کتاب این وبلاگ واگذار می شود
معرفی کتاب این وبلاگ واگذار می شود
کتاب این وبلاگ واگذار می شود نوشتهٔ فرهاد حسن زاده است. نشر افق این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی نوشتههای وبلاگی «درنا» برای نوجوانان است.
درباره کتاب این وبلاگ واگذار می شود
کتاب این وبلاگ واگذار می شود مخاطب نوجوان خود را به درون وبلاگ نویسنده میکشاند. نویسندهٔ این وبلاگ که «درنا» نام دارد، در مقدمه به مخاطبان وبلاگش خوشآمد گفته است. نام وبلاگ «دستهکلید» است و با همهٔ وبلاگهایی که تا حالا دیدید و خواندید فرق دارد. این وبلاگ داستان دارد. داستانش هم داستان دارد. شاید داستانِ داستانش هم داستان داشته باشد. بهتر است از اینجایی که هستید تکان نخورید و با درنا پیش بروید تا شما را ببرد به جایی پر از داستان.
خواندن کتاب این وبلاگ واگذار می شود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب این وبلاگ واگذار می شود
«اون سهنفر به دست عراقیها اسیر شدن. اینو زال ننوشته، ولی من میدونم. لااقل دربارهٔ قادرقناری که مطمئنم. اونی که نوشته توی کرج یه پرندهفروشی هست به اسم قادر اشتباه میکنه. یعنی طبق قانونِ هر گردی گردو نیست، باید گفت اون قادر این قادر نیست. آخه امروز صبح بابا برگشت و ازش شنیدم که قادرقناری اسیر شده. شنیدم که خیلی هم اسیر نموند. بابا از قول یکی از اسرا شنیده بود که قادرقناری حسابشرو از بقیه اسیرها جدا کرده بود و بعدها بهخاطر خوشخدمتیهاش عراقیها آزادش کردن و بهش کار دادن و اون هنوزم که هنوزه تو عراق زندگی میکنه. کسی چه میدونه، شاید اونجا توی بغداد یا بازاری تو بصره پرندهفروشی باز کرده و کاسبی میکنه. اما زال چی؟ زال یا ذال. خب، حالا دیگه فرقی نمیکنه. زال هم دیگه براش مهم نیست چی صداش بزنیم.
و حالا بقیهاش از یه زاویهٔ دیگه، از زاویهٔ من. خودم. درنا
صداها خوابیده، سکوت بیابان است و دیگر هیچ. تنت را روی خاکِ خشک میمالی و مثل مارمولکی زخمی میخزی. بیابان بیهیچ نشانی از آدمی یا ماشینی جلوی چشمت است. شاید شما آخرین ماشین بودید. شاید آن مینیبوس هم... و دیگر هیچ... باد داغ تند میشود و موهایت را به هم میریزد. باد و بیابان و تنهایی. هیچ چشمی تو را نمیبیند. چه تنهایی بزرگی! چه آزادی غریبی! خورشید بالای سرت است و نورش چشمهایت را میزند. تنت از کوفتگی درد دارد و زخمهایت میسوزند. صدای جیک و پیک زبانبستهها را میشنوی و سرت را میچرخانی طرف صدا. ناله میکنند. طوبا، طوبا کجاست؟ میخزی طرف ماشین. مثل مارمولکی که دست و پایش بسته باشد. مارمولک نیستی، ماری. به فریبا گفته بودی مارمولک همان مار است، مار کوچک. گفته بود: «حالا هرچی. مو از ئی جونور بدُم میآد. چِندشُم میشه وقتی میبینمش.» خودت هم بدت میآمد. سهبار جلویش مارمولک کشتی تا به تو افتخار کند که دوبارش دروغی بود. فقط همان یکبار راست بود. همان بار که رفته بودی تورانخانم سر زانوی شلوارت را بدوزد. تورانخانم گفت: «بشین تا برات شربت بیارم.» و رفت طرف آشپزخانه. تو نشستی لب حوض و به فرشته گفتی: «فرشته... بابات بزغاله کشته.» لج فرشته را درمیآوردی با این شعر. و از گوشهٔ چشم به فریبا نگاه کردی که داشت لباسها را روی بند پهن میکرد. خیلی قشنگ این کار را میکرد. از صدای تکان دادن لباسها خوشت میآمد و ذرههای پاشهٔ آبی که به سر و صورتت میپاشید. دوست داشتی خیس شوی تا خنک شوی. بعد، وقتی روی نوکپا بلند میشد تا دستش به بند برسد... یکمرتبه جیغ کشید: «مارمولک!» فکر کردی به تو گفته مارمولک. ولی روی دیوار روبهرو مارمولک بزرگی چسبیده بود و داشت نفس میگرفت. فریبا لباس را انداخت و دوید طرف اتاق.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
نظرات کاربران
اقای حسن زاده ممنون که دردنیای ما هستی و با قلمت قلب ما رو پر از احساس روحمونو شاداب میکنی ممنون🙏❤
کتاب به دل نشین و قشنگیه
کتاب های اقای حسن زاده بینظیر و با محتوا هستند ،احساس میکنم این کتاب در مقایسه با کتاب های دیگه جذاببت خیلی خیلی کمتری داشت اما بسیار زیبا بود
خوب بود. از جذابیت های بصری استفاده کرده بود و برای قدیمی های وبلاگ نویس نوستالژی بود.
حس خوبی داشت خوندنش برای منِ نوجوون اگه علاقه دارین به رمان های عاشقانه و سنتون هم بین ۱۶ الی ۲۰ ساله میتونید از خوندنش لذت ببرید اینم بگم که انتظار جمع بندی و پایانش رو نداشتم
من تقریبا همه ی کتاب های فرهاد حسن زاده رو خوندم و به تازگی هم این کتاب رو تموم کردم. مطمئن نیستم چون از دسته کتاب هایی محسوب میشه که همه خوششون نمیاد! اما اگر با قلم نویسنده آشناییت دارید بخونید:)
نسخه فیزیکی کتاب رو خوندم نمیدونم بگم قشنگ بود یانه هم بهش حس خوب دارم هم .....
جالب نبود
{ مطالعه نسخه چاپی } خوشم نیومد ، متاسفانه نویسنده های ایرانی میتونن بهتر کار کنن ولی خب..
این کتاب خیلی قشنگه و داستان بسیار جالبی داره از عشق دوره نوجوانی