کتاب افسانه امبر (جلد اول؛ نه شهریار امبر)
معرفی کتاب افسانه امبر (جلد اول؛ نه شهریار امبر)
کتاب الکترونیکی «افسانه امبر (جلد اول؛ نه شهریار امبر)» نوشتهٔ راجر زلازنی با ترجمهٔ پیمان اسماعیلیان در نشر پیدایش چاپ شده است. آثار این مجموعه را میتوان نوعی طنز اساطیری دانست.
درباره کتاب افسانه امبر (جلد اول؛ نه شهریار امبر)
امبر جهانی واقعی است که باقی دنیاها از جمله زمین، تنها سایهای از آن هستند. افسانهٔ امبر یکی از معروفترین مجموعههای فانتزی و حماسی ادبیات جهان است.
راجر زلازنی در این اثرش مانند بقیهٔ آثارش عناصر ادبیات پیشروی جریان اصلی را به داستانهای علمی - تخیلی پیوند زدهاست. میتوان بدونشک او را از تجربیترین نویسندگان ادبیات فانتزی دانست. مضامین اساطیری جایگاهی ویژه در آثار این نویسنده دارند.
این مجموعهٔ داستانی پرهیجان برای همهٔ سنین جذاب است. داستان افسانهٔ امبر دربارهٔ شاهزاده کروین است که برای رسیدن دوباره به تاجوتخت و آن چیزی که حق خودش میداند تلاش میکند. او جنگجویی قدرتمند است اما گاهی مسیرها برای جنگجویان هم سخت و پیچیده است.
او مجبور به مبارزاتی میشود که چالشهای زیادی بههمراه دارند و در این مسیر با ۹ شهریار فناناپذیر امبر مواجه میشود.
مجموعهٔ داستانی افسانهٔ امبر ۱۰ جلد است که از دو قسمت پنجگانه تشکیل شده است. ۵ کتاب اول دربارهٔ شاهزاده کروین جنگجو و کتابهای سری دوم هم دربارهٔ پسر کروین، شاهزادهٔ مرلین جادوگر هستند.
کتاب شهریار امبر اولین جلد این مجموعه است.
خواندن کتاب افسانه امبر (جلد اول؛ نه شهریار امبر) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به رمانهای فانتزی پیشنهاد میکنیم.
دربارهٔ راجر زلازنی
راجر جوزف زلازنی متولد ۱۳ مه ۱۹۳۷ است. او نویسندهٔ آمریکایی سبکهای فانتزی و علمی - تخیلی بود. او همچنین فارغالتحصیل هنرهای دراماتیک با مدرک استادی از دانشگاه کلمبیا بود و ۳ بار برندهٔ جایزهٔ نبیولا و ۶ بار برندهٔ جایزهٔ هوگو شد.
زلازنی نوشتن داستانهای علمی - تخلی و فانتزی را از ۱۹۶۲ میلادی آغاز کرد. بسیاری او را از پیشگامان موج نوی ادبیات علمی تخیلی میدانند. او در ۱۴ ژوئن ۱۹۹۵ چشم از دنیا فرو بست.
بخشی از کتاب افسانه امبر (جلد اول؛ نه شهریار امبر)
«مِه کمکم برطرف میشد و همانچیزی که به آن خاطره میگفتند نزدم برگشت. یاد آن شبها و پرستارها و سوزنها افتادم. هربار که اندکی به هوش میآمدم یک نفر میآمد و چیزی به تنم فرو میکرد. اوضاع همینطوری بود. البته دیگر آرام گرفته بودم و آنها هم دیگر باید دست برمیداشتند.
یعنی واقعاً حاضر بودند بیخیال شوند؟
ناگهان فکری به سراغم آمد: شاید هم بیخیال نشوند.
نوعی شکاکیت طبیعی به ناب و بیغش بودن تمامی انگیزههای بشری در وجودم دوید و بر سینهام سنگینی کرد. یکباره فهمیدم که با چند برابر دوز مخدر کلهپایم کردهاند. آنطور که من حس میکردم هیچ دلیل واقعی برای این کار وجود نداشت و اگر برای اینکار پول گرفته بودند، لزومی نداشت از اینکار دست بکشند. پس بهتر بود خودم را به ملنگی میزدم و وانمود میکردم لولِ لولم ـ این صدای نَفسِ اَمّاره و شاید هم عاقلهام بود. همینکار را کردم.
ده دقیقه بعد پرستاری از لای در سرک کشید؛ من هم طبعاً داشتم الکی خر و پف میکردم. پرستار رد کارش رفت. تا آنموقع توانسته بودم بخشی از خاطراتم را بازسازی و سرهم کنم.
به شکلی محو به یاد میآوردم که دچار تصادف شده بودم؛ ولی آنچه بعدش رخ داده بود را هنوز درست به یاد نمیآوردم و قبل از آن را هم که کلاً بیخبر بودم. به هرحال، یادم میآمد که اول در یک بیمارستان بودم و بعد مرا به اینجا آورده بودند. چرا؟ نمیدانستم.
با وجود این، حس میکردم پاهایم کاملاً سالمند. آنقدر خوب بودند که وزنم را راحت تحمل کنند، هر چند نمیدانستم چه مدت از شکستنشان میگذشت ـ ولی میدانستم که هر دو شکسته بودند.»
حجم
۲۰۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۲۰۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب برخلاف عنوان روی جلدش طنز اساطیری نیست و اتفاقا خیلی هم رمان جدیای محسوب میشه. شخصیتهاش همگی بزرگسال هستند (خواهر و برادرانی که بر سر منافع و تاج و تخت از ریختن خون هم ابایی ندارند)؛ به عنوان
یه ستاره بخاطر گرون بودن کم دادم اما خود کتاب محشرهههههه💜💛
امیدوارم زودتر سه جلد دیگه رو هم قرار بدین.این مجموعه 5 جلدی محشره البته چرا اینقدر گرون؟؟؟؟ چاپی 120 تومنه چرا باید نسخه الکترونیکیش این قدر گرون باشه؟