دانلود و خرید کتاب چاه تاریکی حمیدرضا شاه آبادی
تصویر جلد کتاب چاه تاریکی

کتاب چاه تاریکی

معرفی کتاب چاه تاریکی

کتاب چاه تاریکی نوشتهٔ حمیدرضا شاه آبادی و ویراستهٔ مژگان کلهر است. نشر افق این مجموعه کتاب در ژانر ترسناک و تاریخی را برای نوجوانان روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب چاه تاریکی

حمیدرضا شاه آبادی با قلم جادویی‌اش به تاریخ معنا می‌بخشد. او در مجموعه کتاب «دروازهٔ مردگان» دوباره به‌سراغ تاریخ رفته است. «رضاقلی» پسری از دل تاریخ است که با «مجید» (پسری از دنیای امروز) ارتباط برقرار می‌کند. «رضاقلی» پسری آزادی‌خواه و شجاع است که تن به ظلم‌های زمانهٔ خود نمی‌دهد. دفترچهٔ خاطرات او به‌دست «مجید» می‌رسد و او کنجکاو می‌شود تا از ماجراها و مکان‌های ثبت‌شده در این دفترچه سر در آورد. «مجید» طی اتفاقاتی برای کشف حقیقت به خانه‌ای هولناک در تهران می‌رود و ماجراهایی ترسناک برای او و دیگر شخصیت‌های کتاب اتفاق میفتد. با بازشدن «دروازهٔ مردگان» آن‌ها باید خیلی چیزها را پشت سر بگذارند و حالا در جلد سوم از این مجموعه، یعنی کتاب چاه تاریکی، «مجید» پس از پشت سر گذاشتن کلی اتفاق و ماجرا این‌بار باید به کاشان برود. او همراه با خواهرش، پدرش و مردی به نام «اکبر» راهی کاشان می‌شود. «رضاقلی» دچار دردسر شده است و «مجید» باید کمکش کند. ماجرا از این قرار است که سکه‌هایی گم شده‌اند، اما این یک گم‌شدن ساده نیست بلکه پای مرگ و زندگی در میان است. «رضاقلی» دوباره باید به «دروازهٔ مردگان» برود تا راز این سکه‌ها را پیدا کند؛ واگرنه جان سالم به در نخواهد برد. حمیدرضا شاه آبادی به‌واسطهٔ اینکه تاریخ خوانده است، وقایع تاریخی را با کتاب‌های داستانی تلفیق می‌کند و آثار جذابی را تا به امروز به یادگار گذاشته است. در این مجموعهٔ سه‌جلدی، نوجوانان علاوه بر خواندن یک کتاب هیجان‌انگیز در ژانر ترسناک با تاریخ کشور خود آشنا می‌شوند. 

خواندن کتاب چاه تاریکی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به نوجوانانی که به ادبیات داستانی با ژانر ترسناک و با درون‌مایهٔ تاریخ علاقه دارند، پیشنهاد می‌کنیم.

درباره حمیدرضا شاه آبادی

حمیدرضا شاه‌ آبادی متولد سوم خرداد ۱۳۴۶ در تهران است. او نویسنده، پژوهشگر و یکی از مدیران باسابقه در حوزهٔ نشر است. در جوانی به هنر داستان‌نویسی علاقه‌مند شد و همزمان در دنیای سینما و تئاتر تجربیاتی را از سر گذراند. اولین داستان او به نام «قبل از باران» در سال ۱۳۶۸ در یک مجلهٔ هفتگی منتشر شد. حمیدرضا شاه آبادی از سال ۱۳۶۷ تحصیل در رشتهٔ تاریخ را آغاز کرد. او مدرک کارشناسی‌ارشد در رشتهٔ تاریخ دارد و همچنین دو بورس مطالعاتی را در کتابخانهٔ بین‌المللی مونیخ با موضوع ادبیات کودک گذرانده است. علاقهٔ او به تاریخ و ادبیات او را به جایگاه امروز رساند. او در بیشتر کتاب‌هایش از تاریخ بهره می‌برد و نگاهی به وقایع تاریخی ایران دارد. شاه‌آبادی آثار مکتوب بسیاری دارد؛ مانند «وقتی مژی گم شد»، «دیلماج»، «هیچ‌کس جرئتش را ندارد» و «لالایی برای دختر مرده» که لوح تقدیر شورای کتاب کودک را دریافت کرده است. بخشی از آثار او برای بزرگسالان و بخشی از آن برای کودکان و نوجوانان است. او به‌دلیل نوشتن رمان‌های تأثیرگذار، ساختن‌ جهان‌های داستانی متنوع و زبان مؤثر در روایت، از سوی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان ایران، نامزد جایزهٔ جهانی آسترید لیندگرن در سال ۲۰۲۱ میلادی شد.

بخشی از کتاب چاه تاریکی

«پیرزن کمی خیره به بابا نگاه کرد و بعد سرش را برد کنار گوش دختربچه و چند کلمه‌ای به او گفت و دوباره سر بلند کرد. آن‌وقت دخترک رو به بابا گفت: «دده خانم می‌گه برای چی می‌خواد اون نوشته‌ها رو بخونه؟ به چه دردش می‌خوره؟»

بابا گفت: «می‌خواد اگه بشه یه راهی پیدا کنه واسه اونایی که... همون اقوام شما، همونایی که... مریض می‌شن، فلج می‌شن و اینا.»

پیرزن یک‌بار دیگر به بابا نگاه کرد. بعد به من و لیلا. آن‌وقت دوباره در گوش دختربچه چیزهایی گفت و سرش را کنار کشید. دخترک گفت: «دده خانم می‌گه من خودم نوشته‌ها رو خوندم، چیزی که به درد این کار بخوره توش ندیدم. پسر شما چطور می‌خواد از اون نوشته‌ها چیزی دربیاره؟»

قبل از اینکه بابا چیزی بگوید من گفتم: «آخه... من... چه‌جوری بگم... من کافور رو می‌شناسم، هم کافور، هم الماس، هم قنبر و بعضی سیاهای دیگه؛ یعنی یه چیزایی درموردشون خوندم. این‌جوری شاید بتونم نشونه‌ای پیدا کنم.»

پیرزن زودتر از دفعه‌های قبل سرش را کنار گوش دختر برد و لب زد. بعد دختر رو به من گفت: «دده خانم می‌گه چه‌جوری می‌شناسی؟ چی خوندی؟»‌

گفتم: «نوشته‌های یه نفر رو که اون موقع زندگی می‌کرده، هم کافور رو می‌شناخته و هم الماس رو، می‌رفته قهوه‌خونهٔ قنبر، همون‌جایی که پاتوق سیاهای تهران بوده.»

پیرزن با چشم‌های سفیدش به من زل زد. کمی فکر کرد و بعد در گوش دختر حرف زد. دخترک گفت: «دده خانم می‌گه از اون عمارت که بچه‌ها توش بودن چیزی می‌دونی؟»

با اشتیاق گفتم: «آره... آره اصلاً نوشته‌هایی که خوندم مال کسیه که بچگیش رو تو همون عمارت گذرونده.»

دختر گفت: «کی؟»

گفتم: «رضاقلی... بعداً که بزرگ شده بهش می‌گفتن رضاقلی میرزا، کتابدار مدرسهٔ دارالفنون بوده، خاطره‌هاش رو وقتی تو دارالفنون کار می‌کرده نوشته.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۵۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۵۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۳۳,۰۰۰
۷۰%
تومان