کتاب کلاسیسیزم
معرفی کتاب کلاسیسیزم
کتاب کلاسیسیزم نوشتهٔ دمینیک سکرتان و ترجمهٔ حسن افشار است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعهٔ مکتبها، سبکها و اصطلاحهای ادبی و هنری است.
درباره کتاب کلاسیسیزم
کلاسیسیزم مجموعهای از ارزشها و اصول کهنه و منسوخ که به عنوان قاعده به دنبال هم ردیف شده باشند نیست. در بسیاری از آثار هنری جدید، هنوز عناصری از کلاسیسیزم زنده است. برای آن تعریف دقیقی نمیتوان داد، و این کتاب نیز به جای تلاش در تعریف آن، میکوشد نمودهای گوناگون آن را در ادبیات و هنر دورهها و سرزمینهای مختلف بنمایاند و بشناساند. به این ترتیب با نگاهی سریع به برخی از آثار و چهرههای ادبی و هنری یونان و روم و ایتالیای رنسانس و سپس انگلستان و فرانسهٔ سدههای شانزدهم و هفدهم و آلمان سدهٔ هجدهم، درک و برداشتی همه سویه از مفهومها و ضوابطی که ملاک کلاسیک بودن شمرده شدهاند به دست میآید و بسیاری از نمونهها و نمایندگان برجستهٔ کلاسیسیزم معرفی میشوند.
خواندن کتاب کلاسیسیزم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران نقد ادبی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کلاسیسیزم
«مارسیلیو فیچینو که کوشیده بود افلاطون گرایی را با مسیحیت آتش بدهد در سال ۱۴۹۹ درگذشت، ولی پیش از آن اغلب آثار ادبی مهم دوران باستان را کسانی مانند والّا، پیکو دلّا میراندولا، ویدا، پولیتسیانو و خود فیچینو به لاتین ترجمه کرده و با شرحهای بسیاری در دسترس مردم ایتالیا و دیگر نقاط اروپا قرار داده بودند. مطالعات زبانشناسی در مرحله پیشرفتهای بود و متنهای تصحیح شده برای مردمی که با زبان لاتین آشنا بودند مشکلی ایجاد نمیکرد. (همین لطف شامل حال تألیفات آباء کلیسا هم شد. اراسموس یکی از طرفداران عمده احیای مطالعات مسیحی بود.) انسانِ نوعی رنسانس اومانیستی است با عشق وافر به علم و سفر و گذشته با همه جوانبش. تأکید او بر خوداتکایی است، نوعی خوداتکایی تعدیل شده با افلاطون گرایی و تقویت شده از نظر اخلاقی با رواقیگری تدریس شده در کتاب مبانی اپیکتت (که در سال ۱۴۹۸ به لاتین ترجمه شد): مجموعه اصولی برای اتکا به خود و تسلط بر نفس که نفوذ آن تا اعماق عصر کلاسیک به معنی خاصترش احساس میشد. برای او زندگی ظاهراً یک هنر است، هنری که مثلا کاستیلیونه در کتاب درباری خود توصیفش میکند. ترجمههای ژاک آمیو فرانسوی و تامس نورث انگلیسی از کتاب تراجم احوال قیاسی پلوتارک که در سال ۱۵۵۹ به انجام رسید علاقه به گذشته دور را دوچندان کرد، همان طور که آثار سیسرون و سنکا به بحث درباره مسائل اسلوبی و اخلاقی دامن زدند.
بدمان نمیآید که سرگذشت رنسانس را ولو به طور خلاصه تعریف کنیم، ولی ناچاریم خودمان را به بعضی جنبههای مربوطترِ نقادی در دوره رنسانس ــ که فقط همان به کلاسیسیزم در قرن هفدهم مجال بروز میدهد ــ محدود کنیم و خواننده علاقهمند را حواله دهیم به کتاب رنسانس قارهای (با ویرایش ا.ج. کرِلسهایمر) که جمله زیر را از آن نقل کردهام: "تا سال ۱۶۰۰ جنبشی که حدود ۱۵۰ سال جلوترش در ایتالیا آغاز شده بود، همه جا منجر به پیدایش نظام آموزشی ِ مقبولی بر مبنای تسلط معقولی بر زبانهای لاتین و یونانی شده بود که میراث فرهنگی مشترکی شامل تاریخ و اساطیر و حکمت باستان را تا امروز برای ما حفظ کردهاست".
رنسانس نه تنها نشانه احیای تحقیق و تتبع کلاسیک بلکه همچنین نمودار تلاشهای موفقیتآمیزی برای تبدیل زبانهای بومی به محمل مناسبی برای ادبیات بود. در ایتالیا کتابهای دستور زبان نوشتند و لغت نامهها تألیف کردند و زبان معیار تعیین کردند و آکادمیها متولی کارها شدند (مدتها پیش از سال ۱۶۳۵ که ریشلیو آکادمی بیدست و پای فرانسه را تأسیس کرد). فرانسویها هم از آنها پیروی کردند و دو بِله در سال ۱۵۴۹ اثر معروفش دفاع و تشریح زبان فرانسه را بیرون داد. به این ترتیب «مسأله زبان» باعث به کار افتادن ذهن ایتالیاییها شد، همان طور که بعضی آثار ارسطو مثل کتاب خطابه و صناعت شعر مغزشان را به کار انداخته بود (حال آنکه در قرون وسطا بیشتر به منطق و فلسفه ارسطو توجه کردهبودند). پس بجاست که نگاهی بیندازیم به پارهای نظرها، سخنان، تعلیمات و این جور چیزهای بعضی از پدران نقد ادبی، مثل ارسطو و هوراس و لونگینوس، که بدون اطلاع از آنها از اصول نئوکلاسیسیزم سر در نخواهیم آورد.»
حجم
۱۵۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۱۵۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه