کتاب دیروز زیبا بود
معرفی کتاب دیروز زیبا بود
کتاب دیروز زیبا بود نوشتهٔ رولد دال با ترجمهٔ شهلا طهماسبی در نشر مرکز چاپ شده است.
درباره کتاب دیروز زیبا بود
این مجموعه، از ۱۰ داستان کوتاه تشکیل شده است. عناوین داستانهای این مجموعه عبارتند از:
«مرگ مرد پیرپیر»، «داستانی آفریقایی»، «یک تکه کیک»، «مادام روزوت»، «کاتینا»، «دیروز زیبا بود»، «آن ها هرگز پیر نمی شوند»، «مراقب سگ باش»، «تنها این و دیگر هیچ» و «کسی مثل تو»
رولد دال نویسندهٔ نروژیتبار متولد انگلستان، در داستانهای کوتاهی که برای خوانندگان بزرگسال مینوشت همان اندازه موفق بود که در آثاری که برای کودکان و نوجوانان نوشت. داستانهای او، اغلب پایانهای باورنکردنی و نامنتظر و لحن تهاجمی و گاه تلخ و گزنده؛ اما جذاب و پرکشش دارند، در عین اینکه بیرحمانه و حتی شاید بدبینانه کاستیها و کجیهای نهفته در سرشت انسانها و روابط اجتماعی را بیپرده بیان میکنند، دیدگاه انسانی و اخلاقی و اما نه احساساتی خودِ او را نیز آشکار میسازند.
کتاب دیروز زیبا بود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این اثر به علاقهمندان به آثار رولد دال پیشنهاد میشود.
درباره رولد دال
رولد دال در ۱۳ سپتامبر ۱۹۱۶ به دنیا آمد و در ۲۳ نوامبر ۱۹۹۰ درگذشت. او داستاننویس و فیلمنامهنویس بریتانیایی بود. اوج شکوفایی رولد دال بهعنوان نویسندهٔ کودکان و بزرگسالان در دهۀ ۱۹۴۰ میلادی بوده است. از مهمترین آثار او میتوان به «غول بزرگ مهربان»، «چارلی و کارخانۀ شکلاتسازی»، «جیمز و هلوی غولپیکر»، «ماتیلدا» و... اشاره کرد. رولد دال از مشهورترین نویسندگان کتاب کودک است. کتابهای او سالها در لیست پرفروشترینهای کتاب کودکان بوده است. او نویسندهای ماهر است، با دنیای کودکان بهخوبی آشناست و ذهنیات و تخیلات آنها را میشناسد. جذابیت رمز و رازآلود کتابهای دال و کلام طنزآلود او همواره مورد علاقۀ کودکان بوده است. قهرمانهای داستانهای دال، کودکانی جسور و شجاع هستند که در زنجیرۀ اتفاقاتی هیجانانگیز افتاده و سرانجام بر بدیها پیروز میشوند. موضوعات داستانهای او گاهی بسیار ساده و روزمره و گاه کاملاً تخیلی و عجیبغریب است. از درونمایههای موجود در آثار این نویسندۀ بریتانیایی میتوان به برابری، نوع دوستی، طبیعتدوستی، جسارت، شجاعت و… اشاره کرد. از بسیاری از داستانهای رولد دال برای تولید فیلمهای سینمایی، برداشت و اقتباس شده است. برای نمونه میتوان به فیلم چارلی و کارخانهٔ شکلات سازی ساختۀ تیم برتون با بازی جانی دپ اشاره کرد. «گاهی هرگز: قصهای برای سوپرمن» (۱۹۴۸) و «عمو اسوالد من» (۱۹۸۰) از داستانهایی هستند که رولد دال برای بزرگسالان نوشته است. او همچنین به نگارش نمایشنامه، فیلمنامه، شعر و آثار غیرداستانی هم پرداخته است. رولد دال در جایی میگوید: «اگر میخواهید دنیا را از دریچۀ چشمان کودکان بنگرید، چهاردستوپا روی زمین زانو بزنید و به بزرگسالانی که به شما امرونهی میکنند، خیره شوید.»
بخشی از کتاب دیروز زیبا بود
«امروز ایمیدِن در مسیرم است، درست مثل همیشه، با برآمدگی کوچکی که از پهلویش بیرون زده ــ بعد فریزیانز، تِکسِل، ولیلند، ترشلینگ، اِیملند، ژویست و نوردِرنی. همهشان را میشناسم. از آن بالا مثل یک مشت باکتری هستند که از زیر میکروسکوپ دیده میشوند، بعد زویدِرزی، هلند، دریای شمال، بلژیک و همه دنیا. همه دنیای بدمسّب درست آنجاست، با مردمی که قرار نیست کشته شوند و خانهها و شهرها و دریاها با همه ماهیهاشان. ماهیها هم قرار نیست کشته شوند. من تنها کسی هستم که قرار است کشته شود. من دلم نمیخواهد بمیرم. آه، خدایا، من دلم نمیخواهد بمیرم. دست کم امروز دلم نمیخواهد بمیرم. به خاطر دردش نیست، واقعاً به خاطر دردش نیست. برایم مهم نیست که پایم له و لورده شود یا دستم بسوزد. قسم میخورم که اینها برایم مهم نیست. اما دلم نمیخواهد بمیرم. چهار سال پیش برایم مهم نبود. به خوبی یادم است که چهار سال پیش برایم مهم نبود. سه سال پیش هم مهم نبود. آن موقع همه چیز خوب و هیجانانگیز بود؛ همیشه موقعی که احساس میکنی ممکن است از دستش بدهی، همه چیز خوب و هیجانانگیز است، همانطور که آن موقع بود. جنگیدن، زمانی که در هر حال داری همه چیز را از دست میدهی خوب است، و چهار سال تمام برای من هم اینطور بود. اما حالا ما داریم برنده میشویم. موقعی که داری برنده میشوی، همه چیز فرق میکند. اگر الآن بمیرم، پنجاه سال عمر را از دست میدهم و من دلام نمیخواهد این را از دست بدهم. حاضرم همه چیز را از دست بدهم، جز این، چون این یعنی همه کارهایی که میخواهم بکنم و همه چیزهایی که میخواهم ببینم؛ همه چیز، مثل عشقبازی کردن با جویی، مثل گهگاه به خانه رفتن، مثل قدم زن در یک جنگل، مثل ریختن نوشیدنی از یک بطری. مثل چشم به راه تعطیلات آخر هفته بودن و مثل پنجاه سال زنده بودن در هر ساعتِ هر روزِ هر سال. اگر الآن بمیرم همه اینها و چیزهای دیگر را از دست میدهم. چیزهایی را از دست میدهم که دربارهشان هیچ نمیدانم. فکر میکنم اینها واقعاً همان چیزهایی هستند که میترسم از دست بدهم.»
حجم
۱۳۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۳۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه