کتاب حلاج
معرفی کتاب حلاج
کتاب حلاج نوشتهٔ هربرت و. میسن و ترجمهٔ مجدالدین کیوانی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعهٔ تصوف و عرفان نشر مرکز محسوب میشود.
درباره کتاب حلاج
حلاج، عارف نامداری که «از او گشـت سرِ دار بلنـد»، در زمان خود در سراسر جهـان اسلام شخصیتی مطرح و بحثانگیز بود و پـس از آن نیـز که به اتهـام بدعـتگـذاری در دیـن مقتـول شد آنقدر واقعیـت و افسانه پیرامـون او و اندیشههای او در هم آمیخـت که هنـوز جـای ایـن پـرسـش هسـت که او که بود، چه میگفت و چه میخواست. نویسنـدهٔ این کتاب، که سی سـال تحقیق و تتبـع در آثـار و شخصیت حلاج او را به مقام صاحبنظری مرجع در این زمینه رسانده، در این اثر تحقیقی و تحلیلی ابعـاد شخصیت حلاج، و اوضاع دینی و سیـاسی و اجتمـاعی عصـر او را به دقت بررسی کـرده و استنتـاجهـایـی مستنـد و معتبـر دربارهٔ رگههـای اعتقـادی حلاج، انگیـزهها و آرمانهای روحانی و اجتماعی او، عوامل صفآرایی قشرهای مختلـف جامعـه در کنار و در مقابل او، و بالاخره شهادت این عارف شوریده سر به دست میدهد.
خواندن کتاب حلاج را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ عرفان اسلامی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب حلاج
«یکی از علل ضدیت نسبت به حلّاج، هم به شخص هم به تعلیمات او، تا اندازهای از سفرهای بسیار وی در سرزمینهای خارج و حشر و نشرش با افرادی متعلق به ادیان و مذاهب دیگر ناشی میشود. اینکه ابن تیمیه با شدت و خشکی تمام بر محکومیت حلّاج باز مُهر تصویب نهاد به جای خود، ولی در این شدت و سختگیری، و فیالواقع در تعبیر «ما علما»ی او که دارای صبغهای پسا ـ مغولی و از لحاظ عصبیت قومی، برخاسته از ذهنی پریشان، مستأصل و مضطرب است، چیزی بیش از اندک قوم ـ محوری عربی نهفته است. حلّاج، ضمنِ اینکه عامل به شعائر خاص اسلام بود، در تمام سطوح یک همه نگر و کل گرا بود، و باطناً عقیده داشت که رسولالله نیز چنین بوده است.
او در سطح رابطه اسلام با دیگر آئینهای ابراهیمیدارند، میگوید (خلاصه مصائب حلّاج، ص ۱۰۴، جلد ۱، صص ۱۹۳-۱۹۴) :
من در این باب که چگونه تعریفی تجربی برای اعتقادات دینی به دست دهم تأمل کردهام و آن را اصلی واحد با شاخههای بسیار تعریف میکنم.
پس، از حریفت در بحث مخواه که این یا آن نحله و فرقه را اتخاذ کند، (زیرا) این کار وی را از رسیدن به وصالی درست (با خود و با خدا) باز خواهد داشت. این بسته به (اراده) خود آن اصل (خدا) است که نزدِ این فرد بیاید، و همه معانی والا را در او روشن کند: آن وقت است که این فرد (همه چیز را) خواهد فهمید.
دشمنانش، که مدعی بودند وی در سفرهایش به خاور نزدیک، ایران، هند و احتمالاً چین، با نئوهلنیستها، فیلسوفان، هنردوستان، عارفنماها، جادوگران، مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان، مانویان، هندوان، بودائیان، توانگران و تهیدستان به طور برابر و بیهیچ تمایزی معاشرت میکند، و در وطن خود، در حالیکه مدعی برخورداری از میراث و هویت یک سنتگرای سختگیر است، با فقیهان شیعی بنیادگرا حشر و نشر دارد، او را به ریاکاری و فرصتطلبی متهم کردند.
حلّاج از این لحاظ نماینده گرایشی تند در اسلام به همهنگری بود که مکرر در مکرر پدیدار میشد، و این نقطه مقابل سیاست وحشتناک صرفهجوئی، محدود کردن و ادغام بود که بسیاری از سنتگرایان ریاضت پیشه و با انگیزههای سیاسی برای عوام و اهل ظاهر تبلیغ میکردند، یعنی برای مردمی که این سنتگرایان از طریق مکاتب فقهی خود بر آنان، اگر نه سلطه، لااقل نفوذ داشتند. ذهنیت حلّاج ذهنیت مسافری بود که خدای را میزبان دو عالم و لذا مهماننوازی وی را جهان شمول میدانست؛ در نظر او خدا صرفاً پدیدهای فرهنگی در میان اعراب یا هر قوم واحد دیگری نبود، در صورتی که بسیاری از مردم دیگر، چه شیعی چه سنی، چه ایرانی چه عرب، عقیده داشتند که خداوند توتِم قرآنی آنان و منحصر به آنهاست: عقیدهای که همهنگرهای دینی امروزی آن را گناه توحیدی خواندهاند. چیزی که حلّاج را از التقاط و سازش با مذاهب دیگر بازمیداشت ثبات قدم او در عملِ به دین خود بود، که ظاهراً به نظر او مغایرِ همهنگری و جهانگرائی نبود: زیرا محبوب (ازلی) وی برای او منشأ همه چیز است، و در خلاقیت، شفقت و میهماننوازی خود دستی باز دارد.»
حجم
۱۰۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه
حجم
۱۰۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه