های متفاوتی دارند می‌چرخد.

خواندن کتاب یادداشت های سردبیر هایاتسک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب یادداشت های سردبیر هایاتسک

«امروز باید تکلیف شعر آخر خالاتیان را روشن کنم. ساهاک خالاتیان صاحب امتیاز و سرمایه‌گذار مجله و این دم و دستگاه است و کار هر که را امروز فردا کنم، کار او را نمی‌توانم پشت گوش بیاندازم. بیزنسمن موفقی است. کارخانهٔ پلاستیک‌زنی دارد و انواع خرت‌وپرت آشپزخانه و اسباب‌بازی و از این چیزها می‌زند. اما این فقط یکی از کارهایی‌ست که می‌کند. در کار ساختمان هم سرمایه‌گذاری کرده و دستی هم در واردات وسائل آشپزخانه دارد. بیشتر آگهی‌های مجله‌مان مال همین کارهای مختلفی است که می‌کند. اما موفقیت در کسب‌وکار ارضایش نمی‌کند و دوست دارد در جامعهٔ ادبی ارمنی‌های ایران هم جایگاهی داشته باشد و برای همین شعر هم می‌نویسد. طبیعی است به ارمنی می‌نویسد، هرچند زبان ارمنی‌اش ابداً تعریفی ندارد. او معتقد است که اصل محتوای شعر است و می‌توان کسی را استخدام کرد که مشکلات زبانی را رفع و رجوع کند. شعرهای او مانند شعر باقی شاعران ارمنی ایران در چند موضوع خلاصه می‌شوند: شعرهای میهن‌پرستانه، شعرهای عاشقانه و گاهی شعر به مناسبت‌های گوناگون مثل روز مادر و روز اختراع خط ارمنی و غیره. آدم سمجی است و فکر می‌کند با پشتکار و پی‌گیری می‌توان به هر هدفی رسید، چنان که در کار تجارت رسیده است. آخرین شعری را که چیزی حدود یک صفحهٔ مجله می‌شود پیش از سفرش به لندن با پیک برای‌مان فرستاد. شعر میهن‌پرستانه‌ای است با زبان شکسته‌بسته و پر از مضامین کلیشه‌ای و کهنه. تشبیهاتی چون غرور ملی به کوه آرارات و پویایی خلق ارمنی به رودخانهٔ ارس به کنار، وزن و قافیه‌اش هم درست نیست. این اواخر وضع سلامتی‌اش چندان تعریفی ندارد و اخیراً به لندن رفت تا یک فنر دیگر توی یکی از رگ‌های قلبش کار بگذارد. خودش می‌گوید همین جا هم می‌شود این کار را کرد، اما حالا که امکانش هست چرا نروم خارج از کشور که خیالم راحت‌تر باشد. می‌دانیم که آدم مریض بیش از همه چیز سلامتی‌اش برایش اهمیت دارد و من هم حساب کردم که سرش گرم آنژیو و این حرف‌ها می‌شود و شعرش را فراموش می‌کند. اما وقتی که بعد از چند هفته به تهران برگشت، بلافاصله زنگ زد و گله کرد که چرا شعرش را چاپ نکرده‌ایم. من هم گفتم که اتفاقاً شعرش صفحه‌بندی شده و آمادهٔ چاپ است، منتها شمارهٔ آخر جا کم آوردیم گذاشتیم در این شماره چاپ کنیم. گفت حواس‌تان باشد این شماره حتماً بگذارید، به چند نفر گفته بودم چاپ می‌شود، زنگ زده‌اند می‌پرسند پس چی شد؟

بخشی از تجارت آقای خالاتیان با ارمنستان است. مجلاتی را که شعرها توش چاپ می‌شوند به ارمنستان می‌برد و در دیدار با وزرا و اهل کسب‌وکار نشان‌شان می‌دهد. گمانم او اصلاً مجله را برای همین منتشر می‌کند. من البته اهمیتی نمی‌دهم. برایم مهم نیست انگیزهٔ او چیست. فکر می‌کنم حالا که این امکان فراهم است که مجله‌ای در بیاوریم چه بهتر آن را به بهترین نحو دربیاوریم و حتی‌الامکان به ایجاد فضایی فرهنگی‌تر و سالم‌تر کمک کنیم. گمانم تا حدودی هم این کار را می‌کنیم.

چاپ این شعرها نه با سلیقهٔ من جور در می‌آید نه با اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری. هر بار که یکی از این‌ها را چاپ می‌کنم، چند روز دچار عذاب وجدان می‌شوم. تصمیم می‌گیرم استعفا بدهم، بعد پشیمان می‌شوم، و آخرش ماجرا را این طوری برای خودم توجیه می‌کنم که بالاخره این آدم ماهی چند میلیون خرج مجله می‌کند، اگر این دلخوشی را هم از او بگیریم، دیگر چه انگیزه‌ای باقی می‌ماند برای هزینه کردن این پول؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۱۱۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان